دانلود رایگان ترجمه مقاله ایجاد برتری تکنولوژیکی (نشریه تیلور و فرانسیس ۲۰۱۱)
این مقاله انگلیسی ISI در نشریه تیلور و فرانسیس در ۳۶ صفحه در سال ۲۰۱۱ منتشر شده و ترجمه آن ۴۴ صفحه میباشد. کیفیت ترجمه این مقاله ارزان – نقره ای ⭐️⭐️ بوده و به صورت کامل ترجمه شده است.
دانلود رایگان مقاله انگلیسی + خرید ترجمه فارسی | |
عنوان فارسی مقاله: |
ایجاد برتری تکنولوژیکی: فرصت ها و محدودیت ها |
عنوان انگلیسی مقاله: |
Making a Technological Catch-up: Barriers and Opportunities |
|
مشخصات مقاله انگلیسی | |
فرمت مقاله انگلیسی | pdf و ورد تایپ شده با قابلیت ویرایش |
سال انتشار | ۲۰۱۱ |
تعداد صفحات مقاله انگلیسی | ۳۶ صفحه با فرمت pdf |
نوع مقاله | ISI |
نوع نگارش | مقاله پژوهشی (Research article) |
نوع ارائه مقاله | ژورنال |
رشته های مرتبط با این مقاله | مدیریت، مهندسی صنایع |
گرایش های مرتبط با این مقاله | مدیریت تکنولوژی، نوآوری تکنولوژی، مدیریت دانش، مدیریت نوآوری و فناوری |
چاپ شده در مجله (ژورنال) | مجله آسیایی نوآوری فناوری – Asian Journal of Technology Innovation |
کلمات کلیدی | برتری تکنولوژیکی، جهش، استراتژی OEM، کره، تایوان |
کلمات کلیدی انگلیسی | technological catch-up – leapfrogging – OEM strategy – Korea – Taiwan |
ارائه شده از دانشگاه | گروه اقتصاد، دانشگاه ملی سئول، کره |
شناسه دیجیتال – doi | https://doi.org/10.1080/19761597.2005.9668610 |
بیس | نیست ☓ |
مدل مفهومی | ندارد ☓ |
پرسشنامه | ندارد ☓ |
متغیر | ندارد ☓ |
رفرنس | دارای رفرنس در داخل متن و انتهای مقاله ✓ |
کد محصول | F1659 |
نشریه | تیلور و فرانسیس – Taylor & Francis |
مشخصات و وضعیت ترجمه فارسی این مقاله | |
فرمت ترجمه مقاله | pdf و ورد تایپ شده با قابلیت ویرایش |
وضعیت ترجمه | انجام شده و آماده دانلود |
کیفیت ترجمه | ترجمه ارزان – نقره ای ⭐️⭐️ |
تعداد صفحات ترجمه تایپ شده با فرمت ورد با قابلیت ویرایش | ۴۴ صفحه (۲ صفحه رفرنس انگلیسی) با فونت ۱۴ B Nazanin |
ترجمه عناوین تصاویر و جداول | ترجمه شده است ✓ |
ترجمه متون داخل تصاویر | ترجمه نشده است ☓ |
ترجمه متون داخل جداول | ترجمه نشده است ☓ |
ترجمه ضمیمه | ندارد ☓ |
ترجمه پاورقی | ترجمه نشده است ☓ |
درج تصاویر در فایل ترجمه | درج شده است ✓ |
درج جداول در فایل ترجمه | درج شده است ✓ |
منابع داخل متن | به صورت انگلیسی درج شده است ✓ |
منابع انتهای متن | به صورت انگلیسی درج شده است ✓ |
کیفیت ترجمه | کیفیت ترجمه این مقاله متوسط میباشد. |
فهرست مطالب |
خلاصه
۱- مقدمه ۲- مراحل توسعه تکنولوژی و الگوهای ایجاد برتری ترکیب تئوری ها مهارت های یادگیری در عمل یادگیری تکنولوژی پردازش ۳- شرح مسئله:مشکلات موجود در سر راه یادگیری چگونگی طراحی مشکلات استراتژی OEM غلبه بر بحران :یادگیری فعال و ورود R&D توسط گروههای تجاری و یا با کمک دولت Hyundai Motors درکره Samsung در کره ماشین حساب الکترونیک در تایوان لپ تاپ PC در تایوان ۴- عوامل جلو برنده و عوامل عقب برنده جهش بحران حرکت به سوی جهش :عوامل جلو برنده به سوی جهش دست یابی به فرصتهای موجود در الگوی جدید :عوامل عقب برنده حهش تغییرات تکنولوژیکی سریع که منجر به جهش می شود ۵- دو ریسک همراه با جهش اولین خطر:خطر انتخاب صحیح تکنولوژی خطر ایجاد بازار اولیه ۶- دست یابی به دانش خارجی و ایجاد برتری تکنولوژیکی مجوز در مقابل FDI R&D داخلی و کنرسیسوم R&D عمومی –خصوصی نقش GRIs در انتشار تکنولوژی توسعه مشترک و ورود R&D خارجی و M&A :ظرفیت جذب دارایی های مکمل تغییرات دائمی در دارایی ها برای دانش و استراتژی ها ۷- دو یا سه مدل برای دست یابی به تکنولوژی مدل کره ایی مدل تایوان چین :سومین مدل ۸- خلاصه و نتیجه گیری |
بخشی از ترجمه |
چکیده
این مقاله به بررسی فرصت ها و محدودیتهای مربوط به ایجاد برتری تکنولوژیکی در کشورهای و سازمانهای عقب مانده می پردازد.در این تحقیق بر عدم اطمینانی که در سه مرحله یادگیری برای طراحی وجود دارد به عنوان یکی از مهمترین محدودیت های ایجاد برتری تکنولوژیکی تاکید می کند.این محدودیت ها به این دلیل به وجود می آیند که کشورهای پیش رو از دادن لیسانس و یا فروختن تکنولوژی خود به سازمانهای نوپایی که تمایل دارند محصولشان را خودشان تولید کنند ، خودداری می کنند.در این تحقیق در رابطه با نحوه غلبه بر این محدودیت ها بحث می شود.همچنین این تحقیق تاکید می کند که اگر مسئله طراحی تکنولوژی یک عامل محرک برای جهش و خیز سازمان هاباشد ، رسیدن به یک پارادایم تکنولوژیکی –اقتصادی می تواند به عنوان یک عامل فشار برای جهش و یا کلید فرصت ها عمل کند .همچنین در این تحقیق در رابطه با دو خطر مربوط به جهش و نحوه مقابله با این خطر ها بحث می شود .خطر اول انتخاب تکنولوژی صحیح و یا استاندارد و خطر دوم خطر ایجاد بازار اولیه است .در این مطالعه در رابطه با چگونگی غلبه بر این مشکلات و همچنین چگونگی دستیابی به انواع دانش های مختلف در این رابطه بحث می شود.
سپس این تحقیق بررسی می کند که ببینید آیا برای ایجاد برتری تکنولوژی یک مدل رایج وجود دادر یا باید از چندین مدل استفاده شود.ورود سریع به یک بخش جدید از بازار یکی از عناصر رایج در ایجاد برتری محسوب می شود.کشورهایی نظیر تایوان و کره که در مدت کوتاهی توانستند به سطح بالایی از توانایی های تکنولوژیکی دست پیدا کنند نمونه های بارز این حقیقت هستند.با توجه به تفاوتهای کلیدی که میان کشورهای کره و تایوان وجود دارد ، بویژه تفاوتی که این دو کشور در موقعیت دسترسی به دانش خارجی دارند و همچنین روشی که برای دستیابی به هدف نهایی OBM. استفاده می کنند ، می توان دو مدل دیگر نیز ارایه داد.تایوان برای ایجاد همکاری و اتحاد با MNCs. از مراحل متوالی OEM, و ODM و OBN, استفاده می کند.کره ایی ها مستقیم از OEM به OBM جهش پیدا کردند بدون این که به طراحی تکنولوژی فکر کنند. ۱- مقدمه
در حالیکه از رشد سریع اقتصادی در کشور های صنعتی NIEs) یاد می کنیم (Amsden, 1989; Chang, 1994; World Bank, 1993), باید فکر کنیم که چرا این برتری در نقاط دیگر جهان اتفاق نیفتاده است.با وجود تغییراتی که خط مشی ها به وجود آمده و توسعه فراوانی که در جهان ایجاد شده اما همچنان فاصله میان کشورهای فقیر و غنی وجود دارد.
موضوع مورد بحث این است که در سازمانهای فقیر به دلیل شرایطی از قبیل نامطئن بودن حق دارایی ها و دیگر قوانین ، این خط مشی ها به درستی عمل نمی کنند. مطالعات اخیری که بر روی توسعه اقتصادی انجام شده اند نشان میدهند که تفاوتهای موجود میان سازمان ها از قبیل موقعیتهای مختلف جغرافیایی و خط مشی ها به عنوان عوامل تعیین کننده رقابت آنها در رشد اقتصادی محسوب می شوند.اما در بیشتر تحقیقات بر نوع سازمانها تاکید شده است (Acemoglu, Johnson and Robinson, 2001; Rodrik, et al.,2004.ان چیزی که در بیشتر تحقیقات مربوط به رشد اقتصادی نادیده گرفته شده ، نقش تکنولوژی است .در بیشتر کشورها به خصوص در کشورهای متوسط در آمریکای لاتین ، نواوریهای تکنولوژیکی به عنوان یکی از جدی ترین تگناها شناخته داده شده است. کاملا واضح است که برای ایجاد رشد ، وجود شرایط محیطی ثابت ، حقوق ایمن برای دارایی ها و اموال ، وجود زیر بنای لازم و یا سیاست معاملات عادلانه به تنهایی کافی نیستند.اگرچه ما هنوز در فکر این هستیم که آیا باید با تکنولوژی به عنوان بخشی از سازمان یا سیاست های سازمان برخورد کنیم یا نه ، دیدگاههای تکنولوژی مدار مربوط به رشد اقتصادی همچنان تغییراتی در حال تغییر هسنتد. توجه به رشد اقتصادی در مناطق عقب مانده بر میگردد به مطالعات Gerschenkron (1962, ۱۹۶۳) .وی بر مزیتهای عقب افتادگی تاکید داشت.از نظر او این گونه کشور ها در زمنیه هایی نظیر تولید محصولات کشاورزی و یا فولاد در سطح گسترده ایی کار می کنند و سهم فراوانی در این بخش از اقتصاد دارند .این امر به این حقیقت اشاره دارد که این گونه کشورها تنها زمانی شروع به استفاده از تکنولوژی می کنند که محصولات اصلی را به اندازه کافی تولید کرده باشند.بنابراین اکثر مطالعات گذشته به دنبال توضیح این مسئله بوده اند که کشورهای در حال توسعه شامل NIEs چگونه سعی می کنند با خود رابا تکنولوژی کشورهای توسعه یافته تطبیق بدهند.این مسئله با تئوری چرخه حیات محصول مطابقت دارد Vernon, 1966; Utterback and Abernathy, 1975; L. Kim, 1980, 1997; OECD 1992; Dahlman Westphal, and Kim, 1985).. در این دیدگاه ، ایجاد دسترسی به عنوان عامل تعیین کننده سرعت در حرکت در یک مسیر مشخص است و تکنولوژی به عنوان یک پروسه یک طرفه دید می شود.بنابراین می توان گفت سرعت در حرکت در یک مسیر مشخص همیشه یکسان نیست (Perez, 1988 و به همین خاطر است که ایجاد این برتری در بعضی کشورها یا سازمان ها سریعتر اتفاق می افتد و در بعضی دیگر کندتر است. با توجه به عواملی که منجر به یکسان نبودن این فرایند می شود ، حجم عظیمی از تحقیقات گذشته به موضوع فاصله دانش میان کشورهای فقیر و غنی و کشورهای ارایه دهنده دانش و کشورهای دریافت کننده دانش و چگونگی یادگیری کشورهای پذیرنده دانش پرداخته اند Amsden, 1989, Amsden and Chu, 2003; Ernst and, Kim 2002; Ernst, 2002; Mathews, 2001; Yusuf, 2003. Ernst and Kim (2002) با استفاده از ایده تولید دانش و مفهوم GPN (شبکه تولید جهانی) توضیح می دهند که چطور سازمان های عقب مانده دانش موجود را کسب کرده و به دنبال ایجاد دانش جدید هستند. Mathews (2002; 2003) ازدیدگاه سازمانهای منبع محور (Penrose, 1959) برای تحلیل فرایند کسب دانش و مزیت رقابتی سازمانهای تازه وارد استفاده کرده است. |
بخشی از مقاله انگلیسی |
Abstract This paper has discussed several issues regarding the barriers and opportunities for technological catch‐up by the late‐comer countries and firms. As one of the barriers to technological catch‐up, the paper emphasizes the uncertainty involved with the third stage of learning how to design. The barriers arise because as the forerunner firms refuse to sell or give license to successful catching‐up firms who thus have to design the product by themselves. The paper discusses how to overcome this barrier. It also notes that if the crisis of design technology is a push factor for leapfrogging, arrival of new techno‐economic paradigm can serve as a pull factor for leapfrogging, serving as a winder of opportunity. The, it emphasized the two risks with leapfrogging, namely the risk of choosing right technology or standards and the risk of creating initial markets, and how to overcome these risks. It discusses how to overcome these risks in leapfrogging, and differentiates diverse forms of knowledge accesses. Then, the paper takes up the issue of whether there can be a single common or several models for catch‐up. A common element of catching‐up is to enter new markets segments quickly, to manufacture with high levels of engineering excellence, and to be first‐to‐market by means of the best integrative designs. This observation is supported by the fact that Korea and Taiwan has achieved higher levels of technological capabilities in such sectors as featured by short cycle time of technology. The possibility of two alternative models for catch‐up is also discussed in terms of the key difference between Korean and Taiwan, especially in the position toward the source of foreign knowledge and the paths taken toward the final goal of OBM. Taiwan followed the sequential steps of OEM, ODM and OBN, in collaboration or integration with the MNCs. Korean chaebols jumped from OEM directly to OBM even without consolidating design technology. ۱ Introduction While many appreciated the rapid economic growth achieved by the newly industrialized economies (NIEs) (Amsden, 1989; Chang, 1994; World Bank, 1993), more recent concern has been why such catch-up is not happening in other parts of the world. Despite huge amount of development aid and the accompanied policy changes, poverty and the gap between the rich and poor countries still prevails. Argument has been made that even good policy prescriptions fail because of poor institutional conditions, such as insecure property right and rule of law and so on. Thus, the recent literature in economic development has debated on the relative importance among institutions, policy and geography as competing determinants of economic growth, with more research appearing in favor of the first factor, institution (Acemoglu, Johnson and Robinson, 2001; Rodrik, et al., 2004). Much missing in the debate on the determinant of economic development is the role of technology. Technological innovation is recognized as one of the most serious bottleneck in many countries, especially in middle income countries in Latin America. Furthermore, it is apparent that a stable macro-environment, secure property rights, adequate infrastructure, or liberal trade policy is not sufficient to trigger sustained growth.2) While it still remains to be seen whether we should treat technology as a part of institutions or policy, there is also some shift in the technology-oriented views on economic growth. The attention to the latecomers in economic development goes back to Gerschenkron (1962, 1963) that emphasized the advantages of the late comers, such as economy of scale in plant sizes in steel, owing to the fact that these countries started to use the technology only after it become matured enough to have the capital goods suitable for efficient production. However, the majority of the early literature have focused on explaining how developing countries including the NIEs have tried to catch up with advanced countries by assimilating and adapting the more or less obsolete technology of the advanced countries, which is consistent with the so-called product life cycle theory (Vernon, 1966; Utterback and Abernathy, 1975; L. Kim, 1980, 1997; OECD 1992; Dahlman Westphal, and Kim, 1985). In this view, catching-up is considered as a question of relative speed in a race along a fixed track, and technology is understood as a cumulative unidirectional process (Perez, 1988). However, the speed of progress on the track has been uneven, with some catching-up rapidly and others lagging behind. Regarding the sources of the uneven progress, one stream of research focuses on knowledge gap between the rich and the poor or the catcher and the laggard, and the issue of how to imitate, learn and create new knowledge in the latecomer country (Amsden, 1989, Amsden and Chu, 2003; Ernst and, Kim 2002; Ernst, 2002; Mathews, 2001; Yusuf, 2003). Applying the idea of knowledge creation and the concept of GPN (global production network) Ernst and Kim (2002) discusses how the late-comer firms learn the existing knowledge and create new knowledge. Mathews (2002; 2003) takes the resource-based view of the firm (Penrose, 1959) to analyze learning and competitive advantages of the late-comer firms. |