دانلود رایگان ترجمه مقاله فساد به عنوان یک فرایند سازمانی (نشریه الزویر 2017) (ترجمه رایگان – برنزی ⭐️)

 

 

این مقاله انگلیسی ISI در نشریه الزویر در 16 صفحه در سال 2017 منتشر شده و ترجمه آن 8 صفحه میباشد. کیفیت ترجمه این مقاله رایگان – برنزی ⭐️ بوده و به صورت ناقص ترجمه شده است.

 

دانلود رایگان مقاله انگلیسی + خرید ترجمه فارسی
عنوان فارسی مقاله:

فساد به عنوان یک فرایند سازمانی: درک منطق انحراف فساد

عنوان انگلیسی مقاله:

Corruption as an organizational process: Understanding the logic of the denormalization of corruption

 
 
 
 

 

مشخصات مقاله انگلیسی (PDF)
سال انتشار 2017
تعداد صفحات مقاله انگلیسی 16 صفحه با فرمت pdf
رشته های مرتبط با این مقاله مدیریت
گرایش های مرتبط با این مقاله مدیریت سازمان های دولتی
چاپ شده در مجله (ژورنال) حسابداری و مدیریت – Contaduría y Administración
رفرنس دارد 
کد محصول F1309
نشریه الزویر – Elsevier

 

مشخصات و وضعیت ترجمه فارسی این مقاله 
وضعیت ترجمه انجام شده و آماده دانلود
تعداد صفحات ترجمه تایپ شده با فرمت ورد با قابلیت ویرایش  8 صفحه با فونت 14 B Nazanin
کیفیت ترجمه کیفیت ترجمه این مقاله متوسط میباشد 
توضیحات فقط دو بخش از این مقاله ترجمه شده است.

 

فهرست مطالب

1 مقدمه
سازمان ها با افراد فاسد یا سازمان هایی فاسد؟

 

بخشی از ترجمه

1 مقدمه
در مقالات مرتبط با فساد، فساد به صورت رایج به عنوان فعالیت یک فرد، فعالیتی نا مناسب یا فعالیتی تعریف میشود که نسبت به پارامتر های مشخص یا ارزش های اجتماعی که به صورت نسبی در اجتماع یا یک گروه پذیرفته شده اند، منحرف شده است. این تعریف این امکان را فراهم میکند تا متوجه شویم که، فراتر از عدم تناسب رفتار یک فرد، تحت شرایط خاص، رفتاری حساب شده و منطقی را هم میتوان به عنوان فساد در نظر گرفت. به بیان دیگر، فساد، از این دیدگاه تحلیلی، تصمیمی است که فرد در طول یک تراکنش با دیگر افراد یا گروه هایی از افراد اتخاذ میکند تا ( به صورت ناروا) از یک جایگاه خاص در این ارتباط یا تراکنش، سود ببرد. این دیدگاه فردی بر پایه ی یک نقطه ی آغازین شکل میگیرد : این که فرد به صورت گسترده ، شرایطی که در آن قرار دارد را شناخته و درک کند و به صورت منطقی به این نتیجه برسد که رفتار فاسد برای وی موجب فراهم شدن منفعت یا راحتی میشود. به این طریق، یک مدل تعاملی بسیار خاص بین عامل ها شکل میگیرد که به صورت آگاهانه برآورد ها را انجام داده و اقدام میکنند، و عواقب آن را با منطق و قصد مشخص اندازه گیری میکنند. به این روش، زمانی که تاکید بر روی افرادی که شرایط را برآورد میکنند که اساسا متناسب با این توانایی برآورد، عمل میکنند ( یعنی بر اساس رفتار آگاهانه) قرار میگیرد، فساد به عنوان یک تصمیم تعریف میشود که توسط افراد تحت زمینه ی ارزشی خاص و ویژه، اتخاذ میشود. در این منطق از آگاهی و افرادی که شرایط را بر آورد میکنند، ما میتوانیم چندین چیز را استنباط کنیم : نخست این که، فساد در روابط اجتماعی اجتناب ناپذیر میباشد، زیرا ریشه در بر آورد های عوامل منطقی دارد. دوم این که، دعوا در اصل موضوعی از تاثیر بر روی تعادل بین هزینه و مزایایی است که افراد میتوانند برآورد کنند.
مهم ترین موضوعی که باید در این مقاله در نظر گرفت، این است که این دیدگاه فردی به صورت غیر قابل باوری محدود میباشد، نخست این که توانایی آن برای درک پدیده به صورت کلی و دوم، برای پیشنهاد راه حل های طولانی مدت، محدود میباشد. هدف مهم این سند این است که از طریق مرور مقالات در مورد فساد سازمانی، نشان دهیم که فساد پدیده ای نیست که افراد وارد روابط محتاط شوند، بلکه بیشتر یک پدیده ی متراکم اجتماعی میباشد. به بیان دیگر، فساد نوعی رابطه ی اجتماعی میباشد. و این منطق اجتماعی برای فساد در بخش خصوصی و بخش عمومی درست میباشد، ازین رو این مقاله تفاوت خاصی بین این دو حوزه در نظر نمیگیرد. از نقطه نظر این مقاله ی سازمانی در مورد فساد، ما تلاش داریم تا به صورت مناسب مشخص کنیم که فساد چگونه میتواند به عنوان یک روند اجتماعی با مراحل و روند های مختلف و توجیهات مختلف، به هنجار تبدیل شود.
این بحث از طریق تحلیل نحوه ی تاکید فساد در گروه ها و فضا های اجتماعی که تصمیم گیری و رفتار های مختلف وجود دارد، و بررسی مطالعه های موجود در این زمینه، توسعه پیدا میکند. به این روش، ما به تشخیص های بسیار متفاوتی میرسیم و نتیجه گیری های مختلفی را مشاهده میکنیم، که بیشتر زمان ها نسبت به دیدگاه فرد گرایانه بر خلاف غریزه و یا روال معمول میباشد. ازین رو نقطه ی حرکت ما ، بر این اساس است که فساد در جهان روابط اجتماعی ایجاد شده و گسترش پیدا میکند، زیرا در این محیط افراد، عوامل آن ها، رفتار آن ها به شدت به هم مرتبط بوده و تحت تاثیر تعامل ها و زمینه ای است که آن ها در آن نقش آفرینی میکنند و تصویر خودشان و میل خودشان را ایجاد میکنند. این رفتار محصولی است که منطقی، احساسی و ارتباطی میباشد، که در آن تعامل ها و قوانین و ساختار هایی وجود دارد که رفتار مردم در آن زمینه اهمیت پیدا میکند. در این مقاله، ما دیدگاه های چینبال و ساندرز را دنبال میکنیم که بر اساس آن فساد به عنوان یک “طبقه بندی به دست آمده در اثر مذاکره از رفتار به عنوان یک کیفیت ذاتی بر خود رفتار” تعریف میشود. به بیان دیگر، مفهوم فساد یک ساختار اجتماعی خاص از اجتماع است، که در استاندارد های موهومی اش، تلاش کرده است تا در شفاف ترین و مشخص ترین راه ممکن، بخش عمومی را از بخش خصوصی جدا کند. تنها راه ممکن برای یافتن تعاریفی که فساد را نشان دهد، به عنوان مثال میتواند سو استفاده از جایگاه سازمانی برای به دست آوردن منافع به صورت غیر قانونی باشد. این تعریف کلاسیک به صورت ضمنی در مورد تمایز شفاف فواید خصوصی نسبت به فواید گروهی و جمعی سخت میگوید ؛ ذات اصلی تعریف های معاصر مختلف نسبت به فساد، در همین زمینه دیده میشود.
برای بحث کردن در مورد بار های سنگین اجتماعی و هنجاری که تعاریف کلاسیک فساد در خودش دارد، مورد زیر اهمیت زیادی دارد. بیان کردن این که فساد یک فعالیت اشتباه است، نیازمند تعریف مورد زیر میباشد : برای چه کسی این فساد اشتباه است؟ در چه زمینه ای یک دیدگاه مبتنی بر ایده ی “اشتباه بودن” ، نشان میدهد که یک پارامتر خارجی، شفاف و منطقی وجود دارد که یک فرد و یک گروه را در بر گرفته و به صورت شفاف نشان میدهد که چه رفتاری درست و چه رفتاری غلط میباشد. حتی در صورتی که این موضوع توجیه پذیر بوده و درک آن آسان باشد، در عمل به راحتی نمیتوان آن را پذیرفت. به عنوان مثال، در صورتی که تعریف در مورد یک فعالیت اشتباه کاملا شفاف باشد، سپس خلاف این تعریف نیز باید کاملا به صورت شفاف مشخص باشد : شما چگونه میتوانید یک وضعیت بدون فساد را تعریف کنید؟ جواب دادن سوالاتی از این قبیل کار راحتی نیست، ازین رو ما تلاش کرده ایم تا تعاریفی را ایجاد کنیم که در مورد پدیده ی فساد نباشد، بلکه نشان دهنده ی بعضی از ویژگی های آن باشد. مردم تلاش کرده اند تا تمایزات مشخصی در مورد فعالیت هایی که فواید قانونی را ایجاد میکنند نسبت به فساد، شناسایی کنند ( به عنوان مثال، استفاده از برنامه های راهبردی سیاسی برای افزایش سطوح در سازمان برای به دست آوردن پول و منزلت بیشتر قانونی بوده، اما کمک کردن به یک خویشاوند در سازمان قانونی نیست). یک فرد میتواند نسبت به تضاد منافع ظن داشته باشد ؛ به عنوان مثال، در صورتی که آن ها چندین سال با کسی دوست باشند، اکنون در جایگاه جدید، ممکن است به صورت منفی این شرایط بر روی قضاوت آن ها تاثیر داشته باشد. از نظر اجتماعی، مذاکره های مفهومی به صورت ضمنی نشان میدهد که افراد این احتمالات را حداقل در سه گام پیچیده، ارزیابی میکنند : نخست، در صورتی که دوستی قدرت تاثیر را داشته باشد، دوم، این که آیا تاثیر بیان شده میتواند به صورت شفاف غیر قانونی بوده و یا تنها حالت نا مناسب دارد ( از نظر عامل های مشخص) و سوم این که، عواقب این تاثیر را برای خودش تعریف میکند. هر کدام از این گام ها به صورت ضمنی نشان دهنده ی انعکاس قوی و درکی از زمینه از طرف عامل ( فرد ) میباشد. این شرایط این امکان را فراهم میکند که پیشنهاد دهیم که تمام تعریف های مرتبط با فساد ذاتا، تلاش دارند تا طبقه بندی رفتار ها را مورد مذاکره قرار دهند، و به این نظر هستند که طبقه بندی ها نشان دهنده ی ذات این طبیعت میباشد.

 

بخشی از مقاله انگلیسی

1. Introduction

It is common, in the literature on corruption (e.g., Nye, 1967; Rose-Ackerman, 1978) to define it as an act of an individual, an inappropriate or deviated act according to certain parameters or social values that are relatively accepted in a society or group. This definition even opens the possibility to understand that, beyond the inappropriateness of the behavior of the person, it could be considered, under certain circumstances, as a rational or calculated behavior. In other words, corruption, from this analytical angle, is the decision made by an individual during a transaction with another individual or group of individuals, (unduly) taking advantage of from a specific position in this relation or transaction. This individualistic vision is sustained on a starting point: that the individual knows or understands in a broad manner, the situation in which she is and has calculated that behaving corruptly is convenient or beneficial to her. This way, a very particular interaction model is formed between actors that consciously calculate and act, measuring the consequences with a certain logic and intention. In this way, when placing emphasis in calculating individuals that act substantively thanks to this calculation ability (i.e., based on a conscious behavior), corruption is seen as a decision made by individuals under a certain and particular value context. In thislogic of conscious and calculating individuals we can inferseveral things: first, that corruption is inevitable in social relations, as it is funded in the calculations of rational actors. Second, fighting it is basically a matter of affecting the balance between cost and benefit that the individuals are able to calculate.

