این مقاله انگلیسی ISI در نشریه اسپرینگر در 15 صفحه در سال 2017 منتشر شده و ترجمه آن 30 صفحه بوده و آماده دانلود رایگان می باشد.
دانلود رایگان مقاله انگلیسی (pdf) و ترجمه فارسی (pdf + word) |
عنوان فارسی مقاله: |
یک رویکرد چند عاملی برای استخراج نیازمندی های اطلاعاتی انبارهای داده
|
عنوان انگلیسی مقاله: |
A multifactor approach for elicitation of Information requirements of data warehouses
|
دانلود رایگان مقاله انگلیسی |
|
دانلود رایگان ترجمه با فرمت pdf |
|
دانلود رایگان ترجمه با فرمت ورد |
|
مشخصات مقاله انگلیسی و ترجمه فارسی |
فرمت مقاله انگلیسی |
pdf |
سال انتشار |
2017 |
تعداد صفحات مقاله انگلیسی |
15 صفحه با فرمت pdf |
نوع مقاله |
ISI |
نوع نگارش |
مقاله پژوهشی (Research article) |
نوع ارائه مقاله |
ژورنال |
رشته های مرتبط با این مقاله |
مهندسی صنایع – مدیریت – ریاضی |
گرایش های مرتبط با این مقاله |
برنامه ریزی و تحلیل سیستم ها – داده کاوی – مدیریت استراتژیک – مدیریت کسب و کار – تحقیق در عملیات – مدیریت منابع اطلاعاتی |
چاپ شده در مجله (ژورنال)/کنفرانس |
مهندسی نیازمندی ها |
کلمات کلیدی |
اطلاعات – تصمیم گیری – تصمیم گیری اطلاعات – CSFI – ENDSI – MEANSI – بازخورد نتیجه |
کلمات کلیدی انگلیسی |
Information – Decision – Decision Information – CSFI – ENDSI – MEANSI – Outcome feedback |
ارائه شده از دانشگاه |
دانشکده ریاضیات، آمار و علوم محاسباتی، دانشگاه مرکزی راجستان |
نمایه (index) |
Scopus – Master Journal List – JCR |
شناسه شاپا یا ISSN |
1432-010X |
شناسه دیجیتال – doi |
https://doi.org/10.1007/s00766-017-0283-9 |
لینک سایت مرجع |
https://link.springer.com/article/10.1007/s00766-017-0283-9 |
رفرنس |
دارای رفرنس در داخل متن و انتهای مقاله ✓ |
نشریه |
اسپرینگر – Springer |
تعداد صفحات ترجمه تایپ شده با فرمت ورد با قابلیت ویرایش |
30 صفحه با فونت 14 B Nazanin |
فرمت ترجمه مقاله |
pdf و ورد تایپ شده با قابلیت ویرایش |
وضعیت ترجمه |
انجام شده و آماده دانلود رایگان |
کیفیت ترجمه |
مبتدی (مناسب برای درک مفهوم کلی مطلب) (ترجمه به صورت ناقص انجام شده است)
|
کد محصول |
F2267 |
بخشی از ترجمه |
با این حال، رویکرد دیگر این است که مدل I * را برای تولید [12] I * برای مشخصات DW تغییر دهیم. اهداف در سه سطح ، اهداف استراتژیک، اهداف تصمیم گیری و اهداف اطلاعات قرار دارند. اهداف استراتژیک به اهداف اصلی کسب و کار اشاره می کنند، مثلا تجزیه و تحلیل فروش؛ اهداف تصمیم گیری، برای مثال باز کردن فروشگاه جدید، برای دستیابی به اهداف استراتژیک هستند و در نهایت اهداف اطلاعاتی، برای مثال خرید کالاها، مشخص کردن ماهیت تحلیل که باید انجام شود. علاوه بر این، مفاهیم فرایند کسب و کار، اندازه گیری، و زمینه معرفی می شوند. سپس اقدامات و زمینه ها به حقایق و ابعاد تبدیل می شوند.
در GRAnD [13] فاز اولیه این ارکان به مهندسی نیازمندی ها در انبارهای داده توسعه یافته است. نمودار بازیگر و منطق براساس برخی از ارکان توسعه داده می شوند. اهداف در دومی مربوط به حقایق است. آمارها ضبط هایی است که باید در هنگام رسیدن به هدف انجام شود. ویژگی های اضافی مربوط به اهداف کشف و به اهداف متصل شدند. این ویژگی ها داده های مربوط به اهداف هستند. مرحله بعدی مدل سازی تصمیم است. در اینجا، نمودار منطقی از دیدگاه تصمیم گیران مشاهده شده است. اهداف تصمیم گیرنده برای تجزیه و تحلیل تنظیم شده و مرتبط با حقایق است. آمارها اشیاء تجزیه و تحلیل هستند و مربوط به رویدادهای تجاری در سازمان هستند. اغلب، حقایق از مرحله اول به دست می آیند. پس از آن، ابعاد با حقایق بررسی اهداف مرتبط است.
رویکرد اهداف اطلاعات [12] در نظر گرفته شده در بالا برای هماهنگی بهتر انبار داده با کسب و کار گسترش یافت. این کار [17] با پایان دادن به دیدگاه، ماموریت، هدف، استراتژی، تاکتیک (VMOST) تجزیه و تحلیل کسب و کار انجام شد. پس از انجام این کار، رویکرد اهداف اطلاعاتی دنبال می شود.
اگرچه در مسیر رویکرد هدایت شده، حرکتی سنگین وجود دارد [18]، تکنیک های دیگری نیز پیشنهاد شده است. یکی از اینها شاخص کسب وکار است. ما از دو پیشنهاد در اینجا آگاه هستیم. اولین پیشنهاد [14، 19] مدل های کسب و کار را به عنوان توابع معرفی می کند و پارامترهای مورد نیاز و نوع بازگشت را مشخص می کند. با این پیشنهاد، ورودی و خروجی اطلاعات مورد نیاز برای محاسبه شاخص های کسب و کار تعیین می شود. با این حال، این تنها بخشی از پیشنهاد کلی آنها است. بخش باقیمانده، تعیین گزینه های تصمیم، هنوز گزارش نشده است. بنابراین، در این مرحله آنها به ما نمی گویند که اطلاعات مربوط به این تصمیم ها به دست آمده است. نصیری و همکاران [15] پیشنهاد می کنند که شاخص های عملکرد کلیدی، KPI، باجهت گیری هدف KPI به عنوان راهی برای نشان دادن دستاورد هدف مورد استفاده قرار می گیرد. پس از آن، تکنیک هایی مانند جهت گیری هدف یا به دست آوردن حقایق و ابعاد برای سنجش دستاوردهای هدف (همانطور که در بالا ذکر شد) مورد استفاده قرار می گیرند.
رویکرد BEAM به رویدادهای کاری که شامل یک فرآیند کسب وکار می شود، اهمیت می دهد. هر رویداد کسب و کار به عنوان یک جدول نشان داده شده است، و RE در حال حاضر شناسایی ویژگی های جدول است. این کار با استفاده از چارچوب 7W که برای سوالات ارائه می شود، انجام می شود، یعنی (1) چه کسی در این رویداد شرکت دارد؟ (2) آنها چه کار کردند؟ به چه کاری انجام می شود؟ (3) وقتی این اتفاق افتاد؟ (4) کجا انجام شد؟ (5) چرا این اتفاق افتاد؟ (6) آیا این اتفاق افتاد – به چه شیوه ای؟ (7) بسیاری از یا خیلی ضبط شد- چگونه می توان اندازه گیری کرد؟ از اینها، شش بعد اولیه تامین، در حالی که آخرین آن ها واقعیت ها را تامین می کنند.
از موارد فوق، می بینیم که یک تلاش واضح برای به دست آوردن زمینه سازمانی که در آن واقعیت ها و ابعاد، معنای خود را به دست می آورند وجود دارد. این زمینه از طریق مفاهیم مختلفی مانند اهداف، تصمیمات، فرآیندهای کسب و کار، رویدادهای تجاری و KPI مورد بررسی قرار گرفته است. هنگامی که این کار انجام می شود، توجه به سوی اطلاعات انبار است. تکنیک های این بخش دوم در جدول زیر خلاصه می شود.
مشکل اصلی با بوئللین و اولبریچ عدم وجود مدل یا دستورالعمل برای کشف ویژگی های مربوط به تحلیل است. در واقع، نویسندگان به ما نگفتند که چگونه سهامداران تجزیه و تحلیل را انجام می دهند. در غیاب این امر، شناسایی ویژگی به یک فعالیت نامشخص تبدیل می شود. علاوه بر این، همانگونه که خود نویسنده بیان می کند، رویکرد به دست آوردن اطلاعات “اسمی” برای شرکت به عنوان یک اصل کلی است. بنابراین، نیازهای اطلاعاتی متقاضیان فرد مورد تاکید قرار گرفته است.
Bonifati به تمرکز با کیفیت و عوامل تغییرات متکی است. به اعتقاد ما، صرفا به اندازه کافی مورد نیاز نیست که “چگونه تمرکز کافی را می توان دقیق کرد” و “چه عواملی می تواند بر کیفیت تمرکز تاثیر گذارد”. ما به برخی از ساختار نیاز داریم، برخی از مدل ها، که در آن می توان تحقیقات را انجام داد. این کار مستلزم این است که راهنمایی و هدایت را در کار ارائه دهد.
ساختار نمایش داده شده در سناریوهای اطلاعاتی Prakash و Gosain شبیه به SQL است، اما هیچ راهنمایی در مورد اینکه چه اطلاعاتی باید بپرسند و چه عواملی را در نظر بگیریم وجود ندارد. بنابراین، این رویکرد به شدت بر تجربه نویسندگی سناریو متکی است.
تحقیقات Mazón و همکاران به تعیین آنچه که مربوط به تجزیه و تحلیل آن است تکیه دارد. این هم یک فعالیت خاص است و به طور کامل به تجربه سهامداران متکی است. به طور مشابه، ما در Georgini و همکاران هیچ راهنمایی نداریم. چگونگی تجزیه و تحلیل اهداف و جنبه هایی که باید در رسیدن به ابعاد در نظر گرفته شوند.
سرانجام، چارچوب 7W که در Corr و Stagnitto استفاده شده است، ما معتقدیم، نسبتا ساده است. در مقایسه با این، تکنیک های دیگر مورد بحث در اینجا حداقل برای ساختن نیازهای اطلاعات، ساختار (کیفیت، اندازه، زمینه و غیره) را ارائه می دهند.
ما بر این باوریم که نیاز به توسعه تکنیک های اطلاعاتی است که می تواند به طور سیستماتیک برای شناسایی نیازهای اطلاعاتی مورد استفاده قرار گیرد. همانطور که در مقدمه ذکر شد، تکنیک های توسعه یافته باید نگرانی مدیران را در نظر بگیرند تا بتوانند خریدشان را انجام دهند.
تاکید می کنیم که کار ما به بخش اطلاعات بخش DWRE مربوط می شود. به عبارت دیگر، روش ما زمانی صورت می گیرد که بخش اول، تصمیمات منافع را به خود اختصاص داده است. بنابراین، این تکنیک به شیوهای که این تصمیمها به دست می آید، بی طرف است: چه از طریق [10، 11، 20] و چه از سوی دیگر. علاوه بر این، پیشنهادات ما نیز منشاء این تصمیمات خنثی است. آنها ممکن است از تصمیم گیری برای اجرای عملیاتی، اجرای سیاست [21] یا سیستم های فرمول بندی سیاست ها [22] حاصل می شود.
|