دانلود رایگان ترجمه مقاله ارزیابی ارزش تجاری داده های بزرگ (ساینس دایرکت – الزویر 2017)

مبتدی (مناسب برای درک مفهوم کلی مطلب) 

2 تئوری قابلیت های دینامیک
در دهه گذشته، چشم انداز DC به عنوان یکی از مؤثرترین لنزهای نظری برای زمینه مدیریت استراتژیک (سکیلک، 2014)، و موردعلاقه متخصصان نه تنها به کسب و کار بلکه همچنین در زمینه مدیریت فناوری اطلاعات ،ظهور کرد (هلفت و همکاران.، 2009؛ پروتگرو، کالوگیرو، و لوکاس، 2012). ریشه در RBV و KBV، DC استدلال می کند که توانایی های پویا، شرکت ها را قادر می سازد تا منابع خود را تغییر دهند تا به سرعت در شرایط متغیر به سرعت انطباق پیدا کنند و به آنها کمک کنند مزیت رقابتی خود را در طول زمان حفظ کنند (هلفات و پیترف، 2009؛ تیس، پیسانو، وشاین، 1997) . اگرچه این ادبیات دارای تعاریف وسیعی برای DC است، یکی از مقالات اصلی، DC را “توانایی ادغام، ساخت و مجدد شایستگی های داخلی و خارجی برای رفع شرایط محیط سریع” می نامد (تیس و همکاران1997). DC به “ظرفیت” (1) برای تشخیص و شکل دادن فرصت ها و تهدیدات، (2) استفاده از فرصت ها و (3) حفظ رقابت از طریق افزایش، ترکیب، حفاظت و، در صورت لزوم، بازسازی دارایی های نامشهود و ملموس شرکت های تجاری تجزیه می شود. “.
بعضی از نویسندگان استدلال می کنند که چابکی توانایی پویایی سازمانی است (بلوم، سکوین هر، و رخاسن، 2013؛ سام بامورثی و دیگران.، 2007؛ ووو ژوو، 2010). تیس (تیس ، 2007) چابکی را به عنوان یک توانایی پویای بالاتری تعریف می کند که با گذر زمان ظهور می کند، به طور کلیچابکی را به عنوان یک قابلیت که شرکت ها می توانند تهدیدات و فرصت های محیطی را شناسایی و پاسخ دهند و رفتارهای خود را سریعا تنظیم کنند، تعریف می کند(گلدمن، ناگل و پرایس، 1995 سام بامورثی ، بهاراد واج و گروور، 2003). این مفهوم همچنین به انعطاف پذیری عملیاتی فرآیندهای سازمانی و سیستم های فناوری اطلاعات برای پشتیبانی از تغییرات ساختاری یا غیر ساختاری مرتبط است (چن و همکاران، 2014). دستیابی به خواسته های چابکی پردازش مقدار زیاد و متنوع اطلاعات (گولدمن و همکاران، 1995). این فرایند با برنامه های BDA امکان پذیر است. با این حال، مانند برنامه های کاربردی فناوری اطلاعات (سامبامورثی و همکاران، 2003؛ ویل، سابرا مانی، وبرادبنت، 2002)، ابزار BDA نمی تواند به طور خودکار چابکی را بهبود بخشد. در واقع، در شرایط خاص، ابزار BDA می تواند چابکی را مختل کند (Chen et al.، 2014). به همین دلیل نیاز به درک اینکه چگونه برنامه های BDA می توانند چابکی را ایجاد کنند، وجود دارد.
چندین مطالعه اخیر در زمینه مدیریت کسب و کار، تئوری DC برای اندازه گیری تأثیر DC در ایجاد مزیت رقابتی (مثلا سکیلک، 2014؛ زوت، 2003؛ درن ویچ و کرایسسنوس، 2011) مورد استفاده قرار می گیرد. در زمینه مدیریت فناوری اطلاعات، تعداد کمی از مطالعات تجربی از این نظریه استفاده می کنند. محققان با بررسی تاثیر فناوری اطلاعات بر روی DC به طور کلی، محققان نتیجه می گیرند که فناوری اطالعات، توانمند سازی DC در سازمان ها است. با توجه به چابکی، مطالعات متعددی تاثیر فناوری اطلاعات بر چابکی سازمانی را ارزیابی می کند (به عنوان مثال سام باورثی و همکاران، 2007؛ چن و همکاران، 2014؛ کای و همکاران، 2013؛ تالون و پینسونالت، 2011؛لیو و همکاران .، 2013؛ لو و رامامورثی، 2011). این مطالعات ارتباط مثبت بین فناوری اطلاعات و چابکی را نشان می دهد. اخیرا چن (چن و همکاران، 2014) به این نتیجه رسید که ارزش کسب و کار فناوری اطلاعات اساسا بستگی به چگونگی ترس و وحشت در مدیریت فرآیندهای کسب و کار دارد. اگرچه ادبیات تاثیر فناوری اطلاعات بر ایجاد چابکی سازمانی را بررسی می کند، هیچ تحقیقی رابطه BDA را با DC مشخص نمی کند. صرف نظر از برخی مطالعات کیفی در زمینه تجزیه و تحلیل کسب و کار (BA)،( شانکس و بکمامدوا؛ شانکس و شارما،2011)،تنها مقالات مفهومی از تئوری DC برای مطالعه ارزش BDA استفاده می کنند (کورت ریل و همکاران، 2014؛ ارولز و دیگران2016).
بنگاه هایی که منابع و قابلیت های لازم برای استفاده از برنامه های BDA را توسعه نمی دهند، برای ایجاد یک مزیت رقابتی پایدار تلاش خواهند کرد. (ارولز و دیگران.، 2016). با توجه به این که چابکی برای بقای شرکت حیاتی است و BDA میتواند از فرآیندهای کسب و کار سازمانی پشتیبانی کند، این مطالعه این شکاف تحصیلی را از بین میبرد و دو مفهوم تجربی را پیوند میدهد.

3. مدل مفهومی
با استفاده از دو نظریه مدیریت استراتژیک (KBV و DC) که در بالا بحث شده است، این بخش مدل مفهومی و فرضیه های خاص را توضیح می دهد (شکل 1).
این مدل تحقیق در یک مدل مفهومی پیشین (کورت ریل و همکاران، 2014) ریشه دارد و به طور تجربی 12 پیشنهاد را آزمایش می کند. با استفاده ازاین تحقیق تمام زنجیره ارزش را با شروع چگونگی استفاده از BDA ، می توان اشکال مختلف دانش را برای ایجاد چابکی سازمانی (H1، H2، H3) ارزیابی کرد. فن آوری های BDA می توانند با استفاده از مدیریت دانش موثر، چابکی سازمانی را به شرکت ارائه دهند. شرکت هایی که دارای این نوع از قابلیت های پویا هستند، می توانند مزیت رقابتی را بی درنگ (H4a) یا به طور مستقیم از طریق فرآیندهای کسب و کار (H4b) به دست آورند. نتایج به دست آمده با استفاده از فرآیندهای کسب و کار بر سازمان کلی تاثیر می گذارد (H5). چابکی همچنین می تواند رابطه بین دارایی های دانش و عملکرد (H6a، b، c-H7a، b، c) باشد. BDA از بعضی از کنترل ها مانند کشور، صنعت، آشفتگی تکنولوژیکی و زمان استفاده می کند.

3.1 فرضیه ها
3.1.1 دارایی های دانش
دانش سازماني از قبيل روال عمليات، مهارت ها و دانشبه منزله يک منبع کليدي رقابتي است (گرانت، 1996). مدیریت دانش نقشی حیاتی در مدیریت ماهرانهداده هاوارائه آن را به کاربران نهایی برای پشتیبانی از فرایندهای تجاری بازی می کند (راج پاتک و نسرینگ پارکار، 2013). مدیریت دانش یک ابعاد پشتیبانی شده توسط KBV (راگلس، 1998) را نشان می دهد و توانایی های پویایی را با ارائه قابلیت های عملکردی خاص، قادر می سازد تا عملکرد کسب و کار را بهبود بخشد (تیس و همکاران.، 1997). رابطه طبیعی بین KM و BDA وجود دارد. هر دو با دارایی های نامشهود مانند داده، دانش و اطلاعات در ارتباط هستند (اریکسون وروزبرگ، 2015). BDA منبع مدیریت دانش است، به این ترتیب شرکت ها می توانند ارزش اولیه را در ابتدای زنجیره ارزش اطلاعات افزایش دهند و دانش را برای دستیابی به برتری کسب و کار افزایش دهند (چو و خو ، 2012؛ پاپ ویجت و همکاران.، 2012).
داده های بزرگ یک دارایی بالقوه دانش است که با استفاده مناسب از آن دانش (اریکسون وروزبرگ،2015) بستگی دارد. BDA نشان دهنده محرکانفناوری یک دارایی دانش استراتژیک (داده های بزرگ) است. برنامه های BDA با ارائه نتایج شفاف و دقیق برای حمایت از تصمیم گیری در زمینه های مختلف کسب و کار می توانند ارزش افزوده را افزایش دهند (منیکا و هکاران.، 2011a).
استراتژی BDA نیاز به ظرفیت سنجش، به دست آوردن، پردازش، ذخیره و تجزیه و تحلیل داده ها و تبدیل آن داده ها به دانش دارد (راج پاتک و نسرینگ پارکار ، 2013). چندین مطالعه تجربی نشان می دهد که فرآیندهای دانش از ابعاد پیشین DC موفق بوده و شرکت ها به طور مداوم می توانند پایگاه دانش خود را تجدید کنند و عملکرد کسب و کار را افزایش دهند (امروسینی و باو مان، 2009؛ شر و لی ، 2004؛ ژنگ ، ژنگو دو، 2011) . همانطور که DCاطلاعات فشردههستند (پاولو وال ساوی، 2011)، BDA می تواند به طور خاص در ایجاد چابکی سازمانی DC و سازمانی کمک کند. با استفاده از فن آوری های BDA، به ذخیره و به اشتراک گذاری دانش کمک می کند، در نتیجه به بهبود دانش سازمانی با ارتقاء بهره وری در یک سازمان، به ویژه با استفاده از یکپارچه سازی داده ها و استفاده از ابزارهای تحلیلی ، اجازه می دهد (روسوم، 2011). بعضی از نویسندگان استدلال می کنند که شرکت ها باید دانش درونی و بیرونی را برای دستیابی به DC ترکیب کنند (شر و لی، 2004). ژائو (کای و همکاران.، 2013) استدلال می کند که توانایی فناوری اطلاعات و توانایی مدیریت دانش در ارتقای چابکی سازمانی مهم است. چابکی از طریق مدیریت دانش با بهبود پاسخ های نوآورانه ارتقا می یابد و می تواند از طریق استفاده از فناوری اطلاعات و فرآیندهای کسب و کار خودکار بهبود یابد (کای و همکاران2013). به همان شیوه، سازمان ها باید بتوانند از فناوری BDA برای تبدیل دانش به روال های جدید و افزایش چابکی سازمانی استفاده کنند. بر اساس این یافته ها، فرضیه ها عبارتند از:
فرضیه 1.فن آوری های BDA اجازه می دهد تا یک مدیریتدانش موثر درون زا به طور مثبت بر توانایی های پویا مانند چابکی سازمانی تاثیر بگذارد.
فرضیه 2.فن آوری های BDA اجازه می دهد تا مدیریت دانش بیرونی موثر،به طور مثبت بر قابلیت های پویا مانند چابکی سازمانی، تأثیر بگذارد.

به اشتراک گذاری دانش با شرکای اصلی کانال، به این معنی است که شرکت بینش و دانش فنی در مورد زمینه کسب و کار خود را با شرکای خود (ساراف، لنگدان و گوزین، 2007) به اشتراک می گذارد. شرکای کانال به لحاظ تاکتیکی و استراتژیک برای شرکت ها اهمیت دارند. آنها می توانند اطلاعات مهم مربوط به بازار را جمع آوری کنند که با آن می توان استراتژی را برای پاسخگویی به نیازهای مشتری تنظیم کرد و نتایج مالی بلندمدت را به همراه آورد (لورن زونی ولیپارینی، 1999). اادبیات اشاره می کند که ظرفیت اشتراک دانش مشترکفرصتی برای افزایش ارزش فراهم می کند (به عنوان مثال، (ساراف و همکاران، 2007)) و DC را فعال می کند (به عنوان مثال، دلا کورته و دل گادیو، 2012)). با توجه به اینکه تئوری DC شامل سطوح مختلف تجزیه و تحلیل است، مهم است دیدگاه ارتباطی را در نظر بگیرید، از جمله توانایی همکاری با شرکای کانال (تیس، 2007). ادبیات نشان می دهد که چابکی نیاز به حمایت از اشتراک دانش موثر دارد (لیو، آهنگ، و کای، 2014). برخی مطالعات قابلیت اشتراک دانش را با استفاده از فناوری اطلاعات با چابکی پیوند می دهد (به عنوان مثال (کای و همکاران 2013؛ لیو و همکاران.، 2014). چنین تعاملاتی همچنین می تواند از استفاده از فن آوری های BDA بهره مند شود و در نتیجه، چابکی سازمانی را با تأثیر در توانایی ها برای حس کردن فرصت ها و تهدیدات، شکل دادن به آنها و تسلط بر آنها (دلا کورته و دل گادیو ، 2012) افزایش دهد.
بنابراین فرضیه دیگری است:
فرضیه 3. فن آوری های BDA به اشتراک گذاری دانش مؤثر با شرکا کمک می کند که بر توانایی های پویای سازمانی مانند چابکی سازمانی تاثیرمثبت می گذارد.

3.1.2 چابکی سازمانی
DC می تواند نقش کلیدی در تعیین یک مزیت رقابتی شرکت داشته باشد (تیس و همکاران.، 1997؛ زوت، 2003). چابکی “ظرفیت یک سازمان به طور مؤثر و کانقل و انتقال / تغییر مسیر منابع آن به ارزش، ایجاد و ارزش حفاظت (و گرفتن) فعالیت های با عملکرد بالاتر به عنوانضامنشرایط داخلی و خارجی است” (تیس، پیتراف و لیه، 2016). در زمینه مدیریت، چندین محقق متوجه شده اند که DC مستقیما به رقابت پایدار منجر نمی شود و این ارزش از طریق فرآیندهای کسب و کار بهبود یافته است (به عنوان مثال (سکیلکه، 2014؛ درن ویچ و کرایسنوس، 2011)). برخی نویسندگان نتیجه می گیرند که چابکی می تواند بر عملکرد سازمانی تاثیر بگذارد (کای،2013؛ لیو همکاران.، 2013؛ تالون و پین سونالت، 2011). از این رو، فرضیه های اضافی عبارتند از:
فرضیه 4a . چابکی سازمانی یک توانایی پویا است که توسط BDA مورد استفاده قرار می گیرد که بر ایجاد مزیت های رقابتی تاثیر مثبت می گذارد.
فرضیه 4b. چابکی سازماندهی یک قابلیت پویا است که توسط BDA مورد استفاده قرار می گیرد کهبر عملکرد فرآیند تاثیر مثبت دارد.
با درگیر شدن فعالیت های تجاری (مثلا نیازهای مشتری، تحقیقات بازار، تحقیق و توسعه) شرکت ها می توانند امکان دستیابی به موفقیت نوآوری در فرآیند را افزایش دهند (ولو و وینتر، 2002).در حوزه فناوری اطلاعات، برخی از نویسندگان بر اهمیت ارزیابی فرآیندهای کسب و کار می توانند به شرکت ها ارزش بدهند (مثلا (چن و همکاران، 2014؛ تالون، 2007). ملاحظات اخیر مفهومی این است که BDA منبع DC است (چابکی سازمانی به طور خاص) و BDA راهی برای ارائه ارزش تجاری به شرکتها است (ارولز و همکاران.، 2016). بنابراین فرضیه این است:
فرضیه 5.عملکرد در سطح فرآیند دارای اثر مثبت بر مزیت رقابتی است .