The main issue to be considered in this article is that this individualistic vision is incredibly limited, first, to understand the phenomenon in its entirety and therefore, as a second point, to propose long-term solutions. The main objective of this document is to demonstrate, through a review of the literature on organizational corruption, that corruption is not a phenomenon where individuals enter discreet relations, but rather a dense social phenomenon. It is a social relation, in other words. And this social logic is both true for corruption in the private sector as it is in the public one, thus this article does not make a particular distinction between them. In other words, we speak of corruption in organizations of any type. From the review of this organizational literature of corruption we seek to fairly identify how corruption may be normalized as a social process with stages and socialization processes and rationalization.

The way in which the argument is developed is by analyzing how the studies of organizational corruption place significant emphasis in the group and social space where the decision is made and where the behavior generates. In this manner, we arrive to very different diagnoses andconclusions, which a lot of the time are counterintuitive with regard to the individualistic vision. The point of departure is therefore that corruption is generated and thrives in the world of social relations, where the individuals, their agency, their behavior, are closely linked and affected by the interactions and context where they play and build their own image, their own will (de Graff, 2007). The behavior is a product that is rational, emotional and relational (Chugh, Bazerman, & Banaji, 2005, p. 79), where the interactions and rules and structures within which the people behave do matter. In this article, we will follow the perspective of Chibnall and Saunders where corruption is seen as a “negotiated classification of a behavior before an inherent quality on the behavior itself” (1977, p. 139). In other words, the concept of corruption is a very particular social construct of a society that, in its imaginary standards, has tried to separate the private from the public in the clearest and strictest way possible. Only this way is it feasible to find definitions that establish that corruption is, for example, the abuse of an organizational position to illegitimately gain benefits (Ananad et al., 2004, p. 40). This classic definition implicitly speaks of a clear differentiation of the private benefit over the collective or group benefit; it is a permanent essence of the different contemporary definitions of corruption.1

To discuss the huge social and normative burden that the classic definitions of corruption have, the following is important. Stating that corruption is a wrongful act, requires to define the following: for whom is it wrongful? In what context A vision based on the idea of “wrongful” implies that there is an external, clear, legit parameter that surrounds an individual and a group, which clearly marks with relative clarity what makes a behavior correct or corrupt. Even if this does sound reasonable and easy to understand, it is not really so in practice. For example, if the definition is so clear on what is wrongful then it should be clear on the contrary as well: how can you define a no-corruption state? (Philp, 1997). To answer such question is no easy task, therefore, we’ve tried to form definitions that are not of the corruption phenomenon as it is, but of some of its characteristics. People have attempted to generate clear distinctions on what acts of legitimate benefit means, for example (using political strategies to rise to higher levels in the organization in order to earn more money and prestige is legitimate, but helping a relative into the organization is not). A person can suspect being in a conflict of interest; for example, if they had a friend for several years and now, in a new position, it could negatively affect their judgment. Socially speaking, conceptual negotiation would imply that the person evaluatesthese possibilities in at least three complex steps: first, if the friendship has the power to influence, second, if said influence could clearly be illegitimate or only improper (to the eyes of certain actors), and third, define what the consequences of such influence could be. Each step implies a profound reflection and understanding of the context of the situation on behalf of the actor. This makes it possible to propose that all definitions of corruption are, in essence, fighting to negotiate a classification of behaviors, suspecting that that classification explains the nature of the phenomenon..

 

 

دانلود رایگان مقاله انگلیسی + خرید ترجمه فارسی
عنوان فارسی مقاله:

فساد به عنوان یک فرایند سازمانی: درک منطق انحراف فساد

عنوان انگلیسی مقاله:

Corruption as an organizational process: Understanding the logic of the denormalization of corruption

 
 
 
 

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا