دانلود رایگان ترجمه مقاله طراحی وبسایت (ساینس دایرکت – الزویر 2004)

مبتدی (مناسب برای درک مفهوم کلی مطلب) 

2. محتوای وب
تحقیقات دائما نشان داده است که تجربه فروش قابل لمس سبب ایجاد رابطه مشتری و فروش برای خرده فروشان فیزیکی می شود. شواهد نشان داده است که محرک قابل لمس نظیر موسیقی، رنگ و نور می تواند مقدار وقت و هزینه ای که یک مشتری در یک مرکز خرده فروشی صرف می کند را تحت الشعاع قرار دهد. برای خرده فروش، تجربه فروش قابل لمس بایستی همان نقش را در صفحه وب ایفا نماید.
بنابراین، دو تا از رایج ترین روش ها برای اندازه گیری اثرگذاری وبسایت شامل شمار «تخم چشم» و کلیک های داخل وب است. این روش ها صرفا به چگونگی اثرگذاری استراتژی شرکت در افزایش بازدیدهای سایت می پردازند. برای اندازه گیری چگونگی اثرگذاری یک سایت براساس توسعه محیط قابل لمس خرده فروشی اینترنتی مناسب، نیازمند اندازه گیری برداشت نسبت به طراحی سایت و نیت بازدید کننده داریم. در راستای طراحی سایت برای خرده فروشی، خریدها یک معیار افزودنی خواهد بود. در مطالعه ارائه شده در این مقاله، تمرکز بر روی نگرش مرتبط با طراحی سایت و نیت از بازدید آن است.
طراحی وبسایت چالش جدیدی را برای متبحران بازاری در رسانه های انتشاری ارائه می کند. متاسفانه، بسیاری از شرکت ها از امکاناتی که برای سایر رسانه ها توسعه داده است وام گرفتند (نظیر مجلات، تبلیغات، فهرست ها) و آنها را مستقیما در وبسایت های خود به کار بردند (نظیر www.pathfinder.com). سایر افراد درگیر طراحی سایت عقیده دارند که تئوریی که برای استفاده موثر از رسانه انتشاری استنتاج گردید به خوبی قابل انتقال به وب نیست. برای مثال، زمان طراحی تبلیغ برای روزنامه ها، فرد قالب بزرگی دارد که به او اجازه برجسته نویسی برای طراحی های پیچیده را می دهد. با این وجود، به دلیل آنکه صفحه کامپیوتر قابلیت کار کردن با حجم مشابه ای از اطلاعات را بطور موثر ندارد، طرح بندی روزنامه نمی تواند به وب انتقال یابد (Nielsen, 1999). نتیجتا، سادگی در طراحی تبدیل به مانترا برای برخی از متخصصان طراحی وب شده است.
بسیاری از عوامل طراحی و گرافیک می توانند در انتقال مفهوم در وب استفاده گردند. انتخاب ها به واقع بدون انتها هستند. عوامل فضا، استفاده از تصاویر، اندازه تصاویر، استفاده از انیمیشن و/یا صدا، تعداد کلمات هر خط، رنگ و اندازه حروف تنها بخشی از آن عوامل هستند. مضاف بر این، کار طراحی محتوا به انتخاب عوامل مناسب برای مخاطبین مشخص ختم نمی گردد. طراحی محتوا همچنین تصمیم گیری در مورد نحوه گمارش آن عوامل را برای استفاده ای راحت تر، درگیر می نماید. چارچوب برتری کپلان و کپلان (1982) و کپلان و همکاران (1998) ابزاری را برای سامان دادن این امکانات و طراحی یک فضای وب اثربخش فراهم می نماید.

3. فضای شناختی
امروزه تحقیق راشل و استیفن کپلان برای دهه ها گسترش یافته است. مطالعه آنها به آزمون محیط های فیزیکی در جعت تلاشی برای توسعه الگوها به منظور طراحی محیطی پرداخته است که به نهایت استفاده استفاده کنندگان از اشارات محیطی می انجامد، و درنتیجه سبب تسهیل بخشیدن پردازش اطلاعات و اقدام موثر در افراد می شود.
تحقیق کپلان و کپلان همچنین براساس رابطه عشق و نفرتی است که مردم نسبت به اطلاعات دارند. ما توسط انبوهی از اطلاعات اشباع شده ایم. برخی از این اطلاعات مهم هستند؛ و برخی کم اهمیت هستند. بازاریان عموما متهم هستند به این امر که تلاش می کنند تا ما را به این فکر وادارند که همه آن اطلاعات مهم تلقی می شوند. در ارتباط با طراحی وب، بسیاری از توسعه دهندگان افسوس می خورند که به تازگی شروع به تکیه کردن بر عوامل هستند و هنگامی که همه چیز را به کار بردند، از تغییر آنها واهمه داشتند ((Hamilton, 1999. هدف این اطلاعات رعدآسایی که بدون استفاده مانده است، انجام وظیفه طاقت فرسای سازماندهی آنهاست.
یکی از راه هایی که افراد می توانند با پردازش اطلاعات کنار بیایند، استفاده از نقشه های شناختی است. استفاده از یک نقشه شناختی یا ذهنی به ما امکان مرتب کردن اطلاعات محیط مارا می دهد. نقشه های شناختی ذخیره یا خلاصه ای از تجربیات هستند. افراد از این نقشه ها استفاده می نمایند تا مسیر خود را در یک محیط پیدا نمایند. این نقشه ها بر اینکه «چگونه فرد محیط را احساس می کند؛ چه چیزی درک شده است، و چه چیزی نادیده انگاشته است» (Kaplan and Kaplan, 1982, pp. 5–6).
بااینحال، داشتن یک نقشه شناختی به تنهایی کافی نیست. افراد بایستی تحریک شوند تا از این نقشه ها در محیط هایی که به منظور بهره گیری از این نقشه های شناختی طراحی شده اند، استفاده کنند (Kaplan, 1973a). افراد تمایل دارند که از اطلاعات استفاده کنند، آنها با درک مشکل دارند و علاقه ای ندارند از اطلاعاتی که به نقشه ای که از پیش دارند مرتبط نیست استفاده نمایند. بعلاوه، فراهم کردن اطلاعات بیش از حد، مانعی را برای جذب دریافت کننده اطلاعات داخلی ایجاد می نماید. نقشه های شناختی به فرد اجازه می دهند که به جایی بروند که تاکنون نرفته است.
با فراخوانی تجربیات گذشته ذخیره شده در نقشه های شناختی، هر فرد به سطحی از اعتماد به نفس در توانایی یافتن مسیر خویش دست می یابد (Kaplan et al., 1998). برای مثال، با سفر کردن از طریق راه زیرزمینی در نیویورک یا بوستون، کسی که در حال سفر به واشینگتن دی سی برای اولین بار است، قادر خواهد بود تا از نقشه شناختی مربوط به سیستم راه های زیرزمینی استفاده نموده و قادر خواهد بود تا چگونگی حرکت از A به B را پیش بینی نماید.

3.1 چارچوب برتری کپلان و کپلان
براساس تحقیقات روانشاسان، معماران و برنامه ریزان، کپلان و کپلان (1982) یک چارچوب برتری را توسعه بخشیدند که به توصیف چگونگی اینکه مردم از اطلاعات برای برطرف کردن نیازهای خود و معنی بخشیدن و اکتشاف در یک دنیای ناشناخته استفاده می کنند، می پردازد. چارچوب آنها براساس توالی از مطالعاتی است که در آنها از افراد خواسته شد تا به عکس هایی از چشم انداز فیزیکی و برجستگی های تصویری نگاه بیندازد و آنها را باتوجه به لیستی از اصطلاحات ارزیابی نمایند. این اصطلاحات سپس تجزیه عاملی شدند که سبب ارائه 4 عامل شد که چارچوب برتری را تشکیل می دادند.
انسان ها، به عنوان حیوانات شناختی، می توانند به سرعت احتمالات آتی از انتخابات کنونی را محاسبه نمایند. چارچوب برتری کپلان و کپلان نشان دهنده محاسبات فوری و آتی است که می توانند سریع اما مدارم اتفاق بیفتند. سطح اولیه ی چارچوب برتری یک درک سریع یا مستقیم از عوامل حاضر در صحنه ارائه می دهد. برای مثال: «آیا می توانم این موقعیت را درک کنم (ارتباط)؛ آیا ادامه دادن در کوه جز علایق من است (پیچیدگی)؟». این ابعاد اجازه یک ارزیابی سریع از یک صحنه یا موقیعیت را براساس یک آزمون سطحی می دهند. محیط هایی که مرتب هستند (منسجم)، توانایی افراد در درک محیط را افزایش می دهند. محیط هایی که دربرگیرنده طیف وسیعی از عوامل هستند (پیچیدگی)، اکتشاف را تشویق می نمایند. هیچکدام از پیچیدگی و انسجام به تنهایی برای تحریک فعال سازی نقشه شناختی فرد کافی نیستند و بنابراین برای احساس راحتی و اعتماد به نفس در یک محیط به هر دو عامل نیازمندیم.