دانلود رایگان ترجمه مقاله بازتابی بر معیارهای اندازه گیری صوتی سرمایه فکری (نشریه الزویر 2018)

این مقاله انگلیسی ISI در نشریه الزویر در 15 صفحه در سال 2018 منتشر شده و ترجمه آن 13 صفحه میباشد. کیفیت ترجمه این مقاله رایگان – برنزی ⭐️ بوده و به صورت ناقص ترجمه شده است.

 

دانلود رایگان مقاله انگلیسی + خرید ترجمه فارسی
عنوان فارسی مقاله:

بازتابی بر معیارهای اندازه گیری صوتی سرمایه فکری: یک دیدگاه مبتنی بر دانش

عنوان انگلیسی مقاله:

Reflections on the criteria for the sound measurement of intellectual capital: A knowledge-based perspective

 
 
 
 

 

مشخصات مقاله انگلیسی (PDF)
سال انتشار 2018
تعداد صفحات مقاله انگلیسی 15 صفحه با فرمت pdf
رشته های مرتبط با این مقاله مدیریت
گرایش های مرتبط با این مقاله مدیریت دانش، مدیریت منابع انسانی
چاپ شده در مجله (ژورنال) دیدگاه انتقادی در حسابداری – Critical Perspectives on Accounting
کلمات کلیدی سرمایه فکری، بحرانی، اندازه گیری، دانش
رفرنس دارد 
کد محصول F1170
نشریه الزویر – Elsevier

 

مشخصات و وضعیت ترجمه فارسی این مقاله 
وضعیت ترجمه انجام شده و آماده دانلود
تعداد صفحات ترجمه تایپ شده با فرمت ورد با قابلیت ویرایش  13 صفحه با فونت 14 B Nazanin
ترجمه عناوین تصاویر و جداول ترجمه نشده است 
ترجمه متون داخل تصاویر ترجمه نشده است 
ترجمه متون داخل جداول ترجمه نشده است 
درج تصاویر در فایل ترجمه درج نشده است 
درج جداول در فایل ترجمه درج نشده است  
کیفیت ترجمه کیفیت ترجمه این مقاله متوسط میباشد 
توضیحات ترجمه بخش های اول مقاله انجام نشده است

 

فهرست مطالب

3-3 ماهیت زمینه ای دانش
1-3-3 چالش اندازه گیری: دانش به عنوان پدیده موسساتی و گروهی
2-3-3 مفاهیم اندازه گیری: تاکید بر جنبه گروهی
4-3 ماهیت زمانی و پویا دانش
1-4-3 چالش اندازه گیری: دانش پدیده زمانی دائم در حال تغییر است
2-4-3 مفاهیمی برای سنجش: دستیابی به هدف متحرک
4- نتیجه گیری
1-4 نگرش دانش محور به اندازه گیری سرمایه معنوی
2-4 مفاهیمی برای فعالیت و تحقیقات آتی: از اندازه گیری تا ارزیابی

 

بخشی از ترجمه

2-4-3 مفاهیمی برای سنجش: دستیابی به هدف متحرک
گزینه عملی برای بررسی ماهیت زمانی سرمایه معنوی بررسی فرایند کارکرد دانش به جای پیامدهای آن می باشد. طبق نگرش دانش محور راهبرد، ایجاد ارزش به منابع دانش بستگی ندارد بلکه به نحوه به کارگیری آنها مربوط می شود. لذا اگر منطقه نهفته در سنچش سازمانی برای بهبود توانمندی ایجاد ارزش شرکت باشد، این سنجش باید بر فعالیت های سازمانی تاکید کند که در آن منابع به جای دارایی ها به کار می روند صرف نظر از اینکه آنها نامحسوس یا دانش بنیاد باشند. راه حل بارز سنجش مکرر و پیوسته اس که می توان چندبار در سال آن را انجام داد. دامی (2009) بر این نظر است که انجام سنجش ها طی چندبار به منظور پیگیری تغییرات در سرمایه معنوی و تاثیر فعالیت های رشد بدین منظور صورت می گیرد:« مزیت نظرپردازی ماقبل امکان توسعه الگوهای تاثیر متقابل را فراهم می کند که برای سازمان مطلوب اند. تجلیل نگرشی به سازمان کمک می کند تا پی ببرد که کدام مداخله ها موفقیت آمیز بوده و کدام مورد این گونه نیستند.» این رویکرد به طور یقین به پیگیری سنجش ها در گذر زمان کمک کرده و کاربرد انواع سنجش ها از جمله موارد غیراستاندارد را فراهم می کند. البته سپس چالش نحوه ساماندهی سنجش است به طوری که چندان زمان و منابع زیادی مصرف نکند. از طررفی دیگر دانش را می توان برگفته از تاثیر متقابل پیوسته اجتماعی دانست. سپس تاکید نه بر منابع دانش به عنوان دارایی ثابت بلکه بر پتانسیل تجدید نظر سازمان جهت بهره گیری، توسعه و تحول در دارایی های دانش است. برخی اقدامات به بررسی این بعد پویا به عنوان توانمندی یا سرمایه احیاء شده یا به لحاظ فعالیت های پویا می پردازند که به واسطه آن دانش مدیریت می شود. به هر حال به منظور توصیف ماهیت پویا قابلیت ها یا فعالیت ها، این سنجش ها را می توان بیش از یک بار به کار برد. به منظور بررسی این ماهیت پویا و درک اصول پویا سرمایه معنوی، راه حل ممکن شامل سنجش های طولی و روش تکمیلی برای ارزیابی سرمایه معنوی می باشد. سرانجام اینکه همانطور که دانش به سرعت قدیمی شده و صلاحیت های اصلی به نکته اصلی تبدیل می شوند، بسیار مهم است که طرح اندازه گیری و اهداف آن به طور دوره ای مجدد ارزیابی شوند . همانطور که تفکر گروهی و انعطاف ناپذیری شناختی می تواند توانایی زیر سوال بردن راهبردها و روش های موجود را محدود کند، آن ممکن است برای بهره گیری از منابع دیگر نامعمول برای اطمینان از درک به روز مزیت بخش باش. چیوکی (2013) به بحث این احتمال می پردازد که سنجش های سرمایه معنوی قدیمی می شوند که به خاطر تغییراتی در محیط کسب و کار است. نیازهای کاربران اطلاعات نیز تغییر می کند و این تغییر ممکن است به تحولات محیطی مربوط باشد یا نباشد. در هر حالت، اطمینان از اینکه حلقه های بازخورد و رشد موثر برای سنجش های سرمایه معنوی بسیار مهم است، به ویژه اگر سازمانی که از آنها استفاده می کند در شرایط آشوب عمل می کند.
4- نتیجه گیری
در گذشته، کارایی رویکردهای موجود سرمایه معنوی به ویژه به خاطر کاربرد و به کارگیری سنجش سرمایه معنوی مورد انتقاد واقع شده است. در این مقاله بر این نظر هستیم که دلیل عدم اشتیاق متخصصین به سرمایه معنوی ممکن است عدم متریک های مناسب باشد. این بدان معنی نیست که متریک ها وجود ندارد بلکه متریک های موجود در واقع به مدیران کمک نمی کند تا دانش سازمان های خود را مدیریت کرده یا پی ببرند که دانش چگونه بر مبنای سرمایه معنوی ایجاد می گردد. به علاوه در نظر دیگر سهامداران خارجی و داخلی، کارایی اطلاعات موجود درباره سرمایه معنوی حتی کمتر است. برای بازگردانی ارزش اندازه گیری سرمایه معنوی و اصلاح شکاف نظریه-عمل، نگرش دانش بنیاد را برای مطرح نموده یک سری چالش های اندازه گیری دوباره بازبینی کرده و معیارهایی را مطرح نمودیم که می تواند به اندازه گیری سالم سرمایه معنوی کمک کند. این مقاله به طور ضعیف منطقم تحقیقات بجرانی سرمایه معنوی را دنبال می کند این گونه که دامی (2009) مطرح نموده است. در نتیجه چالش هایی را شناسایی کردیم که سوالاتی برای بهبود سنجش سرمایه معنوی مطرح می کنند که هدف آن فراهم سازی نیازها و تعریف زمینه می باشد. در این بخش به مفاهیم عمده خود می پردازیم.

 

بخشی از مقاله انگلیسی

3.4.2. Implications for measurement: Hitting a moving target

A practical option for capturing the temporal nature of IC is to examine the processes of knowledge work rather than its outcomes. According to the knowledge-based view of strategy, value creation depends not so much on the knowledge resources per se but on how they are used (Kogut & Zander, 1992; Penrose, 1959; Spender & Grant, 1996; see also, Feldman & Pentland, 2003). Therefore, if the rationale behind organizational measurement is to improve a firm’s value creation capabilities, the measurement should focus on the organizational practices in which resources are used instead of on the resources or assets per se, no matter how intangible and knowledge-related they may be. An obvious solution is continuous, repeated measurement, which could be performed several times a year. Dumay (2009) suggests conducting measurements several times in order to track the changes in IC and the impact of development activities: ‘‘The benefit of taking a snapshot beforehand allows for the development and implementation of organisational interventions or probes that have the potential to influence the development of patterns of interactions that are desirable for the organisation. The subsequent post-intervention snapshot analysis will help the organisation understand which interventions were successful and which were not” (p. 203). Such an approach certainly helps in following the measurement over time and allows the use of various types of measures, including non-standardized ones. Of course, the challenge then becomes how to organize the measurement so that it does not consume too much of the time or resources of those being measured. Alternatively, knowledge can be understood as emerging from ongoing social interactions. The focus then is not on knowledge resources as static assets or outcomes per se but on the renewal potential of an organization to leverage, develop, and change its knowledge assets. Some measures address this dynamic dimension as renewal capability or renewal capital (Kianto, 2008) or in terms of the dynamic practices by which knowledge is managed (Inkinen et al., 2017; Kianto et al., 2014). However, in order to depict the dynamic nature of capabilities or practices, these measures should be used more than once. In order to capture this dynamic nature and understand the dynamics of IC, a feasible solution includes longitudinal measurements and a complementary method for assessing IC (see, e.g., Dumay & Roslender, 2013). Finally, as knowledge can swiftly become obsolete and core competencies can turn into core rigidities (Eisenhardt & Martin, 2000; Leonard-Barton, 1995), it is important that the measurement scheme and its objectives are reassessed periodically. As groupthink (Janis, 1972) and cognitive inflexibility can limit the ability to question prevailing strategies and methods of conduct, it may be beneficial to utilize non-routine knowledge sources for ensuring up-to-date understanding. Chiucci (2013) discusses the possibility of IC measures becoming obsolete because of changes in the business environment. The needs of the users of the information can also change (Chiucci & Montemari, 2016), and this change may or may not be related to environmental changes. In any case, making sure that the feedback and development loops work for IC measurements is very important, especially if the organization using them operates in turbulent conditions.

4. Conclusion

In the recent past, the usefulness of existing IC approaches has drawn some criticism, especially with regard to the applicability and utilization of IC measurement (Chiucci & Montemari, 2016; Demartini & Paoloni, 2013; Dumay, 2009, 2012; Guthrie et al., 2012; Schaper, 2015). In this paper, we suggest that the reason for practitioners’ apparent lack of enthusiasm for IC may perhaps be the lack of suitable metrics. This does not mean that metrics do not exist (because they do, in vast numbers), but rather that the existing metrics do not really help managers to manage the knowledge of their organizations or to understand how value is created from IC. Furthermore, to other internal and external stakeholders, the usefulness of current information on IC is likely even less. To restore the value of IC measurement, and to mend the theory-practice gap, we revisited the knowledge-based perspective to develop a set of measurement challenges and criteria that could help move toward a more sound IC measurement. Our paper loosely follows the logic of critical IC research as laid down by Dumay (2009), including a critique of existing IC measurement methods and insights drawn from a close reading of knowledge-related management studies literature. As a result, we have identified challenges in and proposed suggestions for improving IC measurement, with the aim to provide what is needed for a transformative redefinition of the field. In the following section, we recap our key propositions and discuss their wider implications.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا