دانلود ترجمه مقاله روانشناسی محیطی و توسعه پایدار (وایلی ۲۰۰۷)

روانشناسی محیطی و توسعه پایدار: گسترش، بلوغ و چالش ها

Environmental Psychology and Sustainable Development: Expansion, Maturation, and Challenges

هفت موضوعی که رشد و تکامل یافته‌اند
رشد و توسعه
چالش‌های مواجه با روند پیشرفت آتی
آینده‌ی مبهم/ نامعلوم
منابع

چکیده
در این مقاله به طور خلاصه، برخی از پیشرفت‌ها، ظرفیت‌ها و همچنین جالش‌های مواجه با روان‌شناسی محیطی به عنوان عاملی موثر در زمینه‌ی علم پایداری مطرح شده‌اند؛ مفهومی که در طول  این چهل سال،  تکامل یافته و  علاوه بر چالش‌های مرتبط با معماری، مسائل بزرگ‌تری- به ویژه پایداری- را نیز در بر گرفته ‌است. 
     افزایش علاقه و توجه به این موضوع سبب شد تا آن در سیاست‌های عمومی، در زمینه‌ی تکنولوژی (فنی)، درارتباط با سایر حوزه‌ها، در تحلیل و تجزیه‌ی چند سطحیِ مشکلات، در استفاده از ایده‌ه‌های نوین و در رابطه با سلامت حیاتی و محیطی مورد توجه قرار گیرد. همچنین از چالش‌های موجود در این زمینه عبارتند از؛ یکی آنکه روانش‌شناسیِ محیطی، در مفاهیم اصلیِ «علمِ پایداری»، به عنوان عاملی بالقوه شناخته نشده است، این حوزه نوپا بوده و نیاز است تا مسائل زیست‌محیطی و حیاتی بیشتر مورد بررسی قرار گیرند، همچنین لازم است تا مفاهیم حقیقی در رابطه با مشکلات و مسائل زیست‌محیطی از مفاهیم غیرواقعی در این حوزه،  مشخص و تفکیک شوند و بایستی برای پیامدهای (پیامدهای منفیِ) ناشی از بی‌تفاوتی و نفع شخصیِ افراد در رابطه با مسائل زیست‌محیطی اخطار داده شود و به دنبال راه‌حلی برای آن بود. با این حال، امید است که علم پایداری، شاملِ روان‌شناسی محیطی، همان «دست نامرئی»ِ آدام اسمیت  باشد. 
     مسافری را دیدم از سرزمینی باستانی و کهن،
که با من گفت: «یک جفت پای سنگیِ پهناور و بدونِ تن،
در میانۀ صحرا ایستاده است… در نزدیکیِ آن، بر شن‌ها،
نیمی از یک سردیسِ بشکسته از خاک بیرون است،
که خطوطِ پیشانی، لبان چروکیده، و استهزای فرمانِ سردش،
گواهی می‌دهد که پیکرتراش‌اش نیک آن جوشش‌ها را،
که همچنان پایدار، بر این اشیای بی‌جان نقش بسته است، دریافته؛
دستی که شکلک‌های آنان را در آورد، و قلبی که آنها را پرورید.
و بر پایۀ ثمثال این کلمات نقش بسته است:
“نام من اوزیماندیاس ، شاهِ شاهان، است؛
ای قَدَرقدرت‌ها، به آثارِ من بنگرید، و نومید شوید!”
جز آن هیچ به جای نمانده است.
گرداگرد ویرانه‌های این مخروبۀ عظیم، عریان و بدونِ مرز،
تا دوردست‌های دور، بستری از شن‌های مسطح و متروک گسترده‌اند.»

هفت موضوعی که رشد و تکامل یافته‌اند
هفت موضوعی که همواره بخشی از روانشناسی محیطی بوده‌اند، در سال های اخیر رشد چشمگیری داشته‌اند و ممکن است در مقاله‌های جدید نیز به آن‌ها پرداخته شده باشد؛ این‌ها عبارت‌اند از: ۱٫ گرایش (تمایل) به سوی سیاست‌های عمومی، ۲٫ نگرانی‌های مرتبط با تکنولوژی، ۳٫ ارتباط و هم‌پوشانی با سایر حوزه‌ها ۴٫ تجزیه و تحلیل چند سطحی، ۵٫ ادغام ایده‌های نوین، ۶٫ تمرکز بر پایداری، و ۷٫ گرایش‌های علمی به سوی دنیای بیولوژیکی و زیست‌محیطی.

بیشتر – و نه تمامِ- مطالعات اولیه در حوزه‌ی روان‌شناسی محیطی، غیر سیاسی بودند؛ اما مطالعاتِ روان‌شناسان محیطی جدید، علاوه بر توجه بر مفهوم پایداری، سیاست‌محور نیز است. موقعیت آن‌ها یادآور نتایجِ بسیاری از تحقیقات پاول اسلویک (به عنوان مثال در سال ۱۹۹۶) در رابطه با درک احتمال خطر(ریسک) است؛ که ثابت می‌کند: افراد متخصص و غیر متخصص، مسائل زیست‌محیطی را به شیوه‌های متفاوتی ارزیابی می‌کنند اما بدان معنی نیست که ارزیابی افراد عادی (یا غیرمتخصص) اهمیت کمتری نسبت به ارزیابی متخصصان دارد. در واقع، بینش و مشارکت شهروندان بایستی به عنوان مولفه‌ای موثر در سیاست‌گذاری‌ها در نظر گرفته شود. شهروندان، زندگی و فعالیت آنها، در معرضِ مستقیمِ این سیاست‌ها و پیامدهای ناشی از آن قرار دارند،؛ و با وجود آنکه نظرات و دیدگاه آن‌ها به اندازه‌ی متخصصین تجربی و مبتنی بر رقم نبوده اما ریشه در تجربه‌ی محلی آن‌ها دارد و از این رو حائز اهمیت است؛ (برای این موضوع، به بونس، اوزل، کاروس و کلی مراجعه شود). برای اینکه منصفانه باشد، این روند از دهه‌ی ۶۰ میلادی در اکثر حوزه‌های قانونی تکامل و توسعه یافت، و در بسیاری از موارد به عنوان مولفه‌ای مقدماتی(و اولیه) در تصمیم‌گیری‌ها شناخته می‌شود. با این وجود، شکست‌های جدی همچنان وجود دارد و حمایت از بودجه‌ی هرچه بیشتر بیشتر برای روان‌شناسی محیطی به منظور درک فرآیند مشارکت عمومی و تسهیل آن در در موقعیت‌های خاص، هدف سیاسی قابل‌توجه‌ای به شمار می‌آید.