دانلود رایگان ترجمه مقاله عوامل تعیین کننده بهره وری در فروشگاه های خرده فروشی (نشریه الزویر 2011) (ترجمه رایگان – برنزی ⭐️)

عوامل تعیین کننده بازده در فروشگاه های خرده فروشی: یک چارچوب بیزی

Efficiency determinants in retail stores: a Bayesian framework

چکیده
1- مقدمه
2- تنظیم زمینه ای
3- بازنگری نوشته ها
4- مرز تصادفی: چارچوب بیزی
5- داده ها
5-1 انسجام و بازده عمودی
5-2 راهبرد قیمت و بازده
5-3 عمر شرکت
5-4 گسترش جغرافیایی
6- نتایج
7- بررسی و نتایج

چکیده
این مقاله، تاثیر انسجام عمودی، سن، گسترش جغرافیایی و راهبرد با هزینه کم را روی مقرون به صرفه بودن هزینه فروشگاه های خرده فروشی تجزیه و تحلیل می نماید. ما فرضیه های خود را با استفاده از روش مرزی نواورانه بیزی آزمایش می کنیم. این داده ها شامل نمونه ای از فروشگاه های خرده فروشی اسپانیا می شوند که در محیطی پویا و با رقابت بالا عمل می کنند. از نتایج، مشخص است که مقرون به صرفه بودن هزینه برای فروشگاه هایی بالاتر است که دارای سال های طولانی در تجارات، حضور جغرافیایی قوی تر و پیشنهادات با هزینه پایین تر هستند. انسجام عمودی، از طرف دیگر، به طور منفی مرتبط با بازده است. بررسی های بیشتر در مورد یافته ها و دلایل مدیریتی نیز در این مقاله ارائه شده است.

1- مقدمه
سطح رقابت در صنعت خرده فروشی در سال های اخیر شدت یافته است، که با چند عامل مانند افت در سرمایه خانگی، افزایش بیکاری، شرایط اعتباری سخت، جهانی سازی سریع، تصویر سازی اقتصادی نامشخص، افت در شاخص اعتماد مصرف کنندگان و افزایش در فعالیت درخواست و ادغام کننده ایجاد شده است.در حقیقت، امروزه یافتن چندین فروشگاه های خرده فروشی رقیب برای قسمتی از بازار بسیار رایج شده است که به ندرت در اندازه متفاوت هستند و اغلب اشباع شده اند. مصرف کنندگان نیز به حد غایت آگاه از قیمت هستند به خصوص زمانی که خرده فروشان به طور ثابت برای هر دلار در ارائه محصولات قابل جایگزینی با قیمت های پایین در حال رقابت هستند [1,2]. موارد ویژه هفتگی شامل کاتالوگ ها و بازاریابی تکمیلی نیز به شدت برای جذب مصرف کنندگان و تحریک فروش استفاده می شوند. در حالیکه برنده این جنگ قیمت، مصرف کننده است، خرده فروشان باشد با حاشیه سود پایین تر باقی بمانند که کنترل محدودتر بهره وری و کاهش ضایعات عملیاتی را الزام می دارد به خصوص زمانی که این صنعت به طور سنتی برای کارگران شناخته شده است.
در ادبیات خرده فروشی، نیاز به بهره وری بالا نیز به عنوان یکی از موضوعات کلیدی برای بقای آینده برجسته شده است. مطالعات متعددی اخیراً ظهور یافته که به چالش های عملکردی چندین بازار خرده فروشی مانند Portugal, theUS,andFrance [1–4] پرداخته است. پیام کلیدی از بیشتر این مطالعات اینست که اندازه گیری بازده دارای ارتباط حیاتی در سطح فروشگاه و سطح راهبردی است زیرا به خرده فروشان کمک می کند که خودشان را از رقبای دیگر متمایز سازند. مطالعات مرتبط با برخی از مشخصات خاص فروشگاه ها که روی عملکرد خرده فروشی اثر می گذارد نیز در نوشته ها ظاهر شده است.
با رشد اهمیت اندازه گیری های عملکرد در خرده فروشی، روش های پیشرفته تر نیز عرضه شده است. در مقابل نوشته های سنتی که در آن نسبت های ساده بیشتر روش های بهره اتخاذ شده بوده اند، حجم بالایی از کار در حال حاضر در حوزه اندازه گیری بازده تولید با تخمین مرز کارامد وجود دارد که به عنوان یک محک برای ارزیابی عملکرد به کار گرفته می شود. بیشتر روش های اتخاذ شده برای آن هدف شامل مرز تصادفی (SF) و روش های تحلیل پوشش داده ها (DEA) [5-9] می شود. مزیت این روش روش اینست که آنها استفاده از چندین ورودی و خروی را در اندازه گیری عملکرد میسر می سازند که باعث می شود آنها در زمینه خرده فروشی مناسب تر شوند. هرچند روش DEA یک روش قطعی غیرپارامتری است که یک رابطه بین چندین ورودی ارسالی و خروجی را با ایجاد مرزی کارامد تعریف می کند، به علت فراهم ننمودن آمار تناسب مانند مربع r و مقدار p مورد انتقاد قرار گرفته که می تواند برای استنباط های آماری استفاده شود [10]. روش SF، از طرف دیگر، از روشی غیرپارامتری با در نظر گرفتن ویژگی های تصادفی داده ها استفاده می کند [1,19].
هدف این مطالعه، با تمام موارد بالا تحریک می شود و انگیزه آن، گسترش نوشته های موجود توسط ارائه بینشی دقیق تر به عوامل تعیین کننده عملکرد فروشگاه های خرده فروشی است. به خصوص، این مطالعه روی تحلیل در مورد صنعت سوپرمارکت تمرکز می کند که به طور سنتی برای رقابتی بودن شناخته شده است. بیشتر سوپرمارکت ها روی گردش بالای موجودی معمولاً با حاشیه های سود پایین عمل می کنند که پیشنهاد می دهد که خرده فروشی برای هر محصول انفرادی بسیار کم است. در بیشتر کشورها، سوپرمارکت ها علیه سوپرمارکت های محلی، منطقه ای، ملی عمل می کنند به خصوص فروشگاه های مواد غذایی، باشگاه ها، داروخانه ها، فروشگاه های کوچک، کالاهای تخفیفی و دیگر خرده فروشان محلی. آنها بر مبنای قیمت، موقعیت فروشگاه، ترکیب محصول یا انواع محصولات و برندها و خدمات رقابت می کنند. قالب افزایش قیمت کم در صنعت نشان می دهد که قیمت بینهایت چشمگیر است. به بیانی دیگر، سوپرمارکت ها روی افزایش قیمت پایین و حجم فروش بالا تکیه می کنند. در این زمینه، تحلیل بازده شامل ابزاری مفید و جالب برای بهبود سوددهی زنجیره های سوپرمارکت می شود.
بیشتر مطالعات موجود در نوشته ها به طور کلی روی تخمین بازده بدون فراهم نمودن تحلیلی عمیق برای عواملی تمرکز نموده اند که منجر به تغییرات بازده بین فروشگاه های خرده فروشی می شود. تمرکز کم روی بازده این مطالعه را نیز به یک نمونه یا حوزه جغرافیایی تحلیل محدود ساخته است. هرچند، زمانی که این مطالعه روی شناسایی منابع بازده تمرکز کند، این نتایج می توانند برای دیگر بخش های خرده فروشی یا حتی برای همان بخش خرده فروشی در کشورهای دیگر قابل کاربردتر شوند. روش استفاده شده در این مطالعه یک نوآوری را برای نوشته های موجود فراهم می کند. برای اولین بار، ما از روش بیزی استفاده می کنیم که دارای چندین مزیت بر احتمال ماکزیمم (ML) استفاده شده برای تخمین روش SF است. برای نمونه، یک مزیت کلیدی روش بیزی اینست که گنجاندن اطلاعات قبلی در مورد پارامترها را در استنباط ها میسر می سازد. با بیزی، نتایج نیز معمولاً بر حسب تابع چگالی احتمال (pdfها) ارائه می شوند که در نتیجه ایجاد اظهارات احتمال را در مورد پارامترهای مدل ممکن می سازد.
در آزمایش فرضیه های خود، ما از نمونه سوپرمارکت ها خرده فروشی اسپانیا استفاده می کنیم. چندین مشخصه جالب در مورد بازار خرده فروشی اسپانیا وجود دارد که آزمایش فرضیه های مطلوب ما را میسر می سازد. در بخش بعدی، ما مروری خلاصه در مورد بازار خرده فروشی اسپانیا را فراهم می کنیم. این کار توسط بازنگری نوشته ها، روش شناسی، مشخصات/فرضیه های داده ها، بررسی ها و استنتاج تبصره ها دنبال می شود.

Abstract

This paper analyzes the impact of vertical integration, age, geographic expansion, and low price strategy on the cost efficiency of retail stores. We test our hypotheses using the innovative Bayesian frontier methodology. The data involve a sample of Spanish retail stores that operate in a highly competitive and dynamic environment. From the results, it is clear that cost efficiency is higher for stores that have: longer years in business, stronger geographical presence, and lower price offerings. Vertical integration, on the other hand, is negatively related to efficiency. Further discussions of these findings and related managerial implications are provided in the paper.

1- Introduction

The level of competition in the retail industry has intensified in recent years, driven by several factors such as the decline in household wealth, rising unemployment, tight credit conditions, rapid globalization, unclear economic picture, drop in consumers’ confidence index, and increase in merger and acquisition activity. In fact, it is very common today to find several retail stores competing for a slice of market pie that rarely varies in size and often saturated. Consumers have also become extremely price conscious, especially as retailers constantly fight for each dollar by offering substitutable products at lower prices [1,2]. Weekly specials including catalogues and additional marketing are also used intensely to attract consumers and drive sales. While the winner of this price war is the consumer, retailers have to survive with lower profit margin which necessitates a stricter control of productivity and a decrease of operational wastages, especially as the industry is traditionally known to be labour intensive.

In the retail literature, the need for higher productivity has also been highlighted as one of the key issues for future survival. Numerous studies have recently appeared, addressing the performance challenges of several retail markets, such as Portugal, the US, and France [1–4]. The key message from most of these studies is that efficiency measurement is of vital concern at both the store level and the strategic level, since it helps retailers differentiate themselves from other competitors. Studies dealing with some store-specific characteristics that affect retail performance have also appeared in the literature.

Within the growing importance of performance measurements in retail, more advanced methodologies have also been introduced. In contrast to the traditional literature where simple ratios were the most adopted productivity methods, significant volume of work currently exists in the area of measuring production efficiency by estimating an ‘‘efficient frontier’’ that serves as a benchmark for evaluating performance. The most adopted methods for that purpose include the stochastic frontier (SF) and data envelopment analysis (DEA) methods [5–9]. The advantage of both these methods is that they allow the use of multiple inputs and outputs in the measurement of performance, making them thus more suitable in the retail context. Although the DEA method is a nonparametric, deterministic approach that defines a relationship between multiple spending inputs and outputs by building an efficient frontier, it has been critiqued for not providing fit statistics such as r-square or p-value that can be used for statistical inferences [10]. The SF method, on the other hand, uses a parametric approach by explicitly taking into account the stochastic properties of the data [1,19].

The aim of this study is driven by all of the above, and the motivation is to extend the existing literature by offering more accurate insights into the performance determinants of retail stores. Specifically, the study focuses on analyzing on the supermarket industry, which is traditionally known to be very competitive. Most supermarkets operate on a high inventory turnover usually with low profit margins, which suggests that retail mark up for each individual product is very low. In most countries, supermarkets compete against national, regional, local and independent supermarkets, specialty food stores, club stores, drug stores, convenience stores, discount merchandisers, and other local retailers. They compete on the basis of price, store location, product mix or types of products and brands and services. The industry’s small mark up price format indicates that price is extremely significant. In other words, supermarkets rely on low mark up and high sales volumes as opposed to higher mark up and lower volume of sales. Is this context, efficiency analysis constitute a useful and interesting tool to improve the profitability of supermarket chains.

Most existing studies in the literature have generally focused on the estimation of efficiency without providing an in-depth analysis to the factors that lead to efficiency variations between retail stores. The sole focus on efficiency makes the study also limited to one sample or one geographic area of analysis. However, as this study focuses on identifying the sources of efficiency, the results can be more applicable to other retail sectors, or even to the same retail sector in other countries. The methodology used in this study also provides an innovation to the existing literature. For the first time, we use the Bayesian methodology that has several advantages over the maximum likelihood (ML) traditionally used to estimate the SF approach. For instance a key advantage of the Bayesian approach is that it allows the inclusion of ‘‘prior’’ information about parameters in inferences. With Bayesian, the results are also usually presented in terms of probability density function (pdfs), making it thus possible to make probability statements about the model parameters.

In testing our hypotheses we use a sample of Spanish retail supermarkets. There are several interesting characteristics of the Spanish retail market that allow us to test our desired hypotheses. In the next section we provide a brief overview of the Spanish retail market. This is followed by the literature review, methodology, data characteristics/hypotheses, discussions, and concluding remarks.

عوامل تعیین کننده بازده در فروشگاه های خرده فروشی: یک چارچوب بیزی

Efficiency determinants in retail stores: a Bayesian framework