دانلود رایگان ترجمه مقاله از یک ایده دموکراتیک به یک ابزار مدیریتی – ۲۰۱۳

دانلود رایگان مقاله انگلیسی دموکراسی در محیط کار: از ایده آل دموکراتیک تا یک ابزار و پشتیبانی مدیریتی به همراه ترجمه فارسی

 

عنوان فارسی مقاله دموکراسی در محیط کار: از ایده آل دموکراتیک تا یک ابزار و پشتیبانی مدیریتی
عنوان انگلیسی مقاله Workplace Democracy: From a Democratic Ideal to a Managerial Tool and Back
رشته های مرتبط مدیریت، مدیریت کیفیت و بهره وری و مدیریت استراتژیک
کلمات کلیدی ایده آل های دموکراتیک، نظریه دموکراتیک، دموکراسی صنعتی، حلقه های کیفیت، مدیریت کیفیت جامع، خود مدیریتی کارگران، دموکراسی در محیط کار، ورلدبلو
فرمت مقالات رایگان مقالات انگلیسی و ترجمه های فارسی رایگان با فرمت PDF آماده دانلود رایگان میباشند
کیفیت ترجمه کیفیت ترجمه این مقاله متوسط میباشد 
توضیحات ترجمه این مقاله به صورت خلاصه و ناقص انجام شده است.
مجله مجله نوآوری: مجله نوآوری بخش عمومی – The Innovation Journal: The Public Sector Innovation Journal
سال انتشار ۲۰۱۳
کد محصول F785

مقاله انگلیسی رایگان

دانلود رایگان مقاله انگلیسی

ترجمه فارسی رایگان 

دانلود رایگان ترجمه مقاله
جستجوی ترجمه مقالات جستجوی ترجمه مقالات مدیریت

  

فهرست مقاله:

چکیده
مقدمه
۱-دموکراسی در محیط کار به عنوان ایده آل دموکراتیک
۱٫۲ اصلاحات یا انقلاب: سنت سوسیالیست دموکراسی در محیط کار
۱-۳ دموکراسی در محیط کار و نظریه سیاسی در ۱۹۷۰ میلادی
۲- مشارکت به عنوان یک ابزار مدیریتی
۲-۱ مشارکت کارکنان در سنت مدیریتی
۲-۲ شیوه های مشارکت کارکنان
۲-۳ ورلدبلو: نمونه ای از دموکراسی سازمانی
۳- بازگشت دموکراسی در محیط کار: سیاسی سازی مجدد، بین المللی سازی و استدلال نظری نوآورانه
۳-۱ سیاسی سازی مجدد امور اقتصادی
۳-۲ بین المللی سازی و فرا ملی سازی دموکراسی در محیط کار

 

بخشی از ترجمه فارسی مقاله:

چکیده
در تئوری های سیاسی مختلف، دموکراسی به نهاد های دولتی محدود نمی شود بلکه شامل دموکراتیزاسیون( به شکل دموکراسی در آوردن) کل جامعه، سازمان و شرکت های آن می باشد. این ایده به تئوری دموکراتیک مدرن و قرارداد اجتماعی ژان ژاک روسو باز می گردد. ایده فوق ابتدا توسط متفکران مختلف سوسیالیستی و سپس توسط اتحادیه های صنفی و در ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ میلادی توسط دانشمندان علوم سیاسی نظیر کارول پیتمن و سایر مروجان و مبلغان دموکراسی مشارکتی پذیرفته شد. بر طبق این سنت، دموکراسی در محیط کار برای تحقق ایده آل های دموکراتیک نظیراستقلال فردی، آزادی، صدا (اختیار و آزادی بیان) و مشارکت در همه مسائل مربوطه ای که زندگی شهروندان را تحت تاثیر قرار می دهد ضروری و لازم است. بخش هایی از این ایده هنجاری توسط جنبش ها و قوانین اتحادیه صنفی به خصوص در کشور های غرب اروپا به تحقق پیوست. با این وجود، دموکراسی در محیط کار از حیث تئوری های فوق الذکر به تحقق نرسیده است. در دهه ۱۹۹۰ میلادی، این ایده به طور مشترک توسط مطالعات توسعه سازمانی و مدیریتی پذیرفته شده و تحت یک تغییر اساسی قرار گرفت: دموکراسی در محیط کار، که سپس عمدتا به صورت مشارکت محدود عملیاتی شد، تبدیل به یک ابزار مدیریتی شد که به افزایش انگیزش و کارایی کارکنان کمک کرده و به موجب آن سهم بسزایی در موفقیت کارآفرینانه داشت. با این حال در طی چند سال اخیر، ایده اولیه دموکراتیک، دموکراسی در محیط کار به نظر می رسد که تحت شرایط بحران اقتصاد جهانی احیا شده است. این مقاله، به بررسی توسعه و احیای اخیر مفهوم دموکراسی در محیط کار پرداخته و در مورد پتانسیل نوآورانه آن برای جوامع دموکراتیک امروزه بحث می کند.

مقدمه
در جوامع غربی، اصطلاح دموکراسی، به یک نوعی دال تهی در گفتمان های سیاسی و عمومی در دهه های اخیر تبدیل شده است(Brown, 2010). سیاستمداران با پس زمینه ها و سوابق ایدئولوژیکی بسیار متفاوت اغلب به مفهوم قرار دادی از دموکراسی(آن چه که باید دموکراسی باشد) اشاره دارند. این ترکیب معانی، دلیلی برای افزایش تردید در میان شهروندان نسبت به دموکراسی به معنی واقعی کلمه است. در عین حال، اگرچه مفاهیم دموکراتیک نوآورانه و جایگزین های متقاعد کننده در محافل آکادمیک وجود دارند، به ندرت وارد فضا و حیطه عمومی می شوند. تفاسیر متعدد و گاهی اوقات دلخواهانه و قرار دادی از دموکراسی، نتیجه مناظرات های فلسفی و علمی بحث انگیز و گسترده با رویکرد های نظری بسیار متمایز می باشد. به نظر می رسد در طی مناظرات طولانی( به مدت چندین قرن) در میان فیلسوفان و متفکران سیاسی، تقریبا همه چیز در مورد دموکراسی گفته شده است. اگرچه ممکن است یک معنی اصلی و محوری واقعی وجود داشته باشد، با این حال بایستی اذعان کرد که بیشتر آن چه که مورد بحث قرار گرفته است، فراموش شده است. مفهوم دموکراسی در محیط کار یک بعد فراموش شده و یا حداقل نادیده گرفته شده از تئوری دموکراتیک است که امروزه در حال احیا است. در این مقاله، من سعی دارم تا با بررسی توسعه تاریخی آن و بحث در مورد آن به عنوان یک نوآوری دموکراتیک که می تواند به تردید های اخیر در قبال دموکراسی نماینده ای، فرا ملی سازی و جهانی شدن پاسخ دهد، آن را در حافظه خوانندگان این مقاله و مخاطبان تداعی کنم.
به طور بسیار کلی، دموکراسی در محیط کار با کاربرد شیوه ها و عملیات دموکراتیک به محیط کار ارتباط دارد. این عملیات شامل رای گیری، بحث و تصمیم گیری مشورتی و مشارکتی می باشد. ریشه ها و انگیزه های ادعای حقوق دموکراتیک و برای ایجاد دموکراسی در محیط کار پیچیده می باشند. یک سری موارد بر تحقق دموکراسی به عنوان یک ارزش، یک شیوه زندگی و خودمختاری وشیوه ای برای دست یابی به استقلال و آزادی فردی به شیوه ای لیبرال متمرکز هستند. هم چنین این می تواند به صورت یک ابزار مبارزه طبقاتی در سیستم سوسیالیستی در نظر گرفته شود. بر طبق این رشته و دیدگاه مدیریتی، دموکراسی در محیط کار را می توان به عنوان روشی به منظور افزایش انگیزه کارکنان در راستای بهبود بازدهی کارافرینانه مورد استفاده قرار داد.
۱-دموکراسی در محیط کار به عنوان ایده آل دموکراتیک
تاریخچه دموکراسی، قدیمی تر از تاریخچه روابط صنعتی و کار از خود بیگانه می باشد. تفکر سیاسی مدرن و ریشه های نظریه دموکراتیک مدرن به قرون شانزدهم و هفدهم بر می گردد. بعد ها روابط صنعتی غالبا در قرن نوزدهم، وقتی که اقتصاد های روستایی بیشتر و بیشتر با صنایع شهری جایگزین شدند و پیشرفت فناوری راه را برای انقلاب صنعتی هموار کرد، ظاهر شد. مفهوم دموکراسی در محیط کار تنها از نظر ترکیب نظریه دموکراتیک و روابط صنعتی منطقی است. استدلال های پایه در فلسفه سیاسی روشنگری اروپا ارایه شده است. اهمیت کاربردی و عملی آن مسلما در زمینه صنعتی سازی توسعه می یابد.
۱-۱ دموکراسی به عنوان شیوه زندگی و خود مختاری:سنت لیبرال
تاریخچه نظریه دموکراتیک غنی از رویکرد ها و فرضیات به ویژه در عصر مدرن است. بر عکس دموکراسی آتن باستان که عمدتا یک شیوه تصمیم گیری توسط قاعده اکثریت بود، متفکران دموکراتیک لیبرال نظیر جان لاک و ژان ژاک روسو آن را به آزادی و رهایی فردی مرتبط دانسته اند. آن ها متقاعد شده بودند که همه موجودات بشری ذاتا آزاد و برابر هستند. در صورتی که این موضوع را جدی بگیریم، آنگاه یک دموکراسی شامل چیزی فراتر حق رای می باشد. همان طور که Rousseau (2008: 54) گفت:
در صورتی که ما بخواهیم بدانیم که بیشترین خیر و خوبی همه در چیست که بایستی نهایت هر سیستم قانون گذاری باشد، ما بایستی به دو موضوع اصلی یعنی آزادی و برابری برسیم- آزادی چون همه وابستگی های خاص به معنی نیروی گرفته شده از طرف دولت می باشد و برابری، چون آزادی بدون برابری وجود نخواهد داشت.
از نظر روسو، وظیفه یک سیستم دموکراتیک، تحقق و تضمین آزادی برای شهروندان و دموکراسی در میان آنان است. دولت یک سازمان واسطه و مسئول حفظ آزادی فردی است(Rousseau, 2008: 60). روسو در همه ملاحظات خود در مورد قرار داد اجتماعی و آموزش، به رابطه بین فرد و جمع علاقه مند بوده است. او یکی از اولین کسانی است که تاکید می کند شرایط اجتماعی اثری قوی بر زندگی شهروندان و شخصیت آن ها دارد(Plamenatz, 1963). قرار داد اجتماعی بین همه شهروندان بایستی متضمن کیفیت برای آزادی فردی باشد. برابری و عدالت با تحقق حقوق سیاسی برابر به پایان نمی رسد. برابری و عدالت بایستی فراتر از حقوق سیاسی باشد(Rousseau 2008: 54).
منظور ما از برابری و عدالت این نیست که درجات قدرت و ثروت مطلقا برای همه یکسان و مشابه باشد، بلکه قدرت هرگز نبایستی برای ایجاد خشونت کافی باشد و بایستی بر اساس رتبه و قانون اعمال شود و این که از نظر ثروت ، هیچ شهروندی نبایستی آن قدر ثروتمند باشد که بتواند دیگری را بخرد و هیچ فقیری نبایستی وجود داشته باشد که مجبور باشد خودش را بفروشد.
وقتی که روسو این متون را در قرن هجدهم می نوشت، او نمی دانست که چند دهه بعد، یک شکاف عظیم بین فقیر و غنی، به واقعیت جوامع صنعتی قرن ۱۹ تبدیل خواهد شد و موجب تضعیف اصول دموکراسی او می شود. روسو را نمی توان به عنوان یک سوسیالیست قدیمی به معنای دقیق کلمه در نظر گرفت، بلکه می توان او را به صورت سوسیالیستی در نظر گرفت که به سختی قابل انکار است: او انگشت خود را روی نقاط بسیار حیاتی و حساسی در جوامع دموکراتیک یعنی توزیع ثروت گذاشته است. به علاوه، این گفته که هیچ شهروندی نبایستی آن چنان ثروتمند باشد که بتواند دیگری را بخرد و هیچ فقیری نباید آن چنان فقیر باشد که مجبور شود خود را بفروشد، دارای مفهومی عمیق از حیث جوامع صنعتی دارد، جوامعی که در ان نیروی کار به کارآفرینانی که به طور آزادانه کارگران را می خرند فروخته می شود. از این روی، مدت ها قبل از این که مارکس و انگلس ، مبارزات طبقاتی تکاملی را ترویج دهند، روسو یک استدلال نظری بنیادین را برای نوع دموکراسی در محیط کار از دیدگاه لیبرال ارایه کرد. این تفسیر در نوشته های Carole Pateman، فیلسوف فرانسوی منعکس شده است. به عقیده او، روسو، نظریه پرداز برتری همتراز مشارکت می باشد(Pateman 1970: 22). بر طبق ایده آل دموکراتیک او، مشارکت نبایستی به حوزه سیاسی محئود باشد بلکه بایستی در کل روابط اجتماعیبه منظور اجتناب از سرکوب و بی عدالتی توزیع شود. در صورتی که یک سیستم بایستی تضمین کننده خود مختاری هر شهر وند باشد، بایستی فراتر از حیطه سیاسی باشد. این سیستم بایستی در بر گیرنده همه عرصه های اجتماعی ای باشد که در آن افراد کار و زندگی می کنند. در جوامع مدرن، محیط کار نمی تواند به صورت غیر دموکراتیک باشد.
در نتیجه این درک و دانش از دموکراسی، روسو از لزوم آموزش افراد برای آزادسازی و رهایی آن ها از ظلم و خفقان سیاسی آگاه است(Rousseau, 1979). بعد آموزشی در آثار روسو، یک بعد کلیدی از تفکر و نگرش دموکراتیک لیبرال است که الهام بخش بسیاری از فیلسوفان مختلف قرون نوزدهم و بیستم بوده است. جان دیوی، دموکراتیزاسیون همه زمینه های اجتماعی را ترویج کرده و بر اهمیت آموزش تاکید کرده است. فیلسوف آمریکایی(Dewey, 2008: 221)خاطر نشان کرده است که:
در صورتی که روش نظارت و مدیریت معمول رفتار گروه های اجتماعی متوسط ، خواه مستقیما، خواه غیر مستقیم و یا هر دوی آن ها، غیر دموکراتیک باشد، لزوم واکنش نامطلوب به عادات احساس، تفکر و عمل شهروندان در وسیع ترین معنای کلمه وجود دارد.
از نظر دیوی، محرومیت از مشارکت نوعی سرکوب می باشد که نبایستی در هر گونه رابطه اجتماعی پذیرفته شود: در مفهوم وسیع، همه نهاد ها آموزشی هستند از این حیث که آن ها تلاش می کنند تا نگرش ها، تمایلات، قابلیت ها و ناتوانی هایی را تشکیل دهند که یک شخصیت منسجم را ایجاد می کنند( Dewey, 2008: 221). بر این اساس، دیوی که بر خلاف روسو قبلا از جامعه صنعتی آگاه بود، بر اهمیت دموکراسی سازمانی تاکیددارد.
نخستین استدلال برای دموکراسی در محیط کار می تواند بر گرفته از متفکران دموکراتیک لیبرال باشد. از نظر آن ها، دموکراسی چیزی فراتر از روش نظارت و حاکمیت است. این خود مشتمل بر و ارتقاء دهنده آزادی فردی و خودمختاری بوده و ارتباط نزدیکی با آموزش و توانمند سازی در همه زمینه های اجتماعی دارد.

بخشی از مقاله انگلیسی:

ABSTRACT

In different political theories, democracy is not reduced to state institutions, but includes the democratization of the whole society, its organizations and enterprises. This idea goes back to the beginnings of modern democratic theory and to Jean-Jacques Rousseau’s Social Contract. It was adopted by different socialist thinkers, later on by trade unions and, in the 1960s and 70s, by political scientists such as Carole Pateman and other promoters of participatory democracy. According to this tradition, workplace democracy is considered to be necessary for the realization of democratic ideals like individual autonomy, freedom, voice and participation in all relevant questions influencing citizens’ lives. Parts of this normative idea were realized by trade union movements and laws, especially in Western European countries. Nevertheless, workplace democracy in the sense of the above-mentioned theories remained far from becoming reality. In the 1990s, the idea was co-opted by organizational development and management studies and underwent a change: Workplace democracy, then mostly operationalized as limited participation, became a managerial tool that should help to increase employees’ motivation and efficiency and thereby contribute to entrepreneurial success. In the last few years, however, the original democratic ideal of workplace democracy seems to have been revitalized under conditions of a worldwide economic crisis. This article shows the development and the latest revival of the concept of workplace democracy, and discusses its innovative potential for today’s democratic societies.

Introduction

In Western societies, the term “democracy” has become a kind of empty signifier in political and public discourse in recent decades (Brown, 2010). Politicians with very differing ideological backgrounds often refer to their own arbitrary concept of what a democracy should be. This conglomeration of meanings is one reason for a rising skepticism among citizens towards democracy as such. At the same time, convincing alternatives and innovative democratic concepts, though existent in academic circles, rarely enter the public sphere. The manifold and sometimes arbitrary interpretations of democracy are the result of a vast and controversial scientific and philosophical debate with highly differentiated theoretical approaches. It seems that almost everything has been said about democracy during the centuries-lasting debates among philosophers and political thinkers. While there might be a true core meaning, it must be admitted that a great deal of what has been said has been forgotten. The concept of Workplace Democracy is such a forgotten or, at least, neglected aspect of democratic theory that is nowadays experiencing a revival. In this article, I will try to bring it back to the readers’ memories by tracing its historical development and by discussing it as a possible democratic innovation that could respond to latest skepticism towards representative democracy, supra-nationalization and globalization. In a very general way, workplace democracy is associated with the application of democratic practices to the workplace. Such practices include voting, discussions and deliberative or participatory decision-making. The roots and motivations to claim democratic rights and to establish workplacedemocracy arecomplex. One strand focuses on the realization of democracy as a value, a way of life and self-government, and a method to reach individual autonomy and freedom in a liberal sense. It can also be considered as a means of class struggle in a socialist tradition. According to its managerial strand, workplace democracy can be used as a method to raise workers’ motivation in order to contribute to entrepreneurial efficiency.

۱٫ Workplace democracy as a democratic ideal

The history of democracy is older than the history of industrial relations and alienated work. Modern political thinking and the roots of modern democratic theory date back to the sixteenth and seventeenth centuries. Industrial relations came later, mostly in the nineteenth century when rural economies were more and more replaced by urban industries and when technological progress paved the way for the industrial revolution. A concept of workplace democracy only makes sense in its combination of democratic theory and industrial relations. Basic arguments are given in the political philosophy of the European Enlightenment. Its practical relevance is certainly only developed in the context of industrialization.

۱٫۱ Democracy as a way of life and self-government: the liberal tradition

The history of democratic theory is rich in approaches and assumptions, especially in the modern era. Contrary to the antique Athenian democracy, which was mainly a method of decision making by majority rule, liberal democratic thinkers like John Locke and Jean-Jacques Rousseau linked it to the liberation and emancipation of the individual. They were convinced that all human beings were, by nature, equal and free. If this is taken seriously, then a democracy consists of much more than the right to vote. As Rousseau (2008: 54) argued: If we ask in what precisely consists the greatest good of all, which should be the end of every system of legislation, we shall find it reduce itself to two main objects, liberty and equality—liberty, because all particular dependence means so much force taken from the body of the State, and equality, because liberty cannot exist without it. In Rousseau’s understanding, a democratic system has the task of realizing and guaranteeing liberty for, and equality among, citizens. The government is an intermediate body in charge of maintaining liberty and individual freedom (Rousseau, 2008: 60). In his considerations on the social contract and on education, Rousseau was interested in the relationship between the individual and the collective. He was one of the first to stress that social conditions have a strong impact on citizens’ lives and their personalities (Plamenatz, 1963). The social contract between all citizens should guarantee equality for the sake of individual liberty. Equality does not end with the realization of equal political rights. It must go further (Rousseau 2008: 54): … by equality, we should understand, not that the degrees of power and riches are to be absolutely identical for everybody; but that power shall never be great enough for violence, and shall always be exercised by virtue of rank and law; and that, in respect of riches, no citizen shall ever be wealthy enough to buy another, and none poor enough to be forced to sell himself When Rousseau wrote these lines in the eighteenth century, he could not know that, some decades later, a tremendous gap between the rich and the poor would be the reality of nineteenth-century industrial societies, undermining the democratic principles he had in mind. Rousseau cannot be considered as an early socialist in the strict sense of the word, but one thing can hardly be denied: he put his finger on a very crucial point for democratic societies, namely the distribution of wealth. Moreover, the dictum that “no citizen shall ever be wealthy enough to buy another, and none poor enough to be forced to sell himself”, gets a deeper meaning with regard to industrial societies, which are based on the fact that labour force is sold to entrepreneurs who literally buy the workers. Thus, long before Marx and Engels promoted a revolutionary class struggle, Rousseau delivered a basic theoretical argument for a kind of workplace democracy from a liberal point of view. This interpretation is reflected in Carole Pateman’s reading of the French philosopher. In her opinion, he is the “theorist of participation par excellence” (Pateman 1970: 22). According to his democratic ideal, participation should not be limited to the political sphere, but spread over all social relations in order to avoid suppression and inequality. If a system must guarantee the self-government of each single citizen, then it has to go far beyond the political. It then includes all social arenas where individuals act and live. In modern societies, the workplace cannot be left undemocratic. As a consequence of such an understanding of democracy, Rousseau was aware of the necessity to educate people in order to liberate them from political oppression (Rousseau, 1979). The educational dimension in Rousseau’s work is a key aspect of liberal democratic thinking that was taken up by different philosophers of the nineteenth and twentieth centuries. John Dewey promoted the democratization of all social fields and stressed the importance of education. The American philosopher (Dewey, 2008: 221) pointed out that: … if the methods of regulation and administration in vogue in the conduct of secondary social groups are non- democratic, whether directly or indirectly or both, there is bound to be unfavorable reaction back into the habits of feeling, thought and action of citizenship in the broadest sense of that word For Dewey, exclusion from participation was a form of suppression that should not be accepted in any social relationship: “In the broad and final sense all institutions are educational in the sense that they operate to form the attitudes, dispositions, abilities and disabilities that constitute a concrete personality” (Dewey, 2008: 221). By saying this, Dewey who, contrary to Rousseau, already knew industrial society, stressed the importance of organizational democracy. A first argument for workplace democracy can thus be taken from liberal democratic thinkers. In their view, democracy is more than just a method of governing. It includes and promotes individual freedom and self-government and is closely linked to education and empowerment in all social fields.

 

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا