دانلود مقاله ترجمه شده حرکت به سوی موفقیت با سیستم های هوشمند کسب و کار – مجله الزویر

بخشی از ترجمه:

چکیده

ادبیات سیستم های اطلاعاتی (IS) مدت زیادی است که بر تاثیر مثبت اطلاعات ارائه شده توسط سیستم های هوشمند کسب و کار (BIS) در تصمیم گیری، تأکید دارد به خصوص هنگامی که سازمان ها در محیطی به شدت رقابتی کار می کنند. ارزیابی اثربخشی BIS در درک ما از ارزش و اثر بخشی عملیات و سرمایه گذاری مدیریت، حیاتی است. با این حال، در حالی که موفقیت سیستم های اطلاعاتی به خوبی مورد تحقیق قرار گرفته است، درک ما از چگونگی ارتباط بین ابعاد BIS با یکدیگر و اینکه چگونه آنها بر استفاده از BIS تاثیر می گذارند، محدود است. در پاسخ، ما مطالعه ای مبتنی بر بررسی کمی به منظور بررسی روابط بین بلوغ، کیفیت اطلاعات، فرهنگ تصمیم گیری تحلیلی، و استفاده از اطلاعات برای تصمیم گیری به عنوان عناصر مهم موفقیت BIS خواهیم داشت. تجزیه و تحلیل آماری داده های جمع آوری شده از ١٨١ سازمان متوسط و بزرگ با استفاده از آمار توصیفی و مدل سازی معادله ساختاری ترکیب شده است. نتایج تجربی، بلوغ BIS را با دو بخش کیفیت اطلاعات، یعنی محتوا و کیفیت دسترسی ارتباط می دهد. بنابراین ما مدلی پیشنهاد کرده ایم که به درک روابط میان ابعاد مختلف موفقیت BIS به ماکمک می کند. بخصوص، در می یابیم که بلوغ BIS تاثیر قوی بر کیفیت دسترسی به اطلاعات دارد. علاوه بر این، تنها کیفیت محتوای اطلاعات مربوط به استفاده از اطلاعات است، در حالی که تاثیر کیفیت دسترسی به اطلاعات چندان قابل توجه نیست. ما دریافتیم که فرهنگ تصمیم گیری تحلیلی بدون شک استفاده از اطلاعات را بهبود می بخشد اما ممکن است تاثیر مستقیم کیفیت محتوای اطلاعات را خنثی کند.
١. مقدمه
بدیهی است به طور کلی مهم ترین پرسش پژوهشی در زمینه فن آوری اطلاعات (IT) / سیستم های اطلاعاتی (IS)، اندازه گیری ارزش کسب و کار آنها [۵۴]، موفقیت آنها و شناسایی عوامل کلیدی موفقیت آنهاست [٢٣]. در زمینه پشتیبانی از تصمیم گیری، سیستم های هوشمند کسب و کار (BIS) راه حلهای تکنولوژیکی هستند که یکپارچه سازی داده ها و قابلیت های تحلیلی رابرای ذینفعان در سطوح مختلف سازمانی ارائه می کنند، و اطلاعات ارزشمندی را برای تصمیم گیری فراهم میآورند [٧۶]. در مقایسه با سیستم های عملیاتی، ارزیابی موفقیت BIS معمولا مشکل تراست زیرا BIS ها، سیستم های سازمانی گسترده ای هستندکه در آنها بیشتر سود، بلند مدت و غیرمستقیم بوده و اندازه گیری آن دشوار است [۶٩].
اصطلاح هوش کسب و کار (BI) می تواند به روش های مختلف کامپیوتری و فرایندهای تبدیل داده به اطلاعات و سپس به دانش اطلاق گردد، که در نهایت به منظور ارتقاء تصمیم گیری درسازمان مورد استفاده قرار می گیرد [٨٢]. ما بین دو مفهومBI و BIS تفاوت قایل می شویم و BIS (یا محیط هوشمند کسب و کار [٢٨]) را به عنوان اطلاعات با کیفیتی که با طراحی خوش ساختاری ذخیره شده اند و با ابزارهای نرم افزاری کسب و کار کاربرپسند همراه هستند و به ارائه دانش با دسترسی به موقع، تجزیه و تحلیل موثر و ارائه بصری اطلاعات صحیح، می پردازند که آنها را قادر به انجام اقدامات یا تصمیمات درست می سازد می شناسیم. همچنین ما BI را به عنوان توانایی یک سازمان یا کسب و کار در منطق، برنامه ریزی، پیش بینی، حل مشکلات، تفکر انتزاعی، درک، نوآوری و یادگیری می شناسیم بطوریکه باعث افزایش دانش سازمانی، اطلاع رسانی در پردازش های تصمیم گیری وتوانمندی در انجام اقدامات موثر می شود، و به توفیق و دستیابی به اهداف کسب و کارکمک می کند [٨٠]. بر این اساس، فرآیند ها، فن آوری ها، ابزارها، برنامه های کاربردی، داده ها، پایگاه داده ها، میزهای کار، کارت های امتیازی و OLAPها همه در ایجاد توانایی هایی که تعریف BI است نقش ایفا می کنند [٨٠] با این حال، آنها تنها وسیله ای برای رسیدن به هوشمندی در کسب و کار(BI) هستند- نه خود هوشمندی.

بخشی از مقاله انگلیسی:

Abstract

The information systems (IS) literature has long emphasized the positive impact of information provided by business intelligence systems (BIS) on decision-making, particularly when organizations operate in highly competitive environments. Evaluating the effectiveness of BIS is vital to our understanding of the value and efficacy of management actions and investments. Yet, while IS success has been well-researched, our understanding of how BIS dimensions are interrelated and how they affect BIS use is limited. In response, we conduct a quantitative survey-based study to examine the relationships between maturity, information quality, analytical decisionmaking culture, and the use of information for decision-making as significant elements of the success of BIS. Statistical analysis of data collected from 181 medium and large organizations is combined with the use of descriptive statistics and structural equation modeling. Empirical results link BIS maturity to two segments of information quality, namely content and access quality. We therefore propose a model that contributes to understanding of the interrelationships between BIS success dimensions. Specifically, we find that BIS maturity has a stronger impact on information access quality. In addition, only information content quality is relevant for the use of information while the impact of the information access quality is non-significant. We find that an analytical decision-making culture necessarily improves the use of information but it may suppress the direct impact of the quality of the information content.

۱٫ Introduction

Evidently the most important research questions in the field of information technology (IT)/information systems (IS) in general involve measuring their business value [54], their success and identifying critical success factors [23]. In a decision-support context, business intelligence systems (BIS) have emerged as a technological solution offering data integration and analytical capabilities to provide stakeholders at various organizational levels with valuable information for their decision-making [76]. In contrast with operational systems, assessing the success of BIS is usually problematic since BIS are as rule enterprise-wide systems where most benefits are long-term, indirect and difficult to measure [69].

The term business intelligence (BI) can refer to various computerized methods and processes of turning data into information and then into knowledge [51], which is eventually used to enhance organizational decision-making [82]. We distinguish the terms BI and BIS and comprehend BIS (or the business intelligence environment [28]) as quality information in well-designed data stores, coupled with business-friendly software tools that provide knowledge workers timely access, effective analysis and intuitive presentation of the right information, enabling them to take the right actions or make the right decisions. We further understand BI as the ability of an organization or business to reason, plan, predict, solve problems, think abstractly, comprehend, innovate and learn in ways that increase organizational knowledge, inform decision processes, enable effective actions, and help to establish and achieve business goals [80]. Accordingly, processes, technologies, tools, applications, data, databases, dashboards, scorecards and OLAP are all claimed to play a role in enabling the abilities that define BI [80]; however, they are only the means to BI — not the intelligence itself.

Much research has been done in the area of assessing IS success [8] with the McLean & DeLone multidimensional IS Success Model [22,23] being one of the most often used, cited and even criticized works. Categories such as desired characteristics of the IS which produces the information (i.e. system quality), the information product for desired characteristics (i.e. IQ), and the recipients’ consumption of the information products (i.e. information use) have been referred to as common IS success dimensions [22]. The model emphasizes the understanding of the connections between the different dimensions of IS success. While value (“net benefits” in the McLean & DeLone success model) is the final success variable, use of the system is fundamental for certain “net benefits” to occur.