دانلود رایگان ترجمه مقاله عرضه وام و حفظ درآمد قبل و بعد از بحران های مالی – الزویر 2012

دانلود رایگان مقاله انگلیسی عرضه وام و حفظ درآمد در بانک های ایالات متحده قبل و بعد از بحران های مالی به همراه ترجمه فارسی

 

عنوان فارسی مقاله عرضه وام و حفظ درآمد در بانک های ایالات متحده قبل و بعد از بحران های مالی
عنوان انگلیسی مقاله Loan loss provisioning and income smoothing in US banks pre and post the financial crisis
رشته های مرتبط مدیریت، اقتصاد، حسابداری، حسابداری مالی، پول و بانکداری، اقتصاد مالی، مدیریت مالی و بانکداری
فرمت مقالات رایگان مقالات انگلیسی و ترجمه های فارسی رایگان با فرمت PDF آماده دانلود رایگان میباشند
کیفیت ترجمه کیفیت ترجمه این مقاله متوسط میباشد 
توضیحات ترجمه این مقاله به صورت خلاصه و ناقص انجام شده است.
نشریه الزویر – Elsevier
مجله بررسی بین المللی تحلیل مالی – International Review of Financial Analysis
سال انتشار 2012
کد محصول F810

مقاله انگلیسی رایگان

دانلود رایگان مقاله انگلیسی

ترجمه فارسی رایگان 

دانلود رایگان ترجمه مقاله
جستجوی ترجمه مقالات جستجوی ترجمه مقالات

  

فهرست مقاله:

چکیده
مقدمه
تشخیص حسابداری برای عرضه وام
2-2 محیط تنظیم کننده
2-3 مشکلات دور تجاری
فرضیه
فرضیات دوره های قبل و بعد از بحران
طرح پژوهشی
نمونه و داده ها
شواهدی مبنی بر رفتار عرضه وام طی دوره های قبل وبعد از بحران و شکوفایی اقتصادی
نتیجه گیری

 

بخشی از ترجمه فارسی مقاله:

چکیده :
مطالعات اولیه حاکی از آن می باشند که بانک ها دارای محرک های قوی برای استفاده از تسهیلات عرضه وام برای ثابت کردن و حفظ درآمد برخوردارند. با استفاده از یک نمونه شامل 878 بانک ایالات متحده در 2001 تا 2009،، شواهدی قوی مبنی بر رفتار حفظ درامدی یافت شد. به علاوه، کمپانی های حامی بانک زمانی عرضه وام برای حفظ درامد ها را تسریع می کنند که 1: بانک ها تابع هدف حداقل تنظیمی باشند 2: در دوره های رکود مالی نباشند و 3: سوداورتر باشند. همچنین من پی بردم که نسبت های سرمایه تنظیمی بانک ها برای تحریک رفتار حفظ درامد با استفاده از عرضه وام مهم می باشند. مقایسه شکوفایی اقتصادی قبل از بحران 2002 تا 2006 با دوره بحران 2007 تا 2009 نشان داد که بانک ها از تسهیلات اعطای وام به طور جامع تر طی دوره بحران برای ححفظ و ثابت نگه داشتن درامد استفاده می کنند. مجموعا، نتایج این مقاله مربوط به نگرانی های فعلی تنظیم کنندگان استاندارد های حسابداری و بانکی در مدل فعلی اعطای وام می باشد.
مقدمه
وضع کنندگان استاندارد های حسابداری بر اندازه گیری و شفافیت تسهیلات عرضه وام و براورد و زمان بندی این عرضه ها تاکید می کنند. از نقطه نظر قانونی، تاکید بر این است که آیا اعطای وام برای پوشش دادن کاهش اعتبار مورد انتظار در طول حیات یک وام کافی است یا نه؟ همچنین ارزش و اعتبار قوانین فعلی برای توجیه کاهش اعتبار وام ها یکی از اصلی ترین نگرانی های حال حاضر می باشد. از زمان آغاز بحران های بانکی در اواخر 2007، وام های کلان موجب از هم گسیختگی ساختار اعطای وام در بانک ها شده است. سران G20 در اجلاس آوریل 2009 بر تقویت قوانین بانکی تاکید کردند. آنها توصیه کردند که وضع کنندکان استاندارد های حسابداری با قانون گذاران بانکی برای بهبود استاندارد های اعطای وام همکاری کنند. با توجه به تشدید فشارها در خصوص موضوع اعطای وام در بحران های مالی 2007، به بررسی این که آیا کمپانی های حامی بانک های ایالات متحده تحت تاثیر محرک های حفظ درامد طی 2001 تا 2009 قرار می گیرند یا نه می پردازیم. به علاوه به بررسی میزان تغییر رفتار حفظ وام و کاهش نوسانات آن پرداختیم.
ابتدا به پیش بینی و یافتن شواهد تجربی قوی برای کاهش نوسانات درامدی با استفاده از اعطای وام پرداختیم. درامد ها، ارتباط معناداری با اعطای وام ها بعد از کنترل محرک های مدیریت سرمایه مربوط به موسسات مالی دارند. به علاوه، پی برده شد کمپانی های حامی بانکی مشارکت و نقش فعالی در کاهش نوسانات درامدی با رفع ملزومات سرمایه ای دارند. بر طبق تست های مختلف، بانک ها دارای اهداف قانونگذاری نسبت به دیگر موسسات جهت کاهش نوسانات و حفظ سرمایه هستند. همچنین پی برده شد که بانک تمایل به تاخیر انداختن نوسانات نزولی درامد ها می باشند. از سوی دیگر، تسهیلات اعطای وام به طور گسترده ای برای کاهش نوسانات درامدی طی بحران های مالی استفاده می کنند.
این مقاله شواهد مناسبی در خصوص تسهیلات اعطای وام بانک ها به چندین طریق دراختیار می گذارد. ابتدا شواهدی را ارائه خواهیم داد که در مدل اعطای وام با دفتر استاندارد های بین المللی برای تغییر قوانین حاکم بر اعطای وام به کار می روند. تسهیلات عرضه وام همه نوع خسارات و رکود های اقتصادی را در نظر می گیرد و این در حالی است که مراکز مقننه در برابر رکود های غیر قابل پیش بینی به طور خنثی عمل می کنند. اگرچه فرایند دور تجاری همان تمایل بانک ها برای افزایش وام دهی در دوره های رشد اقتصادی می باشد، مدل های فعلی اعطای تسهیلات وام تحت اصول حسابداری و استاندارد های تهیه گزارشات مالی بین المللی تمایل بانک ها برای افزایش یا کاهش عرضه وام طی دوره های رکود را تقویت می کنند. در دوره های رکود، سرمایه حالت بسته دارد و بانک ها قادر به افزایش سود سهام خارجی نمی باشند. از این رو، رکود های اساسی در دوره های کاهش توان خرید و عرضه و تقاضا منجر به تشدید شدن قوانین قیمت گذاری و دیگر رویکرد های تنظیمی می شود. لذا در این میان، قانون گذااران بانکی از وضع کنندگان استاندارد های حسابداری برای در نظر گرفتن تغییرات در حسابداری برای عرضه وام بهره می برند. دوما ما در این جا از نسبت سرماه قانونی به عنوان عامل شاهد برای محرک های مدیریتی سرمایه مربوط به بانک ها استفاده می کنیم. در این جا نسبت سرمایه ها به دو مولفه اصلی تقسیم می شود. سرمایه، شمارشگری است که تحت تاثیر سهام حسابداری و دارایی های وزنی ریسک، شمارشگری است که دارای عناصر حسابداری و ریسک دارایی می باشد. چنین تجزیه ای می تواند اثرات سرمایه تنظیم کننده در برابر دارایی های وزنی بر تسهیلات عرضه وام و استفاده نسبی از هر کدام برای مدیریت عرضه روشن کند. سوما، به بررسی اهمیت نسبی نسبت های سرمایه های داخلی خاص هر بانک در برابر نسبت تنظیم کننده توسط شرکت بیمه سپرده های فدرال پرداختم. نهایتا این که این مقاله شواهد خوبی در خصوص الگوهای کاهش نوسانات درامد و مدیریت سرمایه قبل و بعد از بحران مالی اواخر 2007 در اختیار خواهد گذاشت.
این مقاله به صورت ذیل سازماندهی شده است: بخش 2 پیش زمینه ای از مطالعه در اختیار می گذارد. فرضیه در بخش 3 بحث می شود. طرح پژوهشی در بخش 4 بحث خواهد شد. بخش 5 نمونه ها و داده ها را معرفی کرده و بخش 6 نتایج تجربی را در اختیار می کذارد و در بخش 7 نتیجه گیری کلی ارائه میشود.

بخشی از مقاله انگلیسی:

Abstract

Prior research shows that banks have strong incentives to use loan loss provisions to smooth income. Using a sample of 878 US bank holding companies over the period 2001–2009, I find strong evidence of income smoothing behavior. Additionally, bank holding companies accelerate loan loss provisions to smooth income when (1) banks hit the regulatory minimum target, (2) are in non-recessionary periods, and (3) are more profitable. I also find that bank internally set regulatory capital ratios are relatively more significant than regulatory‐set ratios to trigger income smoothing behaviour using loan loss provisions. Comparing the pre-crisis boom of 2002–2006 with the crisis period of 2007–2009, I find that banks use loan loss provisions more extensively during the crisis period to smooth income upward. Collectively, the results of this paper are relevant to current concerns of accounting standard setters and bank regulators on the current model of loan loss provisioning.

1. Introduction

Accounting standard setters have emphasized the measurement and transparency of loan loss provisions and the extent of discretion embedded in the estimation and timing of the provisions. From the regulatory perspective, the focus has been on whether the loan loss provisions are adequate to cover expected credit losses over the life of the loan. Lately, the validity of the current rules to account for loan losses is one of the most prevalent concerns. Since the banking crisis started in late 2007, the heat of the debate has been fueled with the massive losses hitting banks’ loan portfolios. The G20 leaders at their April 2009 summit called on for strengthening the banking regulation. They recommended that accounting standard setters work with bank regulators to improve provisioning standards. Motivated by the exacerbating debate on loan loss provisioning amidst the financial crisis of 2007, I investigate whether loan loss provisions of US bank holding companies are affected by income smoothing incentives during the period 2001–2009. Furthermore, I examine whether income smoothing behavior through loan loss provisions has changed, if any, from the boom period in the 2000s to the period of financial crisis of 2007–2009. First, I predict and find strong empirical support for income smoothing using loan loss provisions. Earnings are significantly associated with loan loss provisions after controlling for the regulatory capital management incentive pertaining to financial institutions. Moreover, I find that bank holding companies tend to engage increasingly in income smoothing when profitable and when threatened by hitting the regulatory minimum capital requirements. According to further tests, bank internally set regulatory capital targets are more significant than the regulatory‐set capital ratios to trigger income smoothing. I also find that banks tend to delay provisioning for loan losses they are in a recessionary period. Finally, I predict and find that during the boom period, banks use loan loss provisions to smooth income downwards. On the other hand, loans loss provisions are extensively used to smooth income upward during the financial crisis period. This paper contributes to the evidence on bank loan loss provisioning in a number of ways. First, I provide supporting evidence on the procyclicality inherent in the current loan loss provisioning model which is relevant to the debate pushing the International Accounting Standards Board (IASB) to change the rules of loan loss provisioning. Loan loss provisions cover expected loan losses, while regulatory capital is a buffer against unexpected losses. While procyclicality is the tendency of banks to increase (shrink) lending in periods of economic growth (downturn), the current backwardlooking model of loan loss provisions under the US Generally Accepted Accounting Principles (GAAP) and the International Financial Reporting Standards (IFRS) reinforces the tendency of banks to increase (decrease) loan loss provisions during recessionary (expansionary) periods. In recessionary periods, capital is tight and it is difficult for undercapitalized banks to raise external equity. Therefore, the losses hitting the regulatory capital base in periods of economic downturn magnify the costs of violating regulatory capital targets. Consequently, banks respond by shrinking lending and providing more for loan losses, which aggravates procyclicality. Hence, bank regulators have been urging accounting standard setters to consider changes in the accounting for loan loss provisions (Clark, 2010). Second, I use the regulatory capital ratio as a control to proxy for the regulatory capital management incentive pertaining to banks, uncontrolled for in prior literature. I decompose the regulatory capital ratio into two components: capital, the numerator that is affected by accounting equity, and risk-weighted assets, the denominator that has accounting and asset riskiness elements. Such a breakdown sheds light on the effects of regulatory capital versus risk-weighted assets on loan loss provisions and the relative use of each to manage provisions. Third, I examine the relative significance of the bank-specific internally set capital ratio versus the regulatory capital ratio set by Basel and the Federal Deposit Insurance Corporation (FDIC) in relation to accounting for loan losses to smooth income. Finally, this paper provides evidence on banks’ regulatory capital management income smoothing patterns prior to and during the financial crisis of late 2007. The paper is organized as follows: Section 2 provides background for the study. Hypotheses development is discussed in Section 3. I describe the research design in Section 4. Then, Section 5 introduces the sample and data. I discuss the empirical results in Section 6 and conclude in Section 7.

 

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا