این مقاله انگلیسی ISI در نشریه تیلور و فرانسیس در 29 صفحه در سال 2017 منتشر شده و ترجمه آن 37 صفحه بوده و آماده دانلود رایگان می باشد.
دانلود رایگان مقاله انگلیسی (pdf) و ترجمه فارسی (pdf + word) |
عنوان فارسی مقاله: |
ما تیم گیتور و نه فقط طرفداران آن هستیم : فراغت جدی و فوتبال در دانشگاه فلوریدا
|
عنوان انگلیسی مقاله: |
“We’re Gators … Not Just Gator Fans”: Serious Leisure and University of Florida Football
|
دانلود رایگان مقاله انگلیسی |
|
دانلود رایگان ترجمه با فرمت pdf |
|
دانلود رایگان ترجمه با فرمت ورد |
|
مشخصات مقاله انگلیسی و ترجمه فارسی |
فرمت مقاله انگلیسی |
pdf |
سال انتشار |
2017 |
تعداد صفحات مقاله انگلیسی |
29 صفحه با فرمت pdf |
نوع مقاله |
ISI |
نوع نگارش |
مقاله پژوهشی (Research article) |
نوع ارائه مقاله |
ژورنال |
رشته های مرتبط با این مقاله |
تربیت بدنی – علوم اجتماعی |
گرایش های مرتبط با این مقاله |
مدیریت ورزشی – پژوهشگری اجتماعی – جامعه شناسی – مدیریت اوقات فراغت و ورزش های تفریحی |
چاپ شده در مجله (ژورنال)/کنفرانس |
مجله تحقیقات اوقات فراغت |
کلمات کلیدی |
فراغت جدی – هویت – هواداران فوتبال – احساس تعلق |
کلمات کلیدی انگلیسی |
Serious leisure – identity – football fans – sense of belonging |
ارائه شده از دانشگاه |
گروه تفریحی، پارک ها و گردشگری، دانشگاه فلوریدا |
نمایه (index) |
Scopus – Master Journals – JCR |
شناسه شاپا یا ISSN |
2159-6417 |
شناسه دیجیتال – doi |
https://doi.org/10.1080/00222216.2002.11949979 |
لینک سایت مرجع |
https://www.tandfonline.com/doi/abs/10.1080/00222216.2002.11949979 |
رفرنس |
دارای رفرنس در داخل متن و انتهای مقاله ✓ |
نشریه |
تیلور و فرانسیس – Taylor & Francis |
تعداد صفحات ترجمه تایپ شده با فرمت ورد با قابلیت ویرایش |
37 صفحه با فونت 14 B Nazanin |
فرمت ترجمه مقاله |
pdf و ورد تایپ شده با قابلیت ویرایش |
وضعیت ترجمه |
انجام شده و آماده دانلود رایگان |
کیفیت ترجمه |
مبتدی (مناسب برای درک مفهوم کلی مطلب) (ترجمه به صورت ناقص انجام شده است)
|
کد محصول |
F2110 |
بخشی از ترجمه |
در حوزه صاحبان سرگرمی، استبینز (1992) عقیده دارد”سرگرمی به معنای تعقیب تخصصی موضوعی فراتر از شغل فرد است که به دلیل مزایای ماندگار، برای او جالب و لذتبخش می نماید” ( ص 10). وی در آغاز چهار طبقه را در این حوزه شناسایی کرد: صاحبان کلکسیون، سازندگان و تعمیرکنندگان، مشارکتکنندگان در فعالیتهای غیررقابتی و قانونمند و بازیکنان ورزشی ( بدون وجود رقبای حرفهای) و سایر فعالیتهای تفریحی. بعدها او موفق به شناسایی گروه پنجمی نیز شد که مشتمل بر طرفداران هنر لیبرال بودند ( استبینز، 2001). استبینز (1992) معتقد است برای درک بهتر مشارکت این افراد به پژوهشهای بیشتری نیاز داریم و یافتههای جدید ممکن است طبقهبندی فوق را دستخوش تغییر سازد. بر اساس یافتههای تجربی ما در مورد هواداران تیم فوتبال دانشگاه، معتقدیم باید طبقه دیگری به این مجموعه موسوم به مشتاقان ورزشی اضافه شود.
تفاوت اصلی بین صاحبان سرگرمی و افراد غیرحرفهای آن است که گروه اول رقبای حرفهای نداشته و به همین دلیل عضو هیچ سیستم متشکل از حرفهایها- غیرحرفهایها- عموم نیستند. منظور از عموم، مجموعه ای از افراد با علایق مشترک است که از سوی افراد حرفهای یا غیرحرفهای یا هر دو گروه به آنها خدمتی ارائه نمیشود بلکه تنها به اطلاعرسانی، روشنگری یا سرگرم ساختن آنها اکتفا گشته و از آنها انتظارات بسیاری وجود دارد ( استبینز، 1992، 59). استبینز اظهار میکند ممکن است در تحقیقات آتی به وجود چنین گروهی در میان صاحبان سرگرمی نیز پی برده شود. به هرحال این افراد نیز همانند غیرحرفهایها دارای خانواده و دوستانی هستند که میتوانند مشارکت در سرگرمیها را تسهیل نموده یا دشوار سازند. ضمن اینکه دنیای این افراد میکروکروموزمهایی از سیستمهای اجتماعی بزرگتر محسوب میشود. وی همچنین میگوید شاید در تحقیقات بعدی شباهتهای موجود میان نگرش صاحبان سرگرمی، داوطلبان شغلی و غیرحرفهای را دریابیم زیرا هریک از این گروهها به فعالیتهای انتخابی خود بسیار متعهدند.
استبینز (1993) معتقد است با پیشرفت تحقیقات در حوزه فعالیتهای فراغت جدی، توجه به سطوح فراساختاری این مبحث اهمیتی دوچندان مییابد. صاحبنظران متعددی به ماهیت مبتنی بر طبقه اجتماعی این قبیل فعالیتها اشاره کردهاند (پارکر، همیلتون اسمیت و دیویدسون ، 1993؛ پارکر ، 1996) که خود نشان میدهد این پدیده عمدتا در قشر متوسط رویت میشود. دیگر اندیشمندان به ماهیت مبتنی بر جنسیت فراغت جدی پرداخته و خاطرنشان میسازند بسیاری از این انجمنهای اجتماعی تحت تسلط مردان است (بارترام، 2001؛ رینزبرو، 1999). به علاوه همیلتون اسمیت (1993) به لزوم توجه به موقعیت فردی و فرهنگی هویتسازی در فراغت جدی اشاره میکند. وی معتقد است همذاتپنداری مبتنی بر مشارکت در فراغت جدی تنها مشتمل بر فرآیندهای سطح خرد نیست بلکه محیط اجتماعی فرهنگی بزرگتر نیز بر شکلگیری هویت اثر میگذارد. در حقیقت هویتها که منتج از بافت فرهنگی بزرگترند، به شکلگیری مفهومی موسوم به استمرار فرهنگی جامعه کمک میکنند که به نوبه خود انسجام اجتماعی یا به گفته دانینگ (1999) حس “ما بودن” را تقویت مینماید. استبینز (1999) و همچنین آرای و پدلار (1997) دریافتند مشارکت در فراغت جدی نه تنها به مشارکتکنندگان حس تعلق میبخشد بلکه کل جامعه نیز از آن سود میبرد. بی شک در جوامع میزبان رویدادهای ورزشی که افراد محلی و خارجی در آن مشارکت میجویند، ساکنان بیش از دیگر مناطق دارای حس غرور یا به گفته برگان و مولز (1992) درآمد روانی هستند. این مساله در تعطیلات آخر هفته در مورد شهر گینس ویل واقع در فلوریدا نیز صادق است.
یافته ها
در تحلیل دادهها، الگوییهایی از فرآیند کدگذاری مشخص شد که نشان میداد تیم فوتبال گیتور برای این هواداران نوعی فراغت جدی است. بنابراین نتایج بر اساس شش ویژگی فراغت جدی بیان میشود که استبینز (1979؛ 1982؛ 1992؛ 2001) به آن اشاره کرده بود. این ویژگیها عبارتند از: 1)سختکوشی ؛ 2) مشاغل بلندمدت ؛ 3) تلاشهای قابلتوجه شخصی ؛ 4) مزایای بلندمدت فردی ؛ 5) منش منحصر به فرد و 6) همانندسازی
سختکوشی
استبینز (1982؛ 1992) بیان میکند سختکوشی یکی از ویژگیهای بارز فراغت جدی است. او دریافت گاهی مشارکتکنندگان در انجام فعالیتها با مشکلات یا دشواریهایی مواجه میشوند از جمله آسیبهای ورزشی یا عدم اطمینان از نقش خود در مورد بازیگران تازهکار تئاتر. همچنین او متوجه شد افرادی که فعالیتهای خود را با جدیت ادامه میدهند، این مشکلات را با سختکوشی از سر میگذرانند. در مورد هواداران ورزشی باید گفت بخش عمدهای از سختکوشی به حمایت آنها از تیم خود در زمانهای پیروزی و شکست و انطباق منفی برمیگردد. منظور از انطباق منفی، راهبردی است که هواداران عموما در هنگام شکست تیم خود بهکار میگیرند (چیالدینی و دیگران، 1976؛ هیرت زیلمن، اریکسن و کندی، 1992). در حقیقت برخی از هواداران تیم گیتور، طرفداران فاقد چنین سطحی از سختکوشی را با عنوان رفیق نیمهراه خطاب میکردند. یکی از قدیمیترین هواداران زن این تیم در این خصوص اظهار داشت:
گیتور بودن صرف نظر از پیروزی یا شکست، فوقالعاده است. مهم نیست چه نتیجهای کسب شود، من به هرحال از آنها حمایت میکنم و رفیق نیمهراه نیستم. حتی زمانیکه تیم شکستی سنگین داشت ( 1-10- 0)، من به هواداری ادامه دادهام. ما هرگز تیم را ترک نکردیم زیرا این جوانان به حمایت ما نیاز دارند، چه ببرند یا ببازند. بنابراین… ما در کنار آنها ماندیم و تیم را ترک نکردیم به امید اینکه معجزهای اتفاق بیفتد. ( زن، 65، 18#)
عبارت گیتور بودن فوقالعاده است ، نقلی رایج میان هواداران تیم فوتبال گیتور محسوب میشود و در مثال فوق، برای تاکید بر این واقعیت به کار رفته که گیتور بودن به معنای پایداری در حمایت از تیم خود در روزهای پیروزی و شکست و باقی ماندن در ورزشگاه علیرغم ناکامیهاست. عبارت شکست سنگین ( 1-10- 0) به فصل ناموفق این تیم در سال 1979 اشاره دارد که در آن تیم دانشگاه فلوریدا در هیچ مسابقهای برنده نشد، در 10 باز باخت و تنها در یک مسابقه به نتیجه مساوی دست یافت. در حقیقت شماری از هواداران با یادآوری این مسئله ، اصرار داشتند بگویند با وجود نتایج ضعیف تیم در دوران مذکور، دست از هواداری تیم گیتور برنداشته بودند. یکی از آنها نیز مصرانه اظهار میداشت هواداران وفادار گیتور کسانی بودند که در سال 1979 هوادار تیم بوده و فقط در دهه 1990 که موفقیتهای تیم بسیار زیاد بود، به جرگه طرفداران نپیوسته بودند.
خب میدانید مشکل اینجاست که اکثرا به شما میگویند بله ما کنار تیم هستیم….بیشتر افرادی که با آنها صحبت می کنید حدود ده سال است که گیتور بودهاند …. اما تنها برخی از ما از فصل 1-10-0 با تیم بودهایم و میدانیم هرهفته طعم شکست را چشیدن به چه معناست. میدانید…شما یا طرفدار دانشگاه هستید یا نیستید. درک این مسئله برای ما که مدتهای مدیدی هوادار تیم بودهایم ، ساده است.( مرد، 49، 67#)
احساسات ابراز شده توسط این هوادار قدیمی تیم فوتبال گیتور بازتابی از احساس مشترک میان سایر هواداران قدیمی است مبنی بر اینکه طی سالیان اخیر و آغاز دوران استیو اسپریر به عنوان سرمربی فوتبال دانشگاه فلوریدا، وفاداری هواداران به تلاش چندانی نیاز ندارد. طی این دوران (2002- 1990)، دانشگاه فلوریدا در بسیاری از فصلها پیروز مسابقات بوده و این موفقیتها با قهرمانی در مسابقات ملی در سال 1996 به اوج خود رسید. در حقیقت این هواداران حس میکنند تا حدود بسیاری تخریب شدهاند. همانطور که یکی از آنها میگوید: من در گذشته احساس بهتری نسبت به پیروزیهای تیم داشتم چون ارزش بیشتری داشت. این روزها آنقدر برنده میشویم که معمولا به چشم نمیآید. برادرم به بهترین شکل ممکن این قضیه را توضیح میدهد. به گفته او آنقدر که باختن حس بدی است، بردن حس خوبی نیست. ( مرد 39، 169#) هوادارا 47 سالهای نیز با تایید این حس و مروری بر تجربه 29 سالهاش در هواداری از گیتور میگوید: در گذشته ما در سطح ملی تیم مطرحی نبود بنابراین پیروزی به نوعی دشوار بود. درست در چنین شرایطی است که میتوانید وفاداری خود را بسنجید ( مرد 47، 24#). جالب آنکه در ژانویه 2002، استیو سوپریر در کمال ناباوری جهان فوتبال، از سمت سرمربیگری استعفا داد. اینک با شروع دوران پسا اسپریر، انتظارها در مورد آنچه میان هواداران گیتور اتفاق میافتد، رو به افزایش است. در چنین شرایطی مربی جدیدی به هدایت تم منصوب شده و هواداران نامههای مبنی بر حمایت خود از او را به روزنامه انجمن طرفداران این تیم به نام گینزویل سان ارسال میکنند. با این حال جامعه گیتور در نوعی برزخ دست و پا میزند و دقیقا مشخص نیست فصل آینده چه رخ داده و چه آزمونی برای سنجش تعهد هواداران رقم خواهد خورد.
دادههای ما نشان میدهد شدت تعهد گیتورها را میتوان یک هفته پس از باخت تیم ، به ویژه در میان بسیاری از همکاران، سنجید. هواداران از کلماتی نظیر “افسرده” یا “غمگین” برای توصیف احساسات خود از باخت تیم استفاده میکردند. با این حال از مواجهه با واقعیت یا مورد تمسخر واقع شدن به خاطر آن ابایی ندارند ( مرد، 52، 177#). یکی از هواداران در این خصوص اظهار داشت حتی اگر طی هفته های شکست گیتور در بیمارستان بستری شوم، حاضرم به هر مشقتی از بیمارستان خارج شده و خود را سینهخیز به محل کار برسانم تا به همه نشان دهم من کسی نیستم که در هنگام شکست تیم، استراحت میکند. من میخواهم حتی در روزهای شکست نیز به عنوان یک هوادار و حامی گیتور شناخته شوم ( مرد 54، 4#). چنانچه باخت در برابر رقیب ایالتی گیتور یا همان دانشگاه ایالتی فلوریدا باشد، شدت این تمسخرها افزایش مییابد. یکی از هواداران گیتور که دندانپزشک است، در این خصوص خاطرهای تعریف میکند: من هوادار گیتورم بنابراین هنگامی که در برابر دانشگاه دولتی فلوریدا میبازیم، تا یک هفته هر کس به مطب وارد میشود، جز طرفداران تیم دانشگاه دولتی فلوریداست که میخواهد با صحبت درباره بازی، شما را بیازارد ( مرد، 55، 91#). تمامی هوادران گیتور در این تحقیق احساس میکردند شکست گیتور تجربهای غمانگیز است، اما حمایت از تیم در چنین شرایطی حائز اهمیتی دوچندان می باشد. یکی از هواداران با ابراز همدردی با ورزشکاران میگوید: دلتان به حال ورزشکاران بازنده میسوزد زیرا به هرحال آنها بسیار کم سن و سالند ( مرد 50، 11#). هوادار دیگری در اینباره اظهار میکند: شما کماکان روابط دوستانه خوبی دارید که نشانگر نوعی همدلی است ( مرد 60، 75#). برخی از هواداران معتقدند حق ندارند از تصمیمات مربی یا برخی اشتباهات منجر به شکست بازیکنان ناراحت شوند و این موارد آنها را از تماشای مسابقات بعدی بازنمیدارد. مردی 49 ساله در اینباره میگوید : تنها تعداد اندکی از هواداران تیم را رها کرده و هفته بعد به تماشای مسابقه نمیروند.
مشاغل بلند مدت
دومین ویژگی فراغت جدی آن است که شرکتکنندگان آنقدر در فعالیت مربوطه درگیر بودهاند که بتوانند شاهد نقاط عطف و مراحل مختلف موفقیت باشند ( استبینز، 1982). برخی از هواداران در پاسخ به این پرسش که چه مدت هوادار گیتور بودهاند، اظهار میداشتند من از بدو تولد، گیتور بودهام ( مرد 50، 11#). برخی دیگر به رویدادهایی خاص نظیر نقلمکان به اطراف دانشگاه یا ثبتنام در دانشگاه فلوریدا به عنوان دانشجو اشاره میکردند. برای مثال یکی از این افراد میگوید من از سال اول دانشگاه یعنی سال 1971 یک گیتور بودهام که چیزی حدود سی سال از آن میگذرد ( مرد 47، 24#). پنج تن از هواداران اظهار داشتند دستکم پنجاه سال هوادار گیتور بودهاند در حالیکه بقیه دهههای شصت و هفتادی میلادی را به عنوان نقطه آغاز وفاداری خود به تیم میدانستند. تنها دو نفر از مصاحبهشوندگان کمتر از بیست سال هوادار گیتور بودند. یکی از آنها مردی 60 ساله بود کع هشت سال پیش به ایالت فلوریدا نقل مکان کرده بود و دیگری زنی 48 ساله که در اواسط دهه 80 میلادی فلوریدا را برای سکونت برگزیده بود. برخی از هواداران اشاره داشتند که با دیدن مسابقههای فوتبال گیتور بزرگ شدهاند ، چه با حضور شخصی در مسابقات و چه با شنیدن آنها در رادیو. برخی دیگر از استیو اسپریر به عنوان بازیکن فوتبال دانشگاه فلوریدا یاد میکردند که ( در سال