دانلود رایگان ترجمه مقاله مقایسه شرکت های تولیدی و خدماتی (اسپرینگر 2012)

 

 

این مقاله انگلیسی در نشریه اسپرینگر  در 33 صفحه در سال 2012 منتشر شده و ترجمه آن 31  صفحه بوده و آماده دانلود رایگان می باشد.

 

دانلود رایگان مقاله انگلیسی (pdf) و ترجمه فارسی (pdf + word)
عنوان فارسی مقاله:

رابطه بین ساختار سازمانی و دوسوتوانی سازمانی یک مقایسه بین شرکتهای تولیدی و خدماتی

عنوان انگلیسی مقاله:

The Relationship between Organizational Structure and Organizational Ambidexterity
A Comparison between Manufacturing and Service Firms

دانلود رایگان مقاله انگلیسی
دانلود رایگان ترجمه با فرمت pdf
دانلود رایگان ترجمه با فرمت ورد

 

مشخصات مقاله انگلیسی و ترجمه فارسی
فرمت مقاله انگلیسی pdf
سال انتشار 2012
تعداد صفحات مقاله انگلیسی 33 صفحه با فرمت pdf
نوع نگارش
فصل کتاب (Book Chapter)
رشته های مرتبط با این مقاله مدیریت
گرایش های مرتبط با این مقاله مدیریت اجرایی – مدیریت کسب و کار – مدیریت بازرگانی – مدیریت منابع انسانی – مدیریت عملکرد – مدیریت کیفیت و بهره وری – تولید و عملیات – مدیریت استراتژیک
چاپ شده در مجله (ژورنال)/کنفرانس مطالعات بازرگانی در صنایع پژوهش فشرده (BSFI)
ارائه شده از دانشگاه مونستر، آلمان
شناسه دیجیتال – doi https://doi.org/10.1007/978-3-8349-3630-1
لینک سایت مرجع https://link.springer.com/book/10.1007/978-3-8349-3630-1
رفرنس دارای رفرنس در داخل متن و انتهای مقاله
نشریه اسپرینگر – Springer
تعداد صفحات ترجمه تایپ شده با فرمت ورد با قابلیت ویرایش  31 صفحه با فونت 14 B Nazanin
فرمت ترجمه مقاله pdf و ورد تایپ شده با قابلیت ویرایش
وضعیت ترجمه انجام شده و آماده دانلود رایگان
کیفیت ترجمه

مبتدی (مناسب برای درک مفهوم کلی مطلب) (ترجمه به صورت ناقص انجام شده است)

کد محصول F2232

 

بخشی از ترجمه

وقتی تئوری احتمال برای تصمیمات ساختاری اعمال می شود، مفهوم مربوطه به عنوان نظریه احتمالات ساختاری یاد می شود. نظریه احتمالات ساختاری سازمانها بیان می کند که موفقیت یک شرکت به تناسب بین ساختار سازمانی و شرایط داخلی و / یا خارجی وابسته است. 16 طبق گفته دونالدسون، تئوری احتمالات ساختاری شامل سه عنصر اصلی می باشد: 1) ارتباط بین عامل احتمالی و ساختار سازمانی، (2) تغییرات در ضریب احتمالی باعث ایجاد تغییراتی در ساختار سازمانی می شود و (3) تناسب بین عامل احتمالی و ساختار سازمانی بر اثربخشی سازمان تأثیر می گذارد. 17 به عبارت دیگر، درجه خاص تمرکز و رسمی سازی باید با چنبه های دیگر سازمان سازگار باشد تا دوسوتوانی سازمانی میسر شود. اگر این تناسب حاصل شود، این سازمان می تواند به عنوان مؤثر شناخته شود.
همانطور که در بالا گفته شد، عوامل احتمالی را می توان با استفاده از جنبه های داخلی و خارجی طبقه بندی کرد. برای مثال، در حالی که جنبه های داخلی، استراتژی یک شرکت یا اصطلاحات سازمانی را در بر می گیرند، جنبه های بیرونی اساساً ویژگی های آنی یک شرکت مانند شدت رقابت یا عدم اطمینان بازار را در بر می گیرند. در این مطالعه، من به ویژه بر عوامل احتمالی داخلی تمرکز می کنم و به طور تجربی تفاوت بین شرکت های تولیدی و خدماتی را با توجه به رابطه بین ساختار سازمانی و دوسوتوانی سازمانی بررسی می کنم.
اگرچه نوشته ها قبلی شروع به تحقیق در مورد پدیده های دوسوتوانی در زمینه های مختلف، از جمله نوآوری در شرکت های تولیدی، 18 تیم های خدمات مشتری، 19 شرکت های بودجه متقابل، 20 یا واحدهای خدمات مالی نموده اند، 21 این, اولین مطالعه است که از نظر من, تفاوت بین شرکتهای تولیدی و خدماتی را با توجه به دوسوتوانی سازمانی تحلیل می کند.
انگیزه نگاه دقیق تر به تمایز بین شرکتهای تولیدی و خدماتی، سه مرحله ای است و اساساً بر عناصر اصلی DONALDSON در نظریه احتمالات ساختاری استوار است. 22 اولاً، انواع خاص شرکت با ساختارهای سازمانی خاصی مرتبط هستند. از آنجا که نوشته های قبلی نشان داده است که ساختارهای سازمانی با توجه به شرکت های تولیدی و خدماتی تفاوت های چشمگیری دارند، می توان منطقاً فرض کرد که بین نوع شرکت و ساختار سازمانی, رابطه علت و معلول وجود دارد. 23 دوم، تغییرات در نوع شرکت باعث تغییرات در ساختار سازمانی می شود. اگرچه در این مطالعه, یک تمایز دودویی بین شرکتهای تولیدی و خدماتی به کار گرفته شده است، سازمانها ممکن است در واقعیت در یک زنجیره تولید-خدمات قرار گیرند. در صورت حرکت شرکتها از تولید خالص به خدمات خالص، آنها ساختار سازمانی خود را مطابق با تغییر فعالیتهای تجاری تطبیق می دهند. از آنجا که انواع خاص شرکت با ساختارهای سازمانی خاصی مرتبط هستند، فرض می کنم که تغییرات در نسبت تولید به خدمات – که با حرکت از یک انتهای زنجیره تولید – خدمات به انتهای دیگر نشان داده می شود – مستقیماً با تغییرات در ساختار سازمانی ارتباط دارند. سوم، تناسب بین ساختار سازمانی و نوع شرکت برای دستیابی به همسایگی سازمانی تعیین کننده است. با فرض اینکه شرکت های تولیدی و خدماتی با توجه به ساختار سازمانی و سایر خصوصیات تفاوت چشمگیری دارند، بعید است که یک راه حل همه جانبه برای مکانیسم های اداری وجود داشته باشد که از دوسوتوانی سازمانی برای هر دو نوع شرکت حمایت کند. بنابراین، من به طور تجربی تفاوت بین شرکتهای تولیدی و خدماتی را با توجه به رابطه بین ساختار سازمانی و دوسوتوانی سازمانی بررسی می کنم. بدین ترتیب، من اثربخشی سازمانی را در این زمینه به عنوان پیکربندی مناسب مکانیزمهای اداری که از دوسوتوانی سازمانی برای یک نوع شرکت خاص پشتیبانی می کنند، تعریف می کنم.

1.2 سؤالات تحقیق و هدف
در بخش قبلی، مفاهیم اصلی این مطالعه را بیان کردم، یعنی ساختار سازمانی، دوسوتوانی سازمانی و تمایز بین شرکتهای تولیدی و خدماتی. علاوه بر این، من توضیح مختصری در مورد چگونگی ارتباط این مفاهیم ارائه داده ام و اولین ایده در مورد چگونگی کمک به این مطالعه در درک فعلی ما از دوسوتوانی سازمانی را در اختیار خواننده قرار داده ام. در اصل، این مطالعه برای پاسخ به سوال تحقیق زیر انجام شده است:
“پیکربندی ساختاری بهینه برای دوسوتوانی سازمانی چیست و تا چه حد به نوع شرکت وابسته است؟”
برای پاسخ به این سؤال تحقیق، این مطالعه از یک رویکرد دو مرحله ای استفاده می کند. در مرحله اول، یک پیکربندی ساختاری را تعیین می کنم که بطور کلی از دوسوتوانی سازمانی پشتیبانی می کند. در مرحله دوم، من به تئوری احتمالات ساختاری می پردازم و بررسی می کنم که این پیکربندی ساختاری بهینه به نوع شرکت وابسته است. هر دو مرحله با یک سؤال تحقیق فرعی همراه هستند:
(1) پیکربندی بهینه سیستمهای اداری برای پشتیبانی از دوسوتوانی سازمانی چیست؟
(2) این رابطه تا چه حد وابسته به تمایز بین شرکتهای تولیدی و خدماتی است؟
این روابط فراگیر با رویکردهای دقیق تر به ساختار سازمانی و دوسوتوانی سازمانی تکمیل می شوند. از طریق پالایش این مفاهیم، (1) می توان پیکربندی بهینه سازوکارهای اداری برای انواع مختلف سازمانی را با جزئیات بیشتر تعیین کرد، (2) تغییرات خاص در ساختار سازمانی می تواند با دقت بیشتری پیدا شود، (3) شناسایی و توضیح روابط علی و بنیادی بهبود می یابد، و (4) پیامدهای به دست آمده برای محققان و مدیران می توانند به روشنی تر بیان شود.
با توجه به سازوکارهای اساسی اداری ساختار سازمانی، من از کار BAUM و WALLY استفاده می کنم و دو مفهوم تمرکز و رسمی سازی را به چهار ابعاد فرعی تقسیم می کنم. مطابق با کار این محققان, تمرکزگرایی به عنوان تمرکز اختیار و قدرت در یک شرکت تعریف می شود. هرچه یک شرکت متمرکزتر باشد، قدرت تصمیم گیری در مورد سیاست و عملکرد وظیفه نیز کمتر گسترده است .26 برگرفته از این مطالعه، تمرکزگرایی را به دو نوع مختلف تقسیم می کنم که تصمیمات مربوط به (1) مدیریت استراتژیک و (2) مدیریت عملیات را پوشش می دهد. بدین ترتیب به درجه تمرکز از منظر معکوس نگاه می کنم و از دو ساختار تمرکززدایی مدیریت استراتژیک و عدم تمرکز مدیریت عملیات ها استفاده می کنم.
از طرف دیگر، ساختارهای رسمی سازمانی با سیاستهای بصری کاملاً بیان شده و کتبی، توضیحات شغلی، نمودارهای سازمان، برنامه های استراتژیک و عملیاتی و سیستم های تعیین هدف مشخص می شوند. در سیستمهای بسیار رسمی، انعطاف پذیری کمی برای تعیین اینکه چه کسی می تواند تصمیم بگیرد یا اقدام کند یا حتی چگونه می تواند تصمیم بگیرد یا اقدام کند، وجود دارد. “27 از آنجا که BAUM و WALLY و همچنین ADLER و BORYS بر اهمیت رسمی کردن فعالیت های روزمره تأکید می کنند، در حالی که کارهای غیرروتین را به خاطر عملکرد برتر, غیررسمی می دانند. ، من رسمی سازی را با استفاده از دو ساختار جداگانه، یعنی رسمی کردن امور روزمره و غیررسمی سازی کارهای غیرروتین عملیاتی می کنم.
علاوه بر این، این مطالعه همچنین شامل دو مفهوم جایگزین از دوسوتوانی سازمانی می باشد، یعنی دوسوتوانی زمینه ای و دوسوتوانی نوآورانه. در حالی که دوسوتوانی زمینه ای، یک جهت گیری استراتژیک را نشان می دهد و به ظرفیت رفتاری برای نشان دادن همراستایی و تطبیق پذیری مربوط می شود، 29 دوسوتوانی نوآورانه “توانایی پیگیری همزمان هر دو نوآوری افزایشی تدریجی [بهره برداری] و ناپیوسته [اکتشافی” است .30 با مقایسه رویکردهای دیگر برای دوسوتوانی که مبتنی بر بر مکانیسم های فعالساز در سطح سازمانی هستند، مانند تفکیک زمانی یا مکانی، دوسوتوانی زمینه ای و دوسوتوانی نوآورانه به طور همزمان در یک واحد سازمانی دنبال می شوند.
در کنار هم، من به صورت تجربی بررسی می کنم، که کدام پیکربندی از چهار مکانیزم اداری (یعنی عدم تمرکز مدیریت استراتژیک، تمرکززدایی مدیریت عملیات، رسمی سازی روالها و غیررسمی سازی کارهای غیرروتین) بیشترین کمک را برای حمایت از انواع مختلف دوسوتوانی سازمانی (به عنوان مثال دوسوتوانی زمینه ای و دوسوتوانی نوآورانه) با توجه به تمایز بین شرکتهای تولیدی و خدماتی می نماید. چارچوب این مطالعه در شکل 1 ارائه شده است.

نتایج به دست آمده از این بررسی, پتانسیل را برای بهبود قابل توجهی در درک فعلی ما از دوسوتوانی سازمانی فراهم می آورد. این دانش پیشرفته در مورد دستیابی همزمان به فعالیتهای متناقض، هم از نظر محققان و هم از متخصصان دارای ارزش ویژه ای است. از دیدگاه نظری، این مطالعه به روشن تر شدن مفهوم دوسوتوانی سازمانی و شناسایی پیشینه های مناسب کمک می کند. جدا از مفهوم سازی های متنوع و تکثیر تعاریف، نوشته های قبلی به ویژه انتقاد می کنند که یک تئوری فراگیر در مورد توضیح دوسوتوانی سازمانی هنوز دیده نمی شود. بنابراین, این مطالعه نه تنها تاثیر ساختار سازمانی بر دوسوتوانی سازمانی را به طور تجربی بررسی می کند, بلکه یک چارچوب نظری بای دوسوتوانی سازمانی ارائه می دهد که مفهوم سازی های قبلی را نشان می دهد. با توجه به پیامدهای عملی، این مطالعه از مدیران، تصمیم گیرندگان و همچنین کارشناسان در اجرای سازوکارهای اداری پشتیبانی می کند که پیگیری همزمان فعالیت های متناقض در انواع مختلف شرکت ها را ممکن می سازد. با انجام این کار، تنظیمات بهینه ساختار سازمانی در انتهاهای زنجیره تولید-خدمات ارائه می دهد که انواع مختلفی از دوسوتوانی سازمانی را ترویج می کند.

1.3 خلاصه مطالعه
مطابق شکل 2، این مطالعه به ده فصل تقسیم شده است. پس از معرفی مسئله تحقیق، سؤال تحقیق مرتبط و اهداف مطالعه در بخش قبل، این چکیده به ارائه مختصری از فصل های باقی مانده این پایان نامه می پردازد.

3. دوسوتوانی سازمانی
هنگام بررسی تأثیر سوابق مختلف بر دوسوتوانی سازمانی، تهیه یک درک روشن از این مفهوم نظری نوظهور بسیار مهم است. اگرچه تلاش های تحقیقاتی فعلی, بررسی جزئیات دوسوتوانی سازمانی را با جزئیات بیشتری شروع کرده اند، اما هنوز هم دوسوتوانی و جدید بودن آن را مورد انتقاد قرار می دهند.
به عنوان مثال، گیبسون و بیركینشاو، برگرفته از ADLER، GOLDOFTAS و LEVINE تأكید می كنند كه “مطالعات تا به امروز نظریه ای را ارائه نداده اند كه توضیح دهنده دوسوتوانی باشد. به همین ترتیب, سیمزک بیان می کند که دوسوتوانی سازمان هنوز یک پدیده ضعیف درک شده است. همانطور که توسط گوپتا، اسمیت و شلی بیان شده است:” گرچه توافق نزدیکی درباره نیاز به برقراری توازن [بین اکتشاف و بهره برداری] وجود دارد، اما به طور چشمگیری وضوح کمتری در مورد چگونگی دستیابی به این توازن وجود دارد. “
برای مقابله با این کاستی ها، هدف از این بخش, ایجاد چارچوبی منسجم برای دوسوتوانی در سطح سازمانی است. این چارچوب کمک می کند تا درک کنیم که چگونه انواع شایع دوسوتوانی سازمانی با یکدیگر ارتباط دارند و کدام عناصر تشکیل دهنده، طبقه بندی مناسب مفهوم سازی های مختلف را ممکن می سازند.

3.1 انواع شایع دوسوتوانی
نوشته پیشین بر مفهوم سازی های مختلفی از دوسوتوانی سازمانی تأکید دارد. شایع ترین انواع دوسوتوانی سازمانی به شرح زیر است، یعنی دوسوتوانی زمینه ای، دوسوتوانی نوآورانه، دوسوتوانی ساختاری و دوسوتوانی ترتیبی.

3.1.1 دوسوتوانی زمینه ای
دوسوتوانی زمینه ای توسط GIBSON و BIRKINSHAW معرفی شد و به “ظرفیت رفتاری برای نشان دادن همزمان همراستایی و سازگاری” اشاره دارد. در حالی که همراستایی, انسجام در میان فعالیت ها در حوزه یک واحد سازمانی را مشخص می کند, سازگاری یا تطبیق پذیری به قابلیت پیکربندی سریع این فعالیت ها همگام با تغییرات در محیط وظیفه اشاره می کند. با مقایسه سایر مفهوم سازی های دوسوتوانی سازمانی، که مستلزم ماهیت “یا این یا آن / یا” است، دوسوتوانی زمینه ای بر پیگیری همزمان دستور کارهای متناقض در یک واحد سازمانی واحد استوار است. این همان چیزی است که دوسوتوانی زمینه ای را از همسایگی ساختاری و دوسوتوانی متوالی متمایز می کند. دوسوتوانی متوالی به مکانیزم های تفکیک مکانی و زمانی به منظور دستیابی به رفتار شرکت دوسوتوان نیاز دارد.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا