این مقاله انگلیسی ISI در نشریه SSRN در 23 صفحه در سال 2014 منتشر شده و ترجمه آن 13 صفحه میباشد. کیفیت ترجمه این مقاله ارزان – نقره ای ⭐️⭐️ بوده و به صورت کامل ترجمه شده است.
دانلود رایگان مقاله انگلیسی + خرید ترجمه فارسی | |
عنوان فارسی مقاله: |
نابرابری و رشد: شواهد غیرخطی از پنل داده های ناهمگون |
عنوان انگلیسی مقاله: |
Inequality and Growth: Nonlinear Evidence from Heterogeneous Panel Data |
|
مشخصات مقاله انگلیسی | |
فرمت مقاله انگلیسی | |
سال انتشار | 2014 |
تعداد صفحات مقاله انگلیسی | 23 صفحه با فرمت pdf |
نوع مقاله | ISI |
نوع ارائه مقاله | ژورنال |
رشته های مرتبط با این مقاله | اقتصاد |
گرایش های مرتبط با این مقاله | اقتصاد مالی، توسعه اقتصادی و برنامه ریزی، اقتصاد نظری |
چاپ شده در مجله (ژورنال) | مقاله تحقیقی KIEP |
ارائه شده از دانشگاه | گروه اقتصادی، دانشگاه کوکمین، کره |
شناسه دیجیتال – doi | https://doi.org/10.2139/ssrn.2533846 |
بیس | نیست ☓ |
مدل مفهومی | ندارد ☓ |
پرسشنامه | ندارد ☓ |
متغیر | دارد ✓ |
رفرنس | دارای رفرنس در انتهای مقاله ✓ |
کد محصول | F1662 |
نشریه | SSRN |
مشخصات و وضعیت ترجمه فارسی این مقاله | |
فرمت ترجمه مقاله | pdf و ورد تایپ شده با قابلیت ویرایش |
وضعیت ترجمه | انجام شده و آماده دانلود |
کیفیت ترجمه | ترجمه ارزان – نقره ای ⭐️⭐️ |
تعداد صفحات ترجمه تایپ شده با فرمت ورد با قابلیت ویرایش | 13 صفحه (1 صفحه رفرنس انگلیسی) با فونت 14 B Nazanin |
ترجمه عناوین تصاویر و جداول | ترجمه شده است ✓ |
ترجمه متون داخل تصاویر | ترجمه نشده است ☓ |
ترجمه متون داخل جداول | ترجمه نشده است ☓ |
ترجمه ضمیمه | ترجمه نشده است ☓ |
ترجمه پاورقی | ترجمه نشده است ☓ |
درج تصاویر در فایل ترجمه | درج شده است ✓ |
درج جداول در فایل ترجمه | درج شده است ✓ |
درج فرمولها و محاسبات در فایل ترجمه | به صورت عکس درج شده است ✓ |
منابع داخل متن | به صورت فارسی درج شده است ✓ |
منابع انتهای متن | به صورت انگلیسی درج شده است ✓ |
کیفیت ترجمه | کیفیت ترجمه این مقاله متوسط میباشد. |
فهرست مطالب |
1- مقدمه |
بخشی از ترجمه |
1- مقدمه
بیش از یک قرن است که نابرابری درآمدی به یک نگرانی اصلی در توسعه و رفاه اقتصادی تبدیل شده است. کوزنت (1955) یک فرضیه کارآمد را نشان می دهد که در آن نابرابری درآمدی باید شکل معکوس U را همراه با فرآیند توسعه دنبال کند. از آن زمان، ارزیابی ارتباط میان رشد اقتصادی و نابرابری درآمد برای مدتی طولانی موضوعی فعال بوده است. با این حال، اثرات نابرابری درآمدی بر رشد اقتصادی هنوز هم بحث برانگیز است و به تعهد تجربی نظری نیاز دارد (آقیون و دیگران (1999)، بنابو (1996 ب)، بارو (2000)).
ابتدا، کونتس (1955) و کالدور (1957) استدلال می کنند که یک رابطه جایگزینی میان کاهش نابرابری درآمدی و افزایش رشد اقتصادی وجود دارد. میزان پس اندازهای فردی با سطح درآمد افزایش می یابد. توزیع مجدد منابع از ثروتمندان به فقرا موجب کاهش میزان جمع آوری پس اندازها در اقتصاد می شود. در این مورد، یک سطح بالاتر نابرابری اقتصادی رشد اقتصادی را حداقل در معنای سنتی افرایش می دهد. در مطالعات اخیر، ساینت-پائول و وردیر (1993)، بنابو (1996 الف) و گالور و تسیدون (1997 الف، 1997 ب) دریافتند که نابرابری درآمد رشد اقتصادی را از طریق تقویت سرمایه انسانی و بیرونی افزایش خواهد داد. برخلاف این استدلال که از اثرات مثبت نابرابری درآمد حمایت می کند، آلسینا و رودریک (1994) و پرسون و تابلینی (1994) استدلال می کنند که نابرابری درآمدی می تواند توزیع مجدد را از طریق انتخابات تشویق کند، که در آن سیاست توزیع مجدد می تواند با کاهش انگیزه های سرمایه گذاری، رشد اقتصادی را محدود کند. این دو استدلال در بسیاری از مطالعات پیشین به صورتی رسمی آزمایش شده اند، اما این نتایج تا حدودی متناقض هستند. در اوایل دهۀ 1990، ارتباط منفی میان نابرابری درآمد و رشد اقتصادی در آثار آلسینا و رودریک (1994) و پرسون و تابلینی (1994) اثبات شده است، که پیش از مجموعه داده های مهم دنینگر و اسکویر (1996، 1998) بود. مجموعه داده های آنها برای هر کشور ساختاری پنلی با چند مقیاس متوالی در ارتباط به نابرابری درآمد دارند. محققان می توانند با استفاده از مجموعه داده های پنل بر برخی از اشتباهات مختص به کشور و خطاهای اندازه گیری غلبه کنند. برای مثال، فوربس (2000) از برآورد اثرات ثابت استفاده می کند و یافته هایی جالب را ارائه می کند؛ در یک دورۀ کوتاه و متوسط، افزایش سطح نابرابری درآمد در یک کشور ارتباطی مثبت و مهمی را در نرخ رشد اقتصادی بعدی نشان می دهد. در مقابل، بارو (2000) از برآوردگر کمترین مجذورات سه مرحله ای (3SLS) استفاده می کند که خطاهای مختص به کشور را به عنوان یک متغیر تصادفی درمان می کند. این نتایج هیچ ارتباطی را میان نابرابری درآمد و رشد اقتصادی نشان نداد. با این حال، وی نمونۀ خود به کشورهای فقیر و غنی تقسیم کرد و در کشورهای فقیر ارتباطی منفی را میان نابرابری درآمد و رشد اقتصادی یافت، اما در نمونه کشورهای غنی این ارتباط مثبت بود. بانرجی و دوفلو (2003) استدلال می کنند که عدم هماهنگی در نتایج به خاطر این حقیقت است که مطالعات تجربی یک مدل خطی را برآورد می کند، درحالی که ارتباط واقعی خطی نیست؛ نرخ رشد تابع شکل معکوس U از تغییرات خالص نابرابری درآمد است. آنها همچنین نشان می دهند که این غیرخطی بودن چگونه می تواند یافته های مختلف را در مطالعات پیشین توضیح دهد. با توجه به ارتباط غیرخطی میان نابرابری درآمد و رشد اقتصاد، لین و دیگران (2009) روش آستانه متغیرهای ابزاری کانر و هانسن (2004) را به کار می گیرند، و نشان می دهند که اثرات نابرابری درآمد بر رشد اقتصادی منفی هستند و همچنان به طور معنی داری کمتر از حد آستانۀ توسعه است. بالاتر از آستانه، اثرات نابرابری درآمد بسیار مثبت می شود. این مقاله با استفاده از مدل رگرسیون انتقال آرام پنل (PSTR) اثرات غیرخطی نابرابری درآمد را بر رشد اقتصادی بررسی می کند. مطالعه ما با مطالعۀ لین و دیگران (2009) در این تطابق دارد که ما آستانه داخلی را در ارتباط رشد اقتصادی-نابرابری درآمد برآورد می کنیم. برخلاف لین و دیگران (2009)، مانند فوربس (2000) مسئله داخلی بالقوه را با به کارگیری ساختار پنل داده ها به جای ساختار داده های مقطعی و استفاده از متغیرهای توضیحی کنترل می کنیم. یکی دیگر از مشخص های متمایزکننده کاربرد پایگاه داده های استاندارد نابرابری درآمد جهانی (SWIID) است. با استفاده از الگوریتم داده های گم شده، SWIID بر محدودیتهای موجود در مجموعه داده های نابرابری درآمد غلبه می کند، بنابراین در طول زمان پوشش بیشتری بر کشورها فراهم می کند. سپس در نمونۀ خود از ضرایب محاسبه شدۀ جینی برای 77 کشور برای دورۀ 1980-2007 استفاده می کنیم. نتایج ما نشان می دهند درحالی که نابرابری درآمد مانع رشد اقتصادی در اکثر کشورها می شود، رشد اقتصادی را تنها در کشوری تسریع می دهد که در آن سطح نابرابری درآمد بسیار پایین است. نکتۀ بالا که برآورد می شود ضرایب متغیر از مثبت به منفی برود، شاخص جینی 5/24 است. علاوه بر این، نتایج نشان می دهند که اثرات منفی نابرابری درآمد بر رشد اقتصادی در کشورهای در حال توسعه شدیدتر است، کشورهایی که نابرابری آن نسبتاً بالاتر است. مابقی مقاله به این صورت ساختاربندی شده است. بخش 2 مدل PSTR را معرفی می کند. بخش 3 داده های بهکاررفته در این مطالعه را توصیف می کند، و نتایجی تجربی را از مدل PSTR ارائه می کند. بخش 4 نتایج مدل غیرخطی را نتایج مدل خطی تکمیل می کند، متغیرهای توضیحی اضافی، مسئله احتمالی درونی و آزمون علیت گرانجر را در نظر می گیرد. بخش 5 به نتیجه گیری می پردازد. |
بخشی از مقاله انگلیسی |
1 Introduction Income inequality has been a major concern in development and welfare economics for more than a century. Kuznets (1955) suggests an influential hypothesis that income inequality should follow an inverse-U shape along the development process. Since then, assessing the relationship between economic growth and income inequality has long been an active topic. However, the effects of income inequality on economic growth are still controversial that requires both theoretical and empirical dedication (Aghion et al. (1999), Benabou (1996b), Barro (2000)). First, Kuznets (1955) and Kaldor (1957) argue that there is a trade-off be- tween reducing income inequality and promoting economic growth. Individual saving rates increase with the level of income. A redistribution of resources from the rich to the poor tends to diminish an aggregate rate of saving in an economy. In this case, a higher level of income inequality would enhance economic growth at least in a transitional sense. In recent studies, Saint-Paul and Verdier (1993), Benabou (1996a), and Galor and Tsiddon (1997a, 1997b) find that income inequality will increase economic growth via human capital strengthening and externality. Contrary to the argument that supports the positive effects of income inequality, Alesina and Rodrik (1994) and Persson and Tabellini (1994) argue that income inequality could encourage the redistribution through elections, in which redistribution policy could restrict economic growth by reducing an incentive to invest. These two arguments have been formally tested in many previous studies, but the results are somewhat incoherent. In the early 1990s, the negative relationship between income inequality and economic growth was proven in Alesina and Rodrik (1994) and Persson and Tabellini (1994), which was before the important data collection of Deininger and Squire (1996, 1998). 1 Their data set has a panel structure with several consecutive measures of income inequality for each country. Researchers are able to overcome some biases from country-specific error terms and measurement errors by using a panel data set. For example, Forbes (2000) uses a fixed effects estimation, and provides some interesting findings; in the medium and short-run, an increase in the level of income inequality in a country exhibits a positive and significant relationship with subsequent economic growth rates. 2 In contrast, Barro (2000) uses a three-stage least squares (3SLS) estimator which treats the country-specific error term as a random variable. The results find no relationship between income inequality and economic growth. However, he divides his sample into poor and rich countries, and finds a negative relationship between income inequality and economic growth in a sample of poor countries, but a positive relationship in a sample of rich countries. Banerjee and Duflo (2003) argue that the lack of consistency in the results is due to the fact that empirical studies estimate a linear model, whereas the true relationship is not linear; the growth rate is an inverted U-shaped function of net changes in income inequality. They further show how this nonlinearity can explain different findings in previous studies. In regard to the nonlinear relationship between income inequality and economic growth, Lin et al. (2009) employ Caner and Hansen (2004)’s instrumental variables threshold regressions approach, and suggest that the effects of income inequality on economic growth are negative and remain strongly significant below the threshold level of development. Above the threshold, the effects of income inequality become highly positive. This paper explores nonlinear impacts of income inequality on economic growth using a panel smooth transition regression (PSTR) model. Our study is in line with Lin et al. (2009) in a sense that we also estimate the threshold endogenously in the income inequality-economic growth relationship. Contrary to Lin et al. (2009), we control the potential endogeneity problem by employing the panel data structure instead of the cross-sectional data structure, and using lagged explanatory variables as in Forbes (2000). Another distinctive feature is the use of the ‘Standardized World Income Inequality Database (SWIID)’. 3 By using a custom missing-data algorithm, SWIID overcomes the limitations of existing inequality data sets, it thus provides greater coverage across countries and over time. Then we use imputed Gini coefficients for 77 countries in our sample, and for the period 1980-2007. 4 Our results suggest that while income inequality hinders economic growth in most of the countries, it accelerates economic growth only in a country where the level of income inequality is very low. The point above which the estimated time-varying coefficient turns from positive to negative is found to be the Gini index of 24.5. Furthermore, the results reveal that the negative effects of income inequality on economic growth tend to be more severe in developing countries whose inequality is relatively higher. The rest of the paper is structured as follows. Section 2 introduces the PSTR model. Section 3 describes the data used in this study, and presents the empirical results estimated from the PSTR model. Section 4 supplements the results from the nonlinear model with those of the linear model, considering additional explanatory variables, the possible endogeneity problem, and the Granger causality test. Section 5 concludes. |