دانلود رایگان ترجمه مقاله نابرابری درآمد، فقر و جهانی شدن (اسپرینگر ۲۰۰۷)

 

 

این مقاله انگلیسی در نشریه اسپرینگر در ۱۹ صفحه در سال ۲۰۰۷ منتشر شده و ترجمه آن ۲۷ صفحه بوده و آماده دانلود رایگان می باشد.

 

دانلود رایگان مقاله انگلیسی (pdf) و ترجمه فارسی (pdf + word)
عنوان فارسی مقاله:

بررسی ارتباط بین نابرابری درآمد، فقر و جهانی شدن

عنوان انگلیسی مقاله:

The Relationship between Income Inequality, Poverty and Globalisation

دانلود رایگان مقاله انگلیسی: مقاله انگلیسی
دانلود رایگان ترجمه با فرمت pdf: ترجمه pdf
دانلود رایگان ترجمه با فرمت ورد: ترجمه ورد

 

مشخصات مقاله انگلیسی و ترجمه فارسی
فرمت مقاله انگلیسی pdf
سال انتشار ۲۰۰۷
تعداد صفحات مقاله انگلیسی ۱۹ صفحه با فرمت pdf
نوع نگارش مقاله پژوهشی (Research article)
نوع ارائه مقاله ژورنال
رشته های مرتبط با این مقاله علوم اجتماعی – اقتصاد – علوم سیاسی
گرایش های مرتبط با این مقاله پژوهشگری اجتماعی جامعه شناسی – توسعه اقتصادی و برنامه ریزی – سیاست گذاری عمومی – جامعه شناسی سیاسی – اقتصاد نظری
چاپ شده در مجله (ژورنال) مطالعات اقتصاد توسعه و سیاست
کلمات کلیدی جهانی شدن – نابرابری درآمد – فقر – شاخص – مولفه های اصلی
کلمات کلیدی انگلیسی globalisation – income inequality – poverty – indices – principal component
شناسه دیجیتال – doi https://doi.org/10.1057/9780230625501_3
رفرنس دارای رفرنس در داخل متن و انتهای مقاله
نشریه اسپرینگر – Springer
تعداد صفحات ترجمه تایپ شده با فرمت ورد با قابلیت ویرایش  ۲۷ صفحه با فونت ۱۴ B Nazanin
فرمت ترجمه مقاله pdf و ورد تایپ شده با قابلیت ویرایش
وضعیت ترجمه انجام شده و آماده دانلود رایگان
کیفیت ترجمه

مبتدی (مناسب برای درک مفهوم کلی مطلب)

کد محصول

F1920

 

بخشی از ترجمه
در مطالعات خود در مورد ارتباط بین جهانی شدن و نابرابری، Lindert و Williamsn (2001) و ‘Rurke ( 200 1) بیان نمودند که افزایش نابرابری جهانی به جای نابرابری در داخل کشور، بین کشورها هدایت می شود. مشخص شده که جهانی شدن پیامدهای بسیار متفاوتی را برای نابرابری در داخل کشور داشته است. جهت تاثیر روی نابرابری در درون کشور بستگی به سیاست کشور شرکت کننده در بهره برداری از آن دارد. منبع نابرابری در داخل کشور می تواند دولت ضعیف و غیر دموکراسی در کشورهای عقب مانده باشد نه جهانی سازی. Lindert و Williamsn ( 2001 ) نفوذ جهانی سازی را روی نابرابری در پنج نتیجه گیری طبقه بندی نمودند. اول، گسترش شکاف درآمد بین کشورهایی که به اقتصاد جهانی یکپارچه شده اند، احتمالا کاهش می یابد. دوم، در کشورهای کار فراوان، مهاجرت و باز شدن به تجارت بین المللی قبل از ۱۹۱۴، نابرابری را کاهش داده است. سوم، در کشورهای نیروی کار کمیاب، مهاجرت و باز شدن به تجارت بین المللی نابرابری را مطرح نموده است. چهارم، با در نظر گرفتن تمام اثرات بین المللی و درون ملی، جهانی شدن بیشتر، نابرابری را کاهش می دهد. پنجم، نابرابری تحت یکپارچگی کشورها و اقتصادهای تحت تقسیم بندی کمتر است.
Talbt (2002) در نظری به مبادله نابرابر در نظام جهانی، استدلال می کند که یک نابرابری جدید بین المللی وجود دارد که در فرم قدیمی سوار شده است که توضیح می دهد نابرابری بین المللی در حال افزایش است. Talbt به مورد تولید قهوه و کنترل شرکت های فرا ملی روی سرمایه اشاره می کند. Bata و Bergesen 2002)) خلاصه می کند که افزایش نابرابری بین المللی یکی از مهم ترین پیامدهای جهانی شدن در قرن نوزدهم بوده است. آنها بیشتر بیان می کنند که پژوهش به علت افزایش نابرابری ها مهم است؛ درک چگونگی کار سیستم جهانی و پیامدهای جهانی شدن در قرن بیستم در جهت تغییر آن لازم است. Babnes (2002) دریافت که افزایش نابرابری بین ملت ها اواسط قرن بیستم وجود داشته است. Beer و Bs نابرابری افزایش یافته در داخل کشور را به وابستگی بیشتر به سرمایه گذاری خارجی مرتبط می دانند. Ciccantell و Bunker (2002) سازماندهی مجدد نظام جهانی را در حمایت از تحولات ژاپنی مانند سازماندهی و نوآوری های تکنولوژیک در صنعت فولاد استدلال می کنند. Brnschier (2002) نابرابری پایدار را تا ۱۹۷۲ متذکر شده اند، اما افزایش هم در داخل و نابرابری بین ملت ها تا پایان قرن رخ داده است. . Bergesen و Bata ( 1 ) دریافتند که نابرابری در داخل و بین ملت ها با هم در طول زمان در میان کشورهای مرکزی تغییر یافته است، اما آنها در میان کشورهای غیر مرکزی نامربوط هستند.
ارتباط بین جهانی شدن و فقر
Agenr (2003) به بررسی گستره ای پرداخته که تا چه حد جهانی شدن بر فقر در کشورهای در حال توسعه تاثیر می گذارد. تمرکز بر روی کانال هایی است که از طریق آن باز بودن تجارت و یکپارچگی مالی ممکن است اثر سوء بر فقر داشته باشد. تجزیه و تحلیل رگرسیون در سراسر کشور مربوط به جهانی شدن برای فقر و کنترل برای متغیرهای مختلف اقتصاد کلان و ساختاری می شود. نتایج نشاندهنده شواهدی از یک رابطه U شکل معکوس بین جهانی شدن و فقر است که نشان می دهد جهانی شدن در سطوح پایین (بالاتر ) تمایل به افزایش ( کاهش) فقر دارد. Cllier و Dllar (2001) تخمین زده اند که فقر در کشورهای در حال توسعه تا ۲۰۱۵ به حدود نصف کاهش خواهد یافت. کاهش مشروط به روند دهه ۱۹۹۰ برای سرمایه ها، اصلاحات سیاست قابل توجهی بازدید کنندگان روند نگه می دارد، اثربخشی بهبودیافته کمک ها در مناطق عقب مانده، کیفیت سیاست های اقتصادی، و اصلاحات سیاسی چشمگیر در این کشورها برای ایجاد محیط بهتر به منظور کاهش فقر و کمک موثر است. بی کفایتی در کمک، دستاوردهای اهداف کاهش فقر را نامشخص می سازد. در یک مقایسه از تخصیص کمک های واقعی و تخصیص کارآمد کمک به فقر Cllier وDllar (2002) دریافتند که سطح فقر و کیفیت سیاست های مادی اهمیت دارد. نتایج به دست آمده نسبت به اقدامات فقر حساس نیستند، بلکه نویسندگان یک تفاوت سیستماتیک بین تخصیص کمک های واقعی و فقر کارآمد را پیدا کردند.
گروه بانک جهانی تحقیقات و توسعه روی تاثیر یکپارچه سازی اقتصادی بر روی مردم فقیر در کشورهای در حال توسعه تمرکز نموده است. سه یافته مهم مربوط به بحث در مورد جهانی شدن ارائه شده است. اول، کشورهای فقیر مانند چین، هند، بنگلادش . و ویتنام، که صادر کنندگان اولیه مواد اولیه هستند، به تولید و خدمات به بازار جهانی تجزیه شده اند تا فقر را کاهش دهند. دوم، تلاش برای گنجادن کشورهایی مانند افغانستان و کنگو در اقتصاد جهانی افزایش یافته است. سوم، استانداردسازی و یا همگن سازی فرهنگی و نهادی از یکپارچگی اقتصادی حاصل می شود. در مجموع، یکپارچگی اقتصادی از کاهش فقر حمایت کرده است، اما شمول نباید برای دور زدن کشورهای به حاشیه رانده شده و جهانی شده جدید بهبود یابد ( همچنین نگاه کنید به Dollar و Collier (2001) و Khan و Risin (2001)). گروه پژوهشی توسعه بانک جهانی ارائه دهنده یک طرح هفت نقطه ی برای کمک به کشورهای در حال توسعه برای استفاده بهتر از منافع جهانی شدن و مدیریت خطرات مرتبط با یکپارچگی آنها در اقتصاد جهانی بوده است.
Yuuf (2001 ‘) تعدادی از عوامل را به عنوان یک منبع رشد مربوط به کشورهای فقیر و غنی لیست نموده است. اینها نیروی کار، سرمایه انسانی، تحقیق و توسعه سرمایه گذاری، پیشرفت تکنولوژیکی و افزایش در بهره وری کل عوامل افزایش از صرفه به مقیاس، اثرات تراکم، خارجی و موسساتی هستند که تامین حقوق و هزینه های معامله را به حداقل می رسانند. افزایش رفاه در کشورهای در حال توسعه به سیاست های انها در پرداختن به این متغیر بستگی دارد. با توجه به جهانی شدن در آفریقا، Ajayi ( 2001 ‘) به این نتیجه رسید که یکپارچگی در اقتصاد جهانی به تنهایی رشد را ارتقا نمی دهد، بلکه نگهداری ثبات اقتصاد کلان، نسبت سرمایه گذاری / تولید ناخالص داخلی بالا و توسعه سرمایه انسانی، زیرساخت ها و نهادها نیز ضروری می باشند.. Mussa(2003) یک مرور کلی از چالش های جهانی شدن را با تاکید بر مسائل اقتصادی از توزیع مزایای متحمل از افزایش تجارت و کاهش اثرات ناپایداری در جریان سرمایه های بین المللی به جامعه بین المللی مطرح شده ارائه نموده است.
دیدگاه های مختلف در مورد جهانی شدن
جهانی شدن دارای ابعاد دیگری غیر از نابرابری و فقر با اثرات مختلف است و می توان از دیدگاه های مختلف به آن نگاه کرد. James (2002) علل جهانی شدن را از نظر هزینه های معامله و با تمرکز بر روی فن آوری اطلاعات و ارتباطات و همچنین تغییرات فنی و سرمایه گذاری خارجی ناشی از جهانی شدن و برنامه های آن برای توسعه مشکلات در آفریقا تجزیه و تحلیل نموده است. Bhagwati (2000) بر سرمایه گذاری تجاری و مستقیم خارجی تمرکز نموده است. اداره مناسب برای مدیریت جهانی شدن و سرعتی که در آن این کار باید دنبال شود. بررسیLa Porta (1999) نشان می دهد که از دیدگاه ترویج، توسعه عملکرد و کیفیت حکومت در سراسر کشور در راه سیستماتیک متفاوت است. Milanvic (2002) نشان می دهد که اثرات آزاد بودن بر توزیع درآمد به سطح اولیه درآمدکشور بستگی دارد. Seshanna و Decmez ( 2003 ) دریافت که در مدت ۴۰ سال اخیر، اقتصاد جهانی ثروتمند، یکپارچه در سطح جهانی، اما نابرابر و قطبی شده است . Mahler (2001) شواهد کمی از ارتباط سیستماتیک بین هر یک از سه حالت اصلی جهانی شدن اقتصادی (تجارت، سرمایه گذاری مستقیم خارجی و باز بودن مالی) و یا توزیع درآمد قابل تصرف و یا درآمد خانوار در کشورهای توسعه یافته را پیدا نمود.
چندین مطالعه به ارتباطات دستمزد بین جهانی شدن و نابرابری در درون یک کشور پرداخته است. اثرات جهانی شدن بر حق بیمه مهارت، بیکاری، و سیاست های اجتماعی کشور توسط Ethier ( 2002 ) بررسی شده است. نوشته های تجربی نتیجه گیری می کنند که معامله یک نقش کوچک را در افزایش حق بیمه نسبت به تغییر های فنی جانبدارانه مهارتی ایفا می کند. Miller ( 2001) نشان داده که جهانی شدن، افزایش قابل توجهی را در نابرابری درآمد از کاهش دستمزدهای نسبی کارگران غیرماهر در ایالات متحده از اواخر دهه ۱۹۷۰ توضیح می دهد. Eckel (2003) نشان داده که تغییرات در دستمزد نسبی مستقل از انعطاف ناپذیری دستمزد است، اما نابرابری دستمزدها از یکپارچه سازی بازار سرمایه تحت تأثیر قرار می گیرد. Manasse و Turrini(2001) با نگاه یکپارچه سازی تجارت اثرات جهانی شدن را بر نابرابری درآمد مطالعه نموده اند. جهانی شدن، هر چند بهبوددهنده رفاه است، به احتمال زیاد به افزایش نابرابری کمک می کند. توزیع مجدد، به جای حفاظت، باید تدبیری مناسب برای جلوگیری از افزایش نابرابری باشد.
اقدامات لازم برای کاهش اثرات منفی جهانی شدن
کشورها می توانند تعدادی از اقدامات را برای کاهش اثرات منفی روند سریع جهانی شدن استفاده کنند. سیستم فعلی از برخورد با مشکلات پیش رو ناتوان است. Nayyar و Court ( 2002 ) روش های اصلی را شناسایی نموده که در آن نیازهای حکومت از اقتصاد جهانی و سیاست می تواند تقویت شود. ساختار جدید حکومت، اصلاحات و نهادهای جدیدی برای محافظت بهتر از منافع کشورهای فقیر در حال توسعه پیشنهاد شده است. Addison و Rahman ( 2002 ) ویژگی های جغرافیایی، عوامل نهادی و سیاسی، سیاست های اقتصادی و سوابق تاریخی را شناسایی نموده که برای ظرفیت یک کشور به منظور جهانی شدن اهمیت دارد. Bordo و همکاران ( ۱۹۹۹ ) نتیجه گیری کردند که یکپارچگی های تجاری و مالی قبل از جنگ جهانی اول محدود تر بود اما تنش های تجاری و بی ثباتی مالی در سال های اخیر بدتر نیست؛ نوآوری های نهادی و نقش تثبیت کننده آن این مورد را توضیح می دهد. با توجه به اهمیت ظرفیت سازمانی برای جهانی شدن و آزادی، Chirathivat و Murshed ( 2001 ) استدلال می کنند که ظرفیت های نهادی داخلی در آسیای جنوب شرقی برای مقابله با هجوم سرمایه لازم برای جلوگیری از بحران اقتصادی اخیر آسیا ناکافی بوده است.
نوشته های اخیر در مورد جغرافیای اقتصادی، جهانی شدن را به عنوان کاتالیزور برای تغییر ساختاری در نظر می گیرد ( Peri، ۲۰۰۲ ). کاهش هزینه های حمل و نقل باعث ظهور اقتصادهای تراکم و یک منبع از نابرابری درون کشور شده است. حمل و نقل نقش دوگانه ای را به عنوان یک عامل فعال جهانی شدن و به عنوان یک ذینفع توسعه آن بازی می کند. با این حال، نابرابری های منطقه ای فرصت های جهانی شدن ( Janelle و Beuthe ، ) ۱۹۹۷( را محدود نموده است. رشد بخش خدمات فن آوری اطلاعات ( Zagler، ۲۰۰۳ ) بر رشد بهره وری، و نابرابری در داخل و بین کشورها تاثیر می گذارد. Pieterse (2000 ) استدلال می کند که جهانی شدن شامل یک روند به سمت یکپارچه سازی انسانی می شود. همراه با Sen ( 2000 ) نگرانی در نوشته های Ravallin ( 2001 ) در مورد ادامه محرومیت و افزایش اختلاف در استانداردهای زندگی است.
یک ارتباط بین نوع صادرات و نابرابری وجود دارد. Calderon و Chong (2001) دریافتند که کشورهای اولیه صادرات ( در حال توسعه ) با افزایش در نابرابری مرتبط هستند، در حالی که صادرکنندگان تولیدکننده (توسعه یافته) با کاهش نابرابری مرتبط هستند. با وجود افزایش نابرابری، Mayer ( 2001 ) در یافته که جهانی شدن دارای دسترسی بهبود یافته به فن آوری های جدید است و فرصت های منحصر به فردی را برای کشورهای فقیر برای افزایش درآمد انها فراهم می کند، با این حال کشورها در ارتقاء فن آوری و انباشت مهارت متفاوت هستند ( همچنین نگاه کنید به Mayer، ۱۹۹۹)

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا