دانلود رایگان ترجمه مقاله رویکرد الگوسازی حقوق بشر (سال 2016)

 

 

این مقاله انگلیسی در 13 صفحه در سال 2016 منتشر شده و ترجمه آن 39 صفحه بوده و آماده دانلود رایگان می باشد.

 

دانلود رایگان مقاله انگلیسی (pdf) و ترجمه فارسی (pdf + word)
عنوان فارسی مقاله:

تروریسم، حقوق بشر و فضائل اخلاقی: روش مدل سازی

عنوان انگلیسی مقاله:

Terrorism, Human Rights and Ethics: A Modelling Approach

دانلود رایگان مقاله انگلیسی
دانلود رایگان ترجمه با فرمت pdf
دانلود رایگان ترجمه با فرمت ورد

 

مشخصات مقاله انگلیسی و ترجمه فارسی
فرمت مقاله انگلیسی pdf
سال انتشار 2016
تعداد صفحات مقاله انگلیسی 13 صفحه با فرمت pdf
نوع نگارش مقاله پژوهشی (Research article)
نوع ارائه مقاله ژورنال
رشته های مرتبط با این مقاله فلسفه – حقوق
گرایش های مرتبط با این مقاله حقوق عمومی
چاپ شده در مجله (ژورنال)/کنفرانس مجله سوسیالومیک – Journal of Socialomics
کلمات کلیدی بازخورد – فضایل اخلاقی – تروریسم – حقوق بشر – مدل سازی
کلمات کلیدی انگلیسی Feedback – ethics – terrorism – human rights – modelling
ارائه شده از دانشگاه دانشگاه گلاسکو، گلاسکو، اسکاتلند
شناسه دیجیتال – doi https://doi.org/10.4172/2167-0358.1000148
رفرنس دارای رفرنس در داخل متن و انتهای مقاله
تعداد صفحات ترجمه تایپ شده با فرمت ورد با قابلیت ویرایش  39 صفحه با فونت 14 B Nazanin
فرمت ترجمه مقاله pdf و ورد تایپ شده با قابلیت ویرایش
وضعیت ترجمه انجام شده و آماده دانلود رایگان
کیفیت ترجمه
مبتدی (مناسب برای درک مفهوم کلی مطلب) (ترجمه به صورت خلاصه انجام شده است)
کد محصول F2494

 

بخشی از ترجمه

زمینه و علل تروریسم
با وجود اینکه ممکن است به نظر بیگانگان برسدرفتار تروریست ها درکل خودسازگار وعاقلانه است[8] بنابر این بهتر خواهد بود به عواملی که احتمال ارتکاب اعمال تروریستی را افزایش می دهد توجه گردد . تئوری های دلایل و علت ها برای تروریسم در ذیل آورده شده است [1،4،10] :
• تفسیرهای جامعه شناختی ، تمرکز روی موقعیت اجتماعی مرتکبین اعمال تروریستی
• تفسیرهای روانشناختی اینکه چرا افراد مشخصی جذب سازمان های تروریستی می گردند .
• تفسیرهای نظریه تضاد براساس سنجش ارتباط بین مرتکبین اعمال تروریستی وافرادی که درقدرت هستند .
• تفسیرهای ایدئولوژیکی بر اساس اهداف و یا ایدئولوژی های گوناگون
• تفسیرهای نظریه رسانه ، با شناخت تروریسم به عنوان شکلی از ارتباط
• فقر و نابرابری اقتصادی در داخل یک کشور
• تغییر شکل اقتصادی اجتماعی و یا سیاسی و عدم ثبات
• تضاد های شدید هویت و یا فرهنگ
بحث درباره علل تروریسم [20] اغلب باید روی اینکه آیا تروریسم بین المللی ازعللی ناشی می شود که برای دولت داخلی یا خارجی است . عوامل داخلی شامل متغیرهای فردی ، اجتماعی ، فرهنگی و حکومتی است . عوامل خارجی شامل سیاست های سایر دولتهای خارجی ، تمایلات در اشاعه جهانی امکانات نظامی ، توسعه ارتباطات راه دور و توزیع نابرابر ثروت و نفوذ است . ممکن است در عمل هم عوامل داخلی و هم عوامل خارجی دخیل باشند ، اما بررسی اهمیت تطبیقی انواع مختلف عوامل می تواند مفید واقع گردد . همچنین تمایزات بیشتری بین نظریه هائی است که مبنای علل تروریسم بر اساس نابرابری و ظلم ، شامل فقر و استعمار ، دسته بندی نژادی و ظلم می دانند و تئورهائی که تروریسم را تصمیم غیراخلاقی برای دستمزد و عملیات خشونت بار خارج از قواعد پذیرفته شده جنگ می دانند . همچنین به نظر می رسد که فعالتهای تروریستی توسط افرادی که قدرتی ندارند و تا حد زیادی با کمک مالی و اقتصادی و تبلیغاتی دولتهای حامی انجام می شود . برخی و نه اما به هیچ وجه تمام سازمانهای تروریستی از طرف دولتهای خارجی کمک دریافت می کنند و ادامه حیات برخی سازمانهای تروریستی بدون این حمایت نمی توانند به حیات خود ادامه دهند. تعدادی از دولتها با ظاهر سیاسی متغیر برای سازمانهای تروریستی پشتیبانی ارائه می نمایند . با این وجود ، طبقه بندی دولتهای مشخصی رابه عنوان تروریست مشروع نمی سازد و حتی کمتر از آن استفاده از این عنوان به جنگ علیه این دولتها مشروعیت نمی بخشد . عوامل اصلی را که نشان داده شد به صورت قابل توجهی با تروریسم ارتباط متقابل دارند می توان در سه دسته از عوامل زیر دسته بندی کرد [6] :
• خصومت بین گروه های مختلف نژادی ، مذهبی و زبانی ، شامل فقدان همبستگی داخل گروهی ، خصومت اجتماعی ، مظالم گروهی ، تنش های مذهبی ، فرقه ای ، خشونت های گروهی یا جمعی و تنش های مذهبی
• خشونت های حمایت شده توسط دولت ، شامل کشتارهای نامشروع ، ترور سیاسی ، مرگ دراثر مبارزه ، فقدان حقوق یکپارچگی عینی و کشمکش مداوم
• سایراشکال خشونت،نظیراعمال پارتیزانی،فشار یا تهدید توسط گروه های سازمان یافته و جرائم خشونت بار .
فقر به کرار توسط تصمیم گیرندگان در ارتباط با تروریسم بوده است ، اما دلیل آن قطعی نیست . با این وجود ، نشان داده شده است که تبعیض نژادی گروه های اقلیت احتمال و تعداد رخدادهای تروریستی محلی را افزایش داده است[21] . نسبتی همگرا بین توسعه اقتصادی و کشمکش های ارضی یافت شده است [17] . تروریسم (غیردولتی) بیشترین رواج را در دموکراسی ها دارد ، حداقل درفاصله زمانی 1975 تا 1997 به نظر می رسد که این درارتباط با رقابت های داخل گروه ها تشدید شده به توسط رقابت سیاسی است [22]، تفسیر دیگری که ممکن است ارائه شود آن است که تظاهر مشخص آزادی برای تاثیر داشتن تروریسم ضروری است . در بسیاری از دولتهای سرکوبگر ظهور فعالیت تروریسم توسط گروههای غیر دولتی ممکن است در مقایسه با میزان ترس وابسته به تروریسم دولتی قابل توجه نباشد . با یان وجود همانگونه که در بالا اشاره شد ، ارتباط بین تروریسم دولتی و غیر دولتی یافت شده است و افزون بر این این حقیقت که اکثریت وقایع تروریستی اکنون در پنج کشور که مشخصاً کشورهای دموکراتیکی نیستند حاکی از ان است که بین تروریسم و دموکراسی دیگر ارتباطی وجود ندارد . برخی مدارک آماری که هنوز قوی نیستند که تحقیر( ممکن است درارتباط با نقش جنسیت) وجود دارد که عامل [15] [تروریسم] باشد و ممکن است ارتباطی بین تبعیض اقتصادی و تحقیر باشد . اگرچه برخی مدارک برای افزایش مشارکت زنان در تروریسم وجود دارد [24] ، به نظر می رسد تحقیق محدودی روی تفسیر نقش جنسیت ، بویژه روی مردانگی و تفسیر مشخص و پیش بینی مردانگی در یک زمینه معلوم و اثرات متقابل این مردانگی تفسیر شده با تبعیض اقتصادی ، تحقیر و سایر عوامل منجر به تروریسم و یا مشارکت در مشارکت افراد خاص در آن ، انجام شده است .
سایر عوامل ضمینه ای که ممکن است در تروریسم دخیل باشند ، اما شواهد بیشتری برای دخالت آنها مورد نیاز است به قرار زیر است :
• فقدان موفقیت یا پاسخ ناکافی و کند به سایر روشها و ناامیدی از اهمیت (درک) موضوع
• حاشیه سازی، تبعیض وتفکیک اجتماعی، احاطه به ساختارهای تصمیم گیری ودسترسی به تصمیم گیرندگان
• ازاله حقوق ، غیر انسانی کردن یا حتی شیطانی ساختن گروه های مشخص که هر نوع سوء استفاده یا ابزارسازی ، تابع ساختن نیازها وحقوق آنها به نیازها و حقوق سایر گروه های اجتماعی.
• منافع مقرره داخلی و خارجی که به صورت فعال با در تضاد با اصلاحات صلح آمیز باشد که کاهش قدرت ونفوذآنها را کاهش می دهد که ممکن است منابع و مشارکت برای سازمانهای تروریستی را تشکیل دهد .
با این وجود ، حتی درکشورهائی با سطح بالای رخدادهای تروریستی هم توسط افراد مستقل و یا گروه های مستقل رخ می‌دهد .
این نیاز به رویداد آغازین برای اقدامات تروریستی تا آغاز عملی را ظاهر می سازد . واکنش به چنین اقدامات تروریستی بستگی به تعدادی از عوامل دارد ، از جمله رژیم سیاسی و منافع مقرره . این واکنش بازخودی خواهد بود و می تواند اقدام به صورت رویداد آغازین یاتعدیل اثر سایر رویدادهای آغازین باشد . این مورد در شکل 1 نمایش داده شده است
به نظر می رسد عوامل آورده شده در بالا دارای تشابهاتی با عواملی دارد که منجر به خشونت می شوند ، به گونه ای که توسط مولف سه مدل تداخل اجزا تشریح شده است [25]. بنابر این این مدل را می توان برای دادن مدل سه جزئی عمومی ساخت که در شکل 2 از علل اقدامات تروریستی نشان داده شده است 

• موضوع : این شامل مشکلات و عللی می گردد که ممکن است سیاسی ، ایدئولوژیکی ، یا سایر علل باشد .
• زمینه : زمینه ای که مشخص شده با تعارض خشونت بار، خصومت بین گروه های مختلف ، خشونت حمایت شده از طرف دولت و خشونت حقوق حقوقیت یکپارچگی فیزیکی و سایر اشکال خشونت است.
• آغاز کننده : رویداد (رویدادها) آغاز کننده یا موقعیت (موقعیت ها) ، نظیر یک پیغام یا مقدمه وضع قانون سرکوب کننده بیشتر، که وضعیت را بدتر می کند و امکان می دهد تغییر مثبت منجر به تفکیک مشکلات یا پیشرفت علت غیر محتمل فزاینده شود .
این مدل درنمایش عواملی مفید است که منجربه ارتکاب اقدامات تروریستی می شود .دو عامل اول وضعیت بی ثبات را نمایش می دهند که دارای حالت بالقوه منجر شدن به ارتکاب اقدامات ترویستی وعامل سوم”جرقه ” یا “رسیدن کارد به استخوان” است . همچنین مدل ارتباط بین اقدامات تروریستی و سایر اشکال خشونت از جمله جنگ را به هم ارتباط می دهد .
مسئولیت فردی و جمعی
تعاریف تروریسم عموماً بی گناهی را بر اساس فقدان درگیری در موضوع مربوطه تعریف می نمایند . با این حال موضوعاتی وجود دارد که مسئولیت فردی و اجتماعی است .در برخی موارد تروریست ها ممکن است گروه هائی را درون یک دولت و حتی به صورت جمعی،در بین تمام شهروندان مسئول بی عدالتی ها به شمار آورند هرچند تنبیه عموماً عامل محرک تروریسم نیست . با این حال ، دفاع در برابر دولت ظالم ممکن است نیاز به حملاتی وی برخی اعضای ان داشته باشد ؛ ولو اینکه آنها مسئولیتی در ظلم دولت نداشته باشند [16]. نیز می توان تمایز بین مسئولیت جمعی توزیعی یا غیرتوزیعی قائل گردید.مسئولیت توزیعی درمسئولیت افراد برای پیامدهای تصمیمات نتیجه می دهد ، در حالیکه مسئولیت غیر توزیعی این چنین نیست . برای نمونه اعضای دولت یا شورای یک شهر مسئولیت توزیعی در پیامدهای تصمیمی که اتخاذ می کند را به اشتراک می گذارند ، درحالیکه شهروندان کشور یا شهر دارای مسئولیت غیر توزیعی هستند . برخی اوقات ادعا می شود که شهروندان مسئول کارهائی هستند که انجام نداده اند ، برای نمونه قصور در مخالفت با بی عدالتی ها یا سعی در اصلاح آن . همچنین موضوعاتی نظیر آنکه آیا شهروندان از بی عدالتی های مشخصی نفع می برد با نه ، مطرح است[26] .
موضوع مسئولیت فردی از طریق انجام ندان عملی در برابر بی عدالتی یا حداقل اعتراض کردن برعلیه آن مشخصاض جالب است . باید پیشنهاد کنم تمام ما در مسئولیت جمعی در ارتباط با آنچه در محل و در تمام دنیا رخ می دهد مشترک باشیم و این امر به ما مسئولیت فردی می دهد تا در برابر بی عدالتی مخالفت نموده و سعی در ِاعمال تغییرات مثبت داشته باشیم . بهترین روش برای برآوردن این مسئولیت در عمل بستگی به تعدادی از عوامل ، از جمله شرایط خودمان و درجه خطر دارد . با این وجود ، اگر حداقل به بی عدالتی های روا شده توسط دولتهای خودمان ، به نام ما ، و در جهت منافع ما ، اعتراض کنیم ، به نظر نامعقول نخواهدآمد که حداقل مسئولیت ویژه درارتباط با آنها داشته باشیم. این امرمنجر به سئوالاتی از قبیل اینکه آیا مسئولیت جمعی نظیر گناه جمعی است ؟ یا آیا از نظر عقلی تنبیه مردمی که به عنوان نتیجه عدم انجام کاری برای جلوگیری از بی عدالتی ، صرفاً عهده دار مسئولیت جمعی شناخته شده اند ، قابلیت مشروع سازی دارد؟ .

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا