دانلود رایگان ترجمه مقاله اهمیت استانداردهای حسابرسی (AAAJournals سال ۲۰۱۳)

 

 

این مقاله انگلیسی ISI در نشریه AAAJournals در ۱۶ صفحه در سال ۲۰۱۳ منتشر شده و ترجمه آن ۲۱ صفحه بوده و آماده دانلود رایگان می باشد.

 

دانلود رایگان مقاله انگلیسی (pdf) و ترجمه فارسی (pdf + word)
عنوان فارسی مقاله:

آیا استانداردهای حسابرسی مهم هستند؟

عنوان انگلیسی مقاله:

?Do Auditing Standards Matter

دانلود رایگان مقاله انگلیسی
دانلود رایگان ترجمه با فرمت pdf
دانلود رایگان ترجمه با فرمت ورد

 

مشخصات مقاله انگلیسی و ترجمه فارسی
فرمت مقاله انگلیسی pdf
سال انتشار ۲۰۱۳
تعداد صفحات مقاله انگلیسی ۱۶ صفحه با فرمت pdf
نوع مقاله ISI
نوع نگارش مقاله پژوهشی (Research article)
نوع ارائه مقاله ژورنال
رشته های مرتبط با این مقاله حسابداری
گرایش های مرتبط با این مقاله حسابرسی
چاپ شده در مجله (ژورنال)/کنفرانس مسائل جاری در حسابرسی
کلمات کلیدی استانداردهای حسابرسی – کیفیت حسابرسی – تقاضای حسابرسی
کلمات کلیدی انگلیسی auditing standards – audit quality – audit demand
ارائه شده از دانشگاه دانشگاه فلوریدا
نمایه (index) Scopus – Master Journals
شناسه شاپا یا ISSN ۱۹۳۶-۱۲۷۰
شناسه دیجیتال – doi https://doi.org/10.2308/ciia-50499
لینک سایت مرجع https://meridian.allenpress.com/cia/article/7/2/A1/208538/Do-Auditing-Standards-Matter
رفرنس دارای رفرنس در داخل متن و انتهای مقاله
نشریه AAAJournals
تعداد صفحات ترجمه تایپ شده با فرمت ورد با قابلیت ویرایش  ۲۱ صفحه با فونت ۱۴ B Nazanin
فرمت ترجمه مقاله pdf و ورد تایپ شده با قابلیت ویرایش
وضعیت ترجمه انجام شده و آماده دانلود رایگان
کیفیت ترجمه

مبتدی (مناسب برای درک مفهوم کلی مطلب) (ترجمه به صورت ناقص انجام شده است)

کد محصول F2195

 

بخشی از ترجمه

برخی شرایط لازم برای استانداردها
حداقل سه شرط لازم وجود دارند تا استانداردهای حسابرسی به اجرای واقعی حسابرسی ارتباط پیدا کنند. اولا، مهم است در ذهن داشته باشیم که α در بحث در مورد نقش استانداردهای حسابرسی، غیرقابل مشاهده است. در حالت اقتصادی، این مشاهده مانع از این می شود که مشتری و حسابرس به سادگی بر روی α قرارداد ببندند مانند بازی کازینو که در آن همه ریسک در مقابل خود را می دانند. اگر α قابل مشاهده بود، مشتری می تواند به سادگی سطح مطلوب از اطمینان (که به طور دقیق تحت استانداردها تعریف نشده است) را خریداری کند، و سطح واقعی از تلاش مورد نیاز (که به استانداردها ارتباط دارد) را دور بزند.
یک مشاهده ی دوم این است که هر تابع جریمه تحمیل شده به حسابرس به دلیل کار حرفه ای «ضعیف» باید عنصر معنی دارِ ناپایداری را داشته باشد. معمولا، ما زمانی به ریسک دعوی قضایی فکر می کنیم که ضرر ناشی از تکمیل یک حسابرسی توسط حسابرس که ممکن است زیراستاندارد باشد اگر در یک دادگاه قانونی پیگرد شود، را در نظر می گیریم، اگرچه جرائم تنظیمی (مانند جریمه ها، محدودیت های کاری) نیز مرتبط می باشند. در قانون، یک نظام بدهی می تواند از جدی تا ناموجود باشد. مقررات (استانداردها) بدون اجرای قانون (بدون جریمه) شانس اندکی دارند تا بر رفتار حسابرس اثر بگذارند لذا استانداردها ممکن است تحت یک نظام قانونی شدیدا آسان گیر، مرتبط نباشند. جالبتر اینکه، استانداردها همچنین می توانند در طرف مخالف بی ارتباط باشند. یک نظام مسئولیت جدی را در نظر بگیرید که در آن حسابرس مسئول خواهد بود اگر خروجی حسابرسی نادرست تعیین شود. این ارزیابی به طور جد بر روی حالت واقعی زیرینِ اظهارنامه های مالی تمرکز می کند (غلط از نظر مطالب یا خیر)، که پس از اجرای یک حسابرسی تعیین می شود و بر روی Q (چون تلاش نامربوط خواهد بود) یا α (چون ارزیابی پیش بینی شده توسط خروجی واقعی جایگزین می شود) شرطی خواهد بود. در نتیجه، استانداردهای نامربوط خواهند بود چون Q بر ضرر حسابرس تحت نظام مسئولیت جدی، اثر نمی گذارد. از این رو، استانداردها تنها تحت نظام مبتنی بر سهل انگاری (نامعین) مهم هستند چون مسئولیت یک حسابرس می تواند بر اساس اجرای یک حسابرسی در قیاس با استانداردهای حرفه ای باشد.
یک شرط سوم این است که رابطه بین Q و α باید برای مشتری غیرقابل شناسایی و ناپایدار باشد. اگر این امر صدق نکند، سپس حسابرس و مشتری می توانند به سادگی بر روی Q قرارداد ببندند به عنوان یک جایگزین برای سطح مطلوب از α. اینکه آیا سطح تلاش حسابرسی تعیین شده از سوی قرارداد حسابرسی با استانداردهای حسابرسی همخوانی دارد یا خیر بستگی دارد به سطح اطمینان که مشتری تقاضا دارد و سطح تلاش مورد نیاز برای فراهم کردن آن اطمینان. یک نتیجه از نداشتن این شرط، این است که مشتریان ممکن است برای تلاش کمتر از استانداردها قرارداد ببندند تا سطح پایین تر از اطمینان تعیین شده توسط استانداردها را بدست آورند. از سوی دیگر، بازرسی هایی که تنها بر روی Q تمرکز دارند ممکن است به طور واقعی به سطح غیرقابل قبول از α منجر شوند چون حسابرسان به طور طبیعی به مشوق های فشاری تحمیل شده توسط بازرسی های مبتنی بر فرآیند که بر روی تلاش تمرکز می کنند، پاسخ می دهند، که از خروجی بدست آمده ی فرآیند جدا شده است.

نقش تقاضا برای اطمینان
یک فرضیه ضمنی در بسیاری از مقالات تحقیقاتی حسابرسی این است که حسابرسان یک حسابرسی همخوان با استاندارد را انجام می دهند و سطح کیفیت حسابرسی در هویت شرکت حسابرسی منعکس شده است. این دیدگاه نشان می دهد که سطح تلاش حسابرس که یک حسابرسی را تولید می کند و با استانداردها همخوانی دارد، می تواند با پایداری نسبی توسط پیش بینی حسابرس ، و با سایر شرایط گذشته تعیین شود. همچنین این امر به صروت ضمنی یک سطح ویژه از اطمینان (α) را فرض می کند که نمی تواند مشاهده شود. این دیدگاه به صورت موثر فرآیند حسابرسی را به عنوان یک تجربه خوب در نظریه ی اقتصادی در نظر می گیرد. من به سطح تلاش اشاره می کنم که یک حسابرسی همخوان با استانداردها را به عنوان Q* تولید می کند. اگر همه مشتریان یک حسابرسی همخوان با استاندارد را خریداری کنند، سپس نقش تقاضا در بازار برای خدمات حسابرسی کمینه می شود چون تقاضا بر روی Q* شرطی است و یک مشتری ممکن است سطح از حسابرسی را خریداری کند یا خیر. آیا این واقعی است؟ یک بسط از بحث قبلیِ تلاش و اطمینان نشان می دهد که تقاضا تابعی از α است، حتی اگر قابل مشاهده نباشد. یعنی، مشتریان ممکن است بخواهند برای درک اطمینان که به صورت بالقوه بالاتر از سطح تعریف شده ی Q* است، پرداخت کنند. به عنوان مثال، در یک محیط که در آن کمیته ی حسابرسی قرارداد با حسابرس را کنترل می کند، کمیته ممکن است بخواهد سطوح بالاتر از اطمینان را درخواست کند تا شهرت فردی خود را حفظ کند. با توجه به اینکه اجرت حسابرسی توسط خود شرکت پرداخت می شود (ذینفعان آن)، هزینه ی اضافی اطمینان بالاتر به صورت نسبی توسط اعضای کمیته ی حسابرسی تحمل نمی شود، که ممکن است منجر سود به یک تقاضای افزایشی برای اطمینان از سوی کمیته
ی حسابرسی.
در اغلب شرایط، ذینفعان چندگانه به خروجی حسابرسی علاقه دارند. مدیریت، ذینفعان، اعضای هیئت مدیره، بانکداران، تامین کنندگان، مشتریان و کارمندان همگی به نوعی به گزارش حسابرسی علاقه دارند. در این محیط متکثر، ماهیت تقاضای حسابرسی ممکن است سیال باشد، و با تاثیر ذینفعان مختلف تغییر کند. چه کسی حسابرس را استخدام می کند؟ چه کسی به او پرداخت می کند؟ چه کسی حوزه ی حسابرسی را تعیین می کند؟ نقش کمیته ی حسابرسی چیست؟ بسته به حقوق داد و ستد ذینفعان مختلف، یک حسابرس ممکن است با تقاضاهای متعارض مواجه شود. یک حسابرسی ممکن است به تامین کننده یا کارمندی کمک کند که کمی اطمینان در مورد اطلاعات مورد نظر پیدا می کنند و بر اساس آن ارزیابی می کنند که آیا شرکت قادر خواهد بود تا قبض های خود را پرداخت کنند یا خیر، اما ذینفعان و قرض دهندگان ممکن است سطح بالایی از اطمینان را لاینفک از سرمایه گذاری بدانند. بسته به اینکه چطور ، و توسط چه کسی حسابرسی مورد مذاکره قرار می گیرد، سطح حاصل از تلاش حسابرسی ممکن است به صورت صحیح علائق هماورد را متعادل نکند. استانداردهای حسابرسی ممکن است کمک کنند تا از حسابرسی بسیار کوچک جلوگیری شود، که ممکن است برخی ذینفعان را در معرض سطحی از ریسک (۱-α) بزرگتر از چیزی که انتخاب می کنند قرار دارد، درحالی که سایر ذینفان ممکن است هزینه ی حسابرسی اضافی را متحمل شوند.
به هنگام در نظر گرفتن تقاضا، دو شرط مرزی مربوط به تعیین α (و Q) برای یک درگیری ویژه وجود دارد. در حد بالاتر، ارزش ذاتی حسابرسی برای مشتری (V) وجود دارد. ارزش V بر روی تلاش بسیط توسط حسابرس شرطی است و سطح غیرقابل مشاهده ی اطمینان حاصل می شود. ارزش بیشینه که یک مشتری از حسابرسی دریافت می کند به میزانی که در آن ریسک های گزارش دهی مالی کاهش پیدا می کنند و کاهش های حاصل شده در هزینه ی سرمایه، و ارزش اجازه های سرمایه ی شناور در بازار عمومی، ارتباط دارد. در کل، V یعنی وجودِ یک مرز بالاتر بر روی Q و α. مهمتر اینکه، در یک محیط با تقاضای بالا، استانداردهای حسابرسی ممکن است ارتباط به قرارداد حسابرسی را محدود کنند چون سطح تلاش که V می رساند می تواند بیش از سطح تلاشی باشد که استانداردها می رسانند.
در طرف دیگر، حداقل اجرت قابل قبول حسابرس قرار دارد. این اجرت نمایانگر سطح حداقلی تلاش (Q’) است که یک حسابرس با توجه به سطح هدف اطمینان (α)، نظام مسئولیت، و هزینه ی سطح تلاش حسابرسی قصد دارد صرف کند. اگرچه، حداقل اجرت حسابرس می تواند تابعی از Q* باشد، لذا تعدادی از احتمالات ممکن است ایجاد شوند:
– مورد ۱ – درک حسابرس از حداقل تلاس با تلاش مورد نیاز برای همخوانی، برابر است. این شرایط ممکن است زمانی رخ دهد که جریمه برای عدم فراهم کردن حسابرسی همخوان با استانداردها وجود داشته باشد که Q* تبدیل شود به یک سطح حداقلی بالفعل از تلاش. این امر معمولا در سیستم دعوی قضایی ایالات متحده صدق می کند اما ممکن است در کشورهایی با نظام های ضعیف از حفاظت سرمایه گذار کمتر صدق کند.
– مورد ۲ – تلاش همخوانی کمتر از چیزی است که حسابرس یک سطح قابل قبول حداقلی در نظر می گیرد. در این حالت، استانداردها ممکن است مهم نباشند چون آنها یک سطح از تلاش حسابرسی کمتر از حداقل را در نظر می گیرند که یک حسابرس تمایل به فراهم کردن آن دارد، شاید به خاطر مسائل شهرت. بسیاری از منتقدان در گذشته استدلال کرده اند که روش های حسابرسی در شرکت های بین المللی بزرگ معمولا بالاتر از محیط استاندارد است. در کل، یک حسابرس ممکن است در یک بازار که در آن مشتریان احتمالی تنها تمایل به پرداخت حسابرسی همخوان با استاندارد دارند، شرکت نکند چون کیفیت پایین تر است از چیزی که حسابرس باور دارد قابل قبول است.
– مورد ۳ – تلاش همخوانی بالاتر از چیزی است که حسابرس آن را حداقل سطح قابل قبول از تلاش در نظر می گیرد. این مورد به طور بالقوه بیشترین جذابیت را دارد چون نشان می دهد که یک حسابرس ممکن است تمایل داشته باشد تا کمتر از سطح همخوان با استاندارد را ارائه کند اگر مشتری درخواست دهد.
چیزی که حسابرس ممکن است در مورد ۳ انجام دهد، به ارزش ذاتی حسابرسی و کارکرد جریمه اعمال شده توسط حسابرس بستگی دارد. اگر ارزش یک حسابرسی پایین تر از همخوانی بیش از یک حسابرسی همخوان باشد، حسابرس می تواند تصمیم بگیرد که آیا یک حسابرسی همخوان با استانداردها (Q*) را ارائه کند یا یک حسابرسی انجام دهد که با استانداردها همخوانی ندارد (Q<Q*)و یک دلیل اصلی که استانداردها وجود دارند، اجتناب از مورد اخیر است یا بیرون کشیدن حسابرسی های ناهمخوان از بازار حسابرسی. همچنین این احتمال وجود دارد که مورد ۳ منجر شود به یک سطح از تلاش حسابرسی که الزاما مطلوب مشتری یا حسابرس نیست.
دو مثال از ناکارآمدی بالقوه در بازارهای اطمینان بی قانون در ذهن متبادر می شود. در دهه ی ۱۹۹۰، حرفه حسابرسی یک خدمت اطمینان به نام WebTrust را ایجاد کرد تا تایید کند که خرده فروشان آنلاین قانونی هستند و از یک روش تجاری مطلوب پیروی می کنند (حفاظت از اطلاعات و حریم خصوصی مشتریان). منطق برای این خدمت این بود که خرده فروشی اینترنتی برای برخورد با وبسایت ها، ایمن بود. خدمت طراحی شده توسط AICPA و CICA کمی گران بود و باید هر ۳ ماه تجدید می شد. تعداد اندکی خرده فروش الکترونیکی این خدمت را خریداری کردند، و مشتریان و وبسابت ها بر روی گواهینامه های کم هزینه تر وب تکیه کردند (مانند اداره ی تجارت بهتر، TRUST، VeriSign) و حفاظت در بیشتر کارتهای اعتباری نیز ایجاد شد. در این مورد، سطح تلاش حسابرسی که درون درگیری WebTrust ایجاد شده بود بسیار از ارزش ذاتی خود خدمت برای مشتریان بالقوه فراتر رفت با تعداد زیادی از شرکت ها که به رقبای ارزانتر روی آوردند که می توانند سطوح پایین تر از اطمینانی که حسابرس مجاز به ارائه بود را فراهم کنند.
مثال دیگر از ناکارآمدی بالقوه می تواند پیاده سازی اولیه ی بخش ۴۰۴ از قانون ساربانز-اوکسلی ۲۰۰۲ (SOX) باشد که حسابرس را ملزم می کند تا یک سیستم مشتری از کنترل داخلی بر روی گزارش دهی مالی را براساس استانداردهای PCAOB ارزیابی کند. ثبت کننده های SEC در ایالات متحده جایگزینی نداشتند بلکه باید یک حسابرسی همخوان از کنترل داخلی را خریداری می کردند لذا آنها مجبور بودند به فراگیری یک سطح بالا از اطمینان به همراه استاندارد حسابرسی شماره ۲ و سطحی پایین تر از مورد نیاز استاندارد حسابرسی شماره ۵٫ در حالی که هزینه ها و مزایای خالص پیش نیازهای گزارش دهی کنترل مورد بحث قرار گرفته اند، یک نگرش کلی وجود دارد که پیش نیازها پر هزینه هستند، حداقل چون توسط اغلب حسابرسان پیاده سازی شدند. یک نگرانی که همواره بیان می شود این است که حسابرسان پیش نیازها را به عنوان مواردی در نظر می گیرند که یک سطح از تلاش (Q*) را دیکته می کنند که بسیار بالاتر از میزان مورد نیاز است. سایر کشورها (مانند هلند۹ پیش نیازهایی را اتخاذ کرده اند که کمتر سختگیرانه هستند و بهتر با ارزش درونی ادراک شده از اطمینان محدود سازگار هستند. این مثال نشان دهنده ی این احتمال هستند که تحت شرایط درست، یک حسابرس ممکن است برای اعمال یک سطح از اطمینان بر مشتری که از نظر اقتصادی توجیه نیست، مشوق داشته باشد.

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا