این مقاله انگلیسی ISI در نشریه امرالد در 20 صفحه در سال 2007 منتشر شده و ترجمه آن 30 صفحه بوده و آماده دانلود رایگان می باشد.
دانلود رایگان مقاله انگلیسی (pdf) و ترجمه فارسی (pdf + word) |
عنوان فارسی مقاله: |
یک پایگاه شناخت مبتنی بر استراتژی از فناوری های مدیریت دانش
|
عنوان انگلیسی مقاله: |
A strategy-based ontology of knowledge management technologie
|
دانلود رایگان مقاله انگلیسی: |
مقاله انگلیسی
|
دانلود رایگان ترجمه با فرمت pdf: |
ترجمه pdf
|
دانلود رایگان ترجمه با فرمت ورد: |
ترجمه ورد
|
مشخصات مقاله انگلیسی و ترجمه فارسی |
فرمت مقاله انگلیسی |
pdf |
سال انتشار |
2007 |
تعداد صفحات مقاله انگلیسی |
20 صفحه با فرمت pdf |
نوع مقاله |
ISI |
نوع نگارش |
مقاله پژوهشی (Research article) |
نوع ارائه مقاله |
ژورنال |
رشته های مرتبط با این مقاله |
مدیریت – فناوری اطلاعات |
گرایش های مرتبط با این مقاله |
مدیریت دانش – مدیریت فناوری اطلاعات – مدیریت سیستم های اطلاعاتی |
چاپ شده در مجله (ژورنال) |
مجله مدیریت دانش |
کلمات کلیدی |
مدیریت دانش – فناوری منجر به استراتژی – فناوریهای ارتباطی – عملیات اطلاعاتی – فهرست سازی |
کلمات کلیدی انگلیسی |
Knowledge management – Technology-led strategy – Communication technologies – Information operations – Cataloguing |
ارائه شده از دانشگاه |
دانشکده تحصیلات تکمیلی علوم دانش، موسسه پیشرفته علوم دانش ژاپن |
نمایه (index) |
Scopus – Master Journals – JCR |
شناسه شاپا یا ISSN |
1367-3270 |
شناسه دیجیتال – doi |
http://dx.doi.org/10.1108/13673270710728268 |
رفرنس |
دارای رفرنس در داخل متن و انتهای مقاله ✓ |
نشریه |
امرالد – Emeraldinsight |
تعداد صفحات ترجمه تایپ شده با فرمت ورد با قابلیت ویرایش |
30 صفحه با فونت 14 B Nazanin |
فرمت ترجمه مقاله |
pdf و ورد تایپ شده با قابلیت ویرایش |
وضعیت ترجمه |
انجام شده و آماده دانلود رایگان |
کیفیت ترجمه |
مبتدی (مناسب برای درک مفهوم کلی مطلب)
|
کد محصول |
F2145
|
بخشی از ترجمه |
استراتژی مدیریت دانش به عنوان استراتژی دانش
مفهوم استراتژی دانش بر اساس دیدگاه مبتنی بر دانش در شرکتهای توسعه یافته و توسط نویسندگانی در حوزیه مدیریت استراتژیک ایجاد شده است، و سبب اتصال مدیریت دانش به استراتژیهای کسب و کار شده است. این دیدگاه معتقد به دانش منحصر به فرد شرکتی به عنوان یک عامل کلیدی برای مزایای رقابتی است، و اجازه ترکیب آن را با منابع متعارف در شیوهای مشخص میدهد و سبب فراهمسازی ارزشی برتر برای مشتریان میشود (کوگوت و زندر 1992، اسپندر 1994ف نوناکا 1994، گرنت 1996، تیس و همکاران 1997). یک استراتژی دانش اقدام به شناسایی این دانش منحصر به فرد، که در شرکتها وجود دارد و یا برای یک وضعیت پیشبینی شده مورد نیاز است میپردازد، و راههایی برای توسعه و یا سرمایهگذاری بر روی آن را فراهم میسازد (زک 1999و 2002، ون کروق و همکاران 2001).
عناصر کلیدی یک استراتژی دانش عبارتند از حوزههای دانش و مفاهیم دانش. حوزههای دانش زمینههای مورد علاقه و تخصصی هستند که شامل منابع دانش استراتژیک هستند (فون کروگ و همکاران، ون در اسپک 2003). این حوزهها میتوانند بر روی مشکلات داخلی یا خارجی تمرکز کنند، و به طول کلی تر و یا مشخص تری باشند. مثالهایی از این حوزهها شامل صنایع، بازارها، و مشتریها هستند، که بر روی فرصتهای خارجی و تهدیدات تمرکز میکند. وظایف و فرآیندهای سازمانی، که بر روی قابلیتهای داخلی، محصولات، خدمات و فناوریها تمرکز کردهاند، در حال تلاش برای اتصال قابلیتهای داخلی به فرصتهای شناخته شده هستند. مفاهیم دانش جوهره اصلی استراتژی دانش است، و از مقایسه بین منابع دانش موجود و منابع دانش مورد نیاز مشتق شده است، و در نتیجه آن به شناسایی شکافهای دانش و یا دانش مازاد میپردازد (زک 1999، ون در اسپک 2003). منابع دانش یا به شکل داخلی موجود هستند یا اینکه به شکل خارجی در دسترس خواهند بود ، بنابراین، مفهوم دانش عمومی: بهرهگیری از دانش داخلی، کسب دانش خارجی موجود، یا ایجاد دانش جدید است (فون کروگ 2001).
مقالاتی که در حوزه استراتژی مبتنی بر دانش وجود دارد به یک دوگانگی بین بهرهبرداری، کاربردهای دانش موجود، و اکتشاف، و ایجاد دانش اشاره داشتهاند (مارچ 1991، فون کروگ 2001، گرنت2002 ). هر دوی این موارد ضروری هستند، در واقع، مقایسه باید به دنبال یک تعادل، در استفاده از استخراج برای فراهمسازی درآمد موردنیاز برای اکتشاف باشد، که پایه و اساس درآمد بلند مدت است (زاک و ایچیو 2002، چاکاروارثی و همکاران 2003). در پایگاه شناختی، ما به این مفاهیم به عنوان خلق دانش (اکتشاف) و انتقال دانش (استخراج) اشاره میکنیم.
استراتژی مدیریت دانش به عنوان استراتژی پیادهسازی مدیریت دانش
نویسندگان علاقهمند به روشهای مدیریت دانش هستند و گاهی اوقات از اصطلاح استراتژی مدیریت دانش به منظور اشاره به استراتژیهای برای پیادهسازی مدیریت دانش استفاده میکنند. استراتژی پیادهسازی مدیریت دانش یک برنامه کلی است که سبب فراهمسازی دستورالعملهایی برای تصمیم گیری و رسیدن به نتایجی برای طرحهای ابتکاری مدیریت دانش خواهد شد. این مفهوم از استراتژی مدیریت دانش به طور کلی بر روی مدیران و مسئولان اجرایی که مسئول عملکرد مدیریت دانش یا برنامههای مدیریت دانش در یک سازمان هستند اعمال خواهد شد.
چهارچوب های موجود فعلی از مدیریت دانش (ویگ 1999، سلیمان و اسپونر 2000، رابنستین- مونتانو و همکاران 2001، اودلی و همکاران 2003ف ونگ و اسپینوال 2004)، که به طراحان این استراتژی قابلیت پیادهسازی آنها را میدهد که شامل توصیههای بیشماری است. این توصیهها را میتوان در سه موضوع خلاصهسازی کرد: تامین امنیت مجموعهای شرایط مورد نیاز، انتخاب و اولویت بندی مجموعهای از مدیریت دانش، و ایجاد معیارهایی برای ارزیابی است. نخست، در میان عناصری که غالبا به عنوان شرایط لازم (یا شاخصهایی) برای موفقیت برنامههای مدیریت دانش موفقیت آمیز استف ما میتوانیم حمایت مدیریت ارشد، همترازی با استراتژیهای کسب و کار مورد نیاز، و در نظر گیری فرهنگ پویایی سازانی، و دخالت پرسنل کلیدی و سهامداران را نیز در نظر بگیریم (ویگ 1999، اودل و همکارام 2003 ، وانگ و اسپینوال 2004). دوم اجرای واقعی از طریق یک مجموعه از طرحهای ابتکاری مدیریت دانشی که به منظور پشتیبانی از فرآیندهای دانش طراحی شده است اتفاق خواهد افتاد، که معمولا تعادلی ار روشهای انسانی و مبتنی بر فناوری است. همواره توصیه مکرری شده است که به اولیتبندی طرحهای ابتکاری با توجه به تبادلی که بین فرصتها صورت میگیرد بپردازیم (انجام آنها آسان باشد) و استراتژی (ارزش نتایج کسب شده کسب و کار)، و پیادهسازی آنها در مراحلی است، که با پروژههای آزمایشی که سبب ارائه دروسی برای توسعه بیشر خواهند شد (اودل و همکاران 2003، ونگ و آسپینوال 2004). و در نهایت، تقریبا تمامی چهارچوبهایی که به آنها اشاره کردیم، نیاز به معیارهای ارزیابی برای ارزیابی نتایح و میزان پاسخگویی خواهند بود. این شامل نیازی برای شناسایی مزایای کسب و کار مورد انتظار و توسعه یک مورد کسب و کار، جمعآوری شواهد و اتخاذ شاخصهای عملکردی و معیارهایی است، که هم برای مدیریت دانش و هم برای ارزشهای کسب و کار باشند (روبنتشتاین- مونتانو و همکاران 2001، اودل و همکاران 2003، دل ری-چامرو و همکاران 2003).
توضیحات رویکردهای پیادهسازی شامل بالا به پایین و پایین به بالا است. ملاحظات کاری یکسان است تنها ترتیب و نظم کاری متفاوت است. رویکردهای بالا پایین معمولا با تامین شرایط مورد نیاز و ایجاد معیارهای ارزیابی شروع میشود، در حالیکه روشهای پایین به بالا با ابتکارهای نوآوری محلی شروع خواهد شد و سپس بعدا با تمرکز بر روی سایر عناصر توسعه خواهد یافت.
لینک کردن فناوری دانش به استراتژی مدیریت دانش
با تجزیه و تحلیل سه معنایی که مرتبط با استراتژی مدیریت دانش است امکان درک روابط بین فناوریهای مدیریت دانش و استراتژی کسب و کار وجود دارد (که در شکل 1 نشان داده شده است). ما زمانی میگوییم که یک برنامه مدیریت دانش استراتژیک است که اگر: یک دانش استراتژی در محل وجود داشته باشد، که سبب تعریف مفاهیم دانشی که به پشیتبانی از استراتژی رقابتی مبتنی بر دانش خاصی میپردازد. و برتامههای که شامل یک مجموعه از طرحهای ابتکاری مدیریت دانش است به شکل مستقیم یا غیر مستقیم به پشتیبانی از آن مفاهیم دانش میپردازد. از آنجایی که فناوریهای مدیریت دانش همواره در زمینه طرحهای ابتکاری دانش مورد استفاده قرار گرفته است، اگر این طرحهای ابتکاری به پشتیبانی از استراتژی دانش بپردازند، پس فناوریها دارای ارزش استراتژیک خواهند بود. علاوه بر این، طرحهای ابتکاری مدیریت دانش به طور طبیعی با رویکردهای خاص به منظور مدیریت دانش همراه است، برجستهترین نقش آن شخصی بودن و تدوینی بودن آن است (هانسن و همکاران 1999). اگر این طرحهای ابتکاری به پشتیبانی از هدف دانش بپردازند، پس امکان شناسایی چهار راه وجود دارد که در آن طرحهای ابتکاری دانش به شکلی استراتژیک میتواند مورد استفاده استفاده قرار بگیرد. با ترکیب مفاهیم کلی ایجاد و انتقال دانش با رویکردهای مدیریت دانش، ما از طرحها ابتکاری ایدهآل مدیریت دانش پیروی خواهیم کرد که شامل: ایجاد دانش مطابق با یک رویکرد شخصی است، ایجاد دانش مطابق با یک رویکردی تدوینی است، انتقال دانش مبتنی بر رویکردی شخصی است، انتقال دانش مطابق با یک رویکرد تدوینی است (شکل2). فناوریهای مدیریت دانش از تمامی این چهار طرح ابتکاری حمایت خواهد کرد.
درک فناوریهای مدیریت دانش
حال ما به بررسی مطالعات موجودی که به توصیف فناوریهای مدیریت دانش، یا فناوریهایی که به پشتیبانی از مدیریت دانش و فرآیندهای دانش میپردازند، خواهیم پرداخت. رویکرد غالبی که در توصیف فناوریها مورد استفاده قرار میگیرد مرتبط با فرآیندهای دانش است. رویکردهای جایگزینی نیز برای توصیف فناوریهای تجاری در دسترس هستند، فناوریها به عنوان بخشی از معماری سیستم مدیریت دانش هستند، و به عنوان برنامههای کاربردی برای کسب و کار هستند. ما هر کدام از این موارد را در تحقیقاتی برای معیارهایی برای ساخت پایگاهشناخت جست و جو خواهیم کرد.
فناوریهایی که به پشتیبانی از فرآیند دانش میپردازند
شایعترین راه برای ارائه فناوری های مدیریت دانش این است که آنها را با فرآیندهای دانش مرتبط بسازیم، برای مثال، ایجاد، ذخیره سازی و بازیابی، انتقال، و برنامههای کاربردی، یا اجتماعیسازی، برونیسازی، ترکیبیسازی، و درونیسازی است. مطالعاتی که از این روش استفاده کردند معمولا دیدگاه خاصی از مدیریت دانش را استفاده خواهند کرد، و به شناسایی یک مجموعه ای از فرآیندهای اصلی میپردازند، و فناوری هایی که به منظور پشتیبانی از آنها است را لیست کردهاند (نوناکا و همکاران 2001، مارویک 2001 ، علوی و تیوانا 2003، بسرا فرناندز و همکاران 2004، جاشافارا 2004). هدف آنها نشاندادن این موضوع است که فناوری چگونه به شکلی حقیقی می تواند به پشتبیانی از مدیریت دانش بپردازد یا اینکه نشاندهند که چگونه یک مدل خاصی از مدیریت دانش را میتوان با کمک فناوری اجرا کرد.آن مطالعات نیز توضیحات خوبی در مورد اینکه چگونه میتوان فناوری را برای مدیریت دانش مورد استفاده قرار داد فراهم ساختهاند. با این حال، فرآیند انتخاب برای توصیف طیف وسیعی از فعالیتها در مدیریت دانش به شدت متفاوت است، و بستگی به تفسیر خاص هر نویسنده از مدیریت دانش و اینکه متشکل از چه چیزی است دارد (جدول 1 را ببینید). برای نمونه، نوناکا و همکاران در سال 2001 اساس کاری خود را بر اساس SECI مارپیچ از ایجاد دانش که به خوبی شناخته شده است قرار دادهاند که شامل: اجتماعیسازی، برونیسازی، ترکیبیسازی، و درونیسازی است، که بر روی تعاملات میان مردم تمرکز دارد و بر روی ماهیت اجتماعی دانش تاکید دارد. علوی و لیندر در سال 2001، تلاشهایی برای تعادل جنبههای اجتماعی و فنی دانشو انتخاب فرآیندهایی برای تفسیر دانش به عنوان یک محصول را انجام دادهاند که شامل: ایجاد، ذخیرهسازی و بازیابی، انتقال و کاربردها است. بکرا-فرناندز و همکارانش در سال 2004 یک دیدگاه فنی را اتخاذ کردند و بر روی رویکردهای مهندسی دانش تاکید کردند، پیشنهاد فرآیندهای کشف، ضبط، و به اشتراکگذاری و کاربردهای آن را دادند. اگرچه فناوریهایی که در آن مطالعات لیست شده بود به طور شگفتانگیزی مشابه هم هستند، اما شیوه گروهبندی و سازماندهی آنها نشاندهنده تفسیرهای منحصر به فردی است که از مدیریت دانش وجود دارد.
|