سطوح آمینوترانسفراز آُسپارتات پلاسما(AST)، آلانین آمینوترانسفراز(ALT) و انسولین
سطوح ASTو ALT در پلاسما با استفاده از کیتهای تجاری موجود اندازه گیری میشود. سطوح انسولین پلاسما با استفاده از کیت الایزا موش اندازه گیری میشود.
پروفایل لیپیدی پلاسما
تری گیلیسرید پلاسما(TG)، کلسترول کلی پلاسما (TC) و کلسترول لیپوپروتئین دارای تراکم بالا(HDL-C) با استفاده از کیتهای تجاری اندازه گیری شده اند. کلسترول لیپوپروتئین دارای تراکم پایین(LDL-C) به شکل زیر محاسبه شدهاست: LDL-C= TC-HDL-C
پروفایل لیپید کبدی
برای اندازه گیری غلظتهای TG و TC کبدی، بافتهای کبدی فریز شده با حجم بافر PBS به میزان ۱۰ برابر وزن بافت مخلوط شدند و هموژنیزه شدند. هموژنات کبد در ۱۶۰۰g به مدت ۱۰ دقیقه در ۴ درجه سانتی گراد سانتریفوژ میشود و سوپرناتانت بر روی یخ برای آنالیز ذخیره میشوند. افشرههای TG و TC در کبد، با استفاده از کیتهای مشابه اندازه گیری شده اند و روشهای یکسانی برای آنها مشابه با پلاسما به کار گرفته شده اند.
پراکسید لیپید و فعالیت آنزیم آنتی اکسیدانی در کبد
برای تعیین غلظت مالونیل آلدهید کبدی(MDA)، هموژنات کبدی با کیت تجاری موجود آنالیز میشود. برای ارزیابی سوپراکسید دسموتاز(SOD)، بافت کبدی فریز شده با حجم بافر HEPES به میزان ۱۰ برابر وزن بافت مخلوط میشود و هموژنیزه میشود. فعالیت SOD در سوپرناتانت با کیت موجود اندازه گیری میشود.
پروفایل لیپید مدفوعی
برای اندازه گیری غلظت TG و TC مدفوعی، مواد مدفوعی فریز و خشک میشود و با حجم محلول CHCl3 و MeOH (2:1 v/v) 10 برابر وزن مدفوع مخلوط میشوند. بعد از ۴ ساعت استخراج، مخلوط در ۸۰۰g به مدت ۲۰ دقیقه در ۴ درجه سانتی گراد سانتریفوژ میشود و باقی میماند. سطح TG و TC در مدفوع، با استفاده از کیتهای مشابهی اندازه گیری میشود و روشهای یکسانی مشابه با آنالیزهای پلاسما و کبد استفاده شدهاست.
آنالیزهای بافت شناسی
نمونههای کبد در فرمالین حفظ میشود که در پارافین پوشانده شده اند و به بخشهایی با اندازه ۴ میکرومتر ضخامت تقسیم شدند. سپس، بخش کبد با هماتوکسیلین و ائوزین رنگ شدند. ویژگیهای مورفولوژیکی سلولهای کبدی با استفاده از میکروسکوپ نوری با بزرگنمایی ۴۰۰ مشاهده شدهاست.
آنالیزهای آماری
همه دادهها با استفاده از میانه +_ خطای استاندارد بیان شدند. یک آنالیز یک منظوره از واریانس(ANOVA) با تست چندگانه Duncan انجام شد تا تفاوتهای اساسی در بین گروهها را تعیین کند. p-valueهای کمتر از ۰٫۰۵ به عنوان قابل قبول در نظر گرفته شدند. همه آنالیزهای آماری با برنامه SPSS انجام شدند.
نتایج
وزن بدن، جذب مواد غذایی، وزن بافت احشایی
همان طور که در جدول ۲ نشان داده شدهاست، وزن اولیه بدن موشها در شش گروه از نظر آماری یکسان است. بعد از ۷ هفته از مصرف دهانی، وزن نهایی بدن موشها در گروه HFD، ۲۰٫۷۴% در مقایسه با موشها در گروه نرمال بیشتر بود. وزن بدن نهایی در گروه تیمار شده با Momordica charantia به صورت قابل ملاحظه ای کمتر از گروه HFD بود (MCA 0.5, 38.07+_2.07g، MCA1 36.52+_3.82 g، MCE0.5, 35.98+_2.25g و MCE1, 33.62+_2.52g). هیچ تفاوتی در جذب غذا بین موشهای تیمار شده با Momordica charantia و HFD دیده نشدهاست. اگرچه، جذب مواد غذایی در گروه نرمال به صورت قابل ملاحظه ای از سایر گروهها بیشتر است(P<0.05).
وزن نسبی کبد و وزن نسبی بیضهها، به طور قابل توجهی بین شش گروه تغییری نمیکنند. در عوض، موشها در گروه HFD، وزن کبدی نسبی، وزن طحال نسبی، وزن چربی بیضوی نسبی بالایی در مقایسه با گروه نرمال دارند (P<0.05). وزنهای نسبی کبد در گروههای تیمار شده با Momordica charantia به طور قابل توجهی از گروههای HFD پایین تر هستند. وزن نسبی طحال در موشهای تیمار شده با MCE پایین تر هستند. به علاوه، موشها در گروههای MCE1، وزن چربی نسبی پایینی در مقایسه با آنهایی که در گروه HFD بودند، دارند (۴٫۱۰+_۰٫۹۹/۱۰۰ g/g، P<0.05).
سطوح AST و ALT پلاسما
سطوح AST و ALT به طور معمول استفاده شدهاست تا آسیب کبد را تعیین کند. سطوح پلاسمای AST و ALT در مطالعه اخیر در جدول ۳ نشان داده شدهاست. سطوح ALT و AST پلاسمای موشها در موشهایی که فقط با HFD تغذیه شده اند، به صورت قابل توجهی نسبت با موشهایی در همه گروههای نرمال بالاتر بودند. سطوح AST پلاسما در گروههای تیمار شده با Momordica charantia به میزان قابل توجهی از گروه HFD، پایین تر است. به علاوه، فعالیت ALT در موشهای تغذیه شده با دوزهای بالایی از MCA هم به صورت قابل توجهی از گروه HFD پایین تر است.
سطوح انسولین پلاسما
چاقی با افزایش خطر مقاومت به انسولین مرتبط است. برای مقابله با این مقاومت، انسولین بیشتری تولید میشود. بنابراین، سطوح انسولین اندازه گیری میشود. سطح انسولین پلاسما برای موشهای گروه HFD به صورت قابل ملاحظه ای در مقایسه با گروه نرمال، بالاتر است(P<0.05). سطوح انسولین موشهای تغذیه شده با دوز بالایی از MCE و MCA در مقایسه با گروه HFD پایین تر است (P<0.05) و با سطح گروه نرمال قابل مقایسه است (شکل ۱).
سطوح لیپید، پلاسما، کبدی و مدفوعی
برای اندازه گیری اثرات عصاره Momordica charantia بر پروفایل لیپیدی، پلاسما، کبدی و سطوح لیپیدی مدفوعی اندازه گیری شده اند. سطوح پلاسمای TC،TG و LDL-C در گروه HFD به صورت قابل ملاحظه ای نسبت به گروه نرمال بالاتر است. سطوح TG پلاسما به صورت قابل ملاحظه ای در گروه HFD بیشتر از گروه نرمال است(۱۹۷٫۰۲+_۱۵٫۴۳ mg/dL). به علاوه، سطوح TG پلاسما در گروههای تیمار شده با Momordica charantia به صورت قابل ملاحظه ای در مقایسه با گروه HFD پایین تر هستند(۱۰۳٫۳۸+_۲۱٫۶۵ mg/dL، P<0.05). موشهای تغذیه شده با دوز بالایی از MCA (175.80+_19.38mg/dL) با MCE، دارای سطح TC پلاسمایی کمتری در مقایسه با گروه HFD بودند. تیمار با دوز بالایی از MCE به صورت قابل ملاحظه ای کمتر از غلظتهای TG پلاسمایی در مقایسه با گروه HFD هستند و این به میزان ۱۸۵٫۲% است. سطوح HDL-C در موشها در گروه HFD به طور قابل ملاحظه ای از آنهایی که در گروه نرمال قرار گرفته اند، کمتر است(۱۱۴٫۱۲+_۱۳٫۶۱ mg/dL, P<0.05). به علاوه، موشهای تیمار شده با MCE دارای سطح بالاتری از HDL-C در مقایسه با گروه HFD هستند (۱۲۵٫۷۰+_۱۴٫۹۵ mg/dL).
سطوح TC و TG کبدی برای گروه HFD به طور قابل ملاحظه ای از گروه کنترل بالاتر بودند. همه حیوانات تیمار شده با Momordica charantia، سطوح TG پایین تری نسبت به گروه HFD دارند. سطوح TC کبدی در گروههای تیمار شده با دوزهای بالای MCE و MCA، به میزان قابل توجهی در مقایسه با گروه HFD کمتر هستند.
|