عنوان فارسی مقاله: | تداوم و انتقال استرس و افسردگی به صورت میان نسلی: زنان افسرده و اولادشان در ۲۰ سال پیگیری |
عنوان انگلیسی مقاله: | Intergenerational transmission and continuity of stress and depression: depressed women and their offspring in 20 years of follow-up |
دانلود مقاله انگلیسی: | برای دانلود رایگان مقاله انگلیسی با فرمت pdf اینجا کلیک نمائید |
سال انتشار | 2011 |
تعداد صفحات مقاله انگلیسی | 12 صفحه |
تعداد صفحات ترجمه مقاله | 19 صفحه |
مجله | پزشکی و روانشناسی |
دانشگاه | گروه روانشناسی دانشگاه کالیفرنیا ایالات متحده آمریکا |
کلمات کلیدی | تداوم استرس ، افسردگی، انتقال میان نسلی افسردگی، استرس ، تولید استرس |
نشریه | NCBI |
فهرست مطالب:
چکیده
مقدمه
روش
شرکت کنندگان
روشها
معیارها
اختلال افسردگی مادر
اختلال افسردگی جوانی
بدبختیهای دوران کودکی
استرس جوانی
نتایج
تستهای فرضیات جداگانه : آنالیزهای رگرسیون
انتقال میان نسلی
تداوم استرس
محرک های تنش زای حاد
محرک های تنش زای مزمن
تولید استرس
پیش بینی شروع افسردگی از استرس پیشین
آنالیز مسیر: مدل مسیرهای متفکرانه
بحث و نتیجه گیری
بخشی از ترجمه:
مقدمه
مطالعات طولی به این نتیجه رسیده است که کودکان مادران افسرده بیشتر در معرض خطر ابتلا به افسردگی قرار دارند. تحقیقات انجام شده نشان می دهد که مکانیسم های بیولوژیکی و روانشناختی مختلفی بر انتقال میان نسلی افسردگی تاثیر می گذارد من جمله تعارض میان والدین و تربیت نادرست کودک. متغیرهای مذکور به تصویری از زندگی بسیاری از افراد بالغ افسرده اشاره می کنند که آنها و کودکانشان در معرض افزایش نرخ استرس حاد و مزمن قرار گرفته اند. با توجه به اینکه محرک های تنش زا ، شرکت کنندگان اصلی افسردگی در بزرگسالان و کودکان به شمار می روند، در نتیجه کشف بیشتر الگوها و فرایندهای استرس در انتقال میان نسلی افسردگی به ویژه با توجه به قرار گرفتن در معرض استرس تضمین شده است. قرار گرفتن در معرض محرک های تنش زا، در جامعه از توزیع تصادفی بهره نگرفته و بعضی از قسمت های جمعیت بیشتر از دیگران در معرض ریسک قراردارند. در این راستا پیشنهاد می کنیم که خانواده های مادران افسرده جزئی از این گروه در معرض ریسک تلقی می شوند. حمیم از واژه تولید استرس برای توصیف الگوی خاص قرار گرفتن در معرض استرس در میان زنانی با سابقه اختلالات افسردگی استفاده نمود کسانی که نرخ رویدادهای تنش زای زندگی، به ویژه رویدادهای میان فردی ، در دوره پیگیری بالا بود، حتی زمانی که زنان در حال حاضر افسرده نبودند. از آن پس، تولید استرس در میان افرادی با سابقه افسردگی در نمونه های بالینی، جامعه، کودکان، جوانان و بزرگسالان تکرار شده و این حالت به سیکل نادرست عود افسردگی و استرس اشاره می کند.
به دلایل متعددی می توان شک داشت که وقوع استرس بازتابی از مکانیسمی است که انتقال میان نسلی افسردگی رخ می دهد. ابتدا مدارکی وجود دارد دال براینکه کودکان مادران افسرده یک قطبی الگوهایی از تولید استرس به شکل سطح بالای رویدادها و موقعیت های تنش زانشان می دهند. این دسته از کودکان احتمالاً آسیب پذیریهای شناختی، شخصیتی و میان فردی تجربه می کنند که ممکن است بر تجربیات اجتماعی تنش زا یا عدم حل مشکلات قبل از تبدیل شدن به رویدادهای منفی حاد تاثیر بگذارد. ثانیاً، کودکان مادران افسرده در سالهای اول ، در معرض بدبختی قرار دارند، به ویژه به این دلیل که افسردگی مادر اغلب با استرس ، زیان اجتماعی، تعارض تاهل و ریسک بدرفتاری آشکار در ارتباط می باشد، کلیه موارد فوق، افسردگی در جوانان و بزرگسالان را پیش بینی می کنند. قرار گرفتن در معرض بدبختی در سالهای اول، آستانه واکنش های افسردگی نسبت به استرس را کاهش داد.
بخشی از مقاله انگلیسی:
Introduction
Longitudinal studies have established that childrenof depressed mothers have an increased risk for depression(e.g. Hammen et al. 1990; Hammen &Brennan, 2001; Lieb et al. 2002; Klein et al. 2005;Weissman et al. 2006). Research has identified variousbiological and psychosocial mechanisms contributingto the intergenerational transmission of depression,including impaired parenting and interparental conflict(reviews in Goodman & Gotlib, 1999; Goodman,2007; Hammen, 2009; Joormann et al. 2009). The lattervariables paint a picture of the lives of manydepressed adults, in which they and their children are exposed to elevated rates of acute and chronicstress.Given that stressors are potent precipitants of depressionin adults and children (reviews in Kessler,1997; Hammen, 2005; Monroe et al. 2009), further explorationof stress patterns and processes in the intergenerationaltransmission of depression is warranted,particularly regarding stress exposure. Exposure tostressors is not randomly distributed in the communityand some segments of the population are atgreater risk for higher exposure than others (Turneret al. 1995). We propose that families of depressedmothers are such an at-risk group.Hammen (1991) used the term ‘ stress generation’ todescribe a particular pattern of stress exposure amongwomen with histories of depressive disorders whoshowed elevated rates of stressful life events, especiallyinterpersonal events, over a follow-up period, even when women were not currently depressed.Since then, stress generation among those with depressionhistories has been widely replicated in clinical,community, child, adolescent and adult samples(reviewed in Hammen, 2006; Liu & Alloy, 2010), portendinga vicious cycle of recurring depression andstress.There are several reasons to suspect that stress occurrenceand generation represent one mechanism bywhich intergenerational transmission of depressionoccurs. First, there is evidence that children of unipolardepressed mothers show patterns of stress generationin the form of higher levels of events andstressful situations to which they contributed (Adrian& Hammen, 1993; Hammen & Brennan, 2001; Shihet al. 2009). Such children likely acquire cognitive,personality and interpersonal vulnerabilities that maythen contribute to stressful social experiences or thefailure to resolve difficulties before they becomeacute negative events. Second, children of depressedmothers may be at risk for exposure to adversityin their earliest years, especially because maternaldepression is often associated with stress, social disadvantage,marital conflict and risk of overt maltreatment(e.g. Goodman, 2007; Silverstein et al. 2009;Taylor et al. 2009), all of which predict depression inadolescence and adulthood (Kessler & Magee, 1993;Gibb et al. 2003; Green et al. 2010). Early adversity exposuremay also predict a lowered threshold for depressive reactions to stress (Hammen et al. 2000;Harkness et al. 2006; Rudolph & Flynn, 2007).The third reason to pursue the role of stress generationas a mechanism in the transmission of maternaldepression to offspring is that the risk for depression ismaintained by a bidirectional relationship betweenstress and depression, which unfolds over many years.An important but seldom-studied characteristic of atriskfamilies is the continuity of stress and disorderover time. Most stress–depression research focuseson stressors immediately proximal to depression andmay minimize the lifetime context that includes notonly continuing stress exposure but also the relevanceof major early stressors and the potential effects ofcumulative stress. The significance of these long-termpatterns was demonstrated by Turner & Lloyd (2004),who found that young adults’ depressive and anxietydisorders were predicted by both proximal (1 year) anddistal (>1 year) stressors. Moreover, Turner & Turner(2005) showed that recent acute and chronic stress weresignificantly related to past exposure to major andtraumatic life events, as well as to maternal depression(see also Hazel et al. 2008). Similarly, Brown & Harris(2008) proposed a life-course model of depression,noting that early adversity exposure doubled women’srisk of experiencing later severe life events.
عنوان فارسی مقاله: | انتقال میان نسلی و تداوم استرس و افسردگی : زنان افسرده و اولادشان در ۲۰ سال پیگیری |
عنوان انگلیسی مقاله: | Intergenerational transmission and continuity of stress and depression: depressed women and their offspring in 20 years of follow-up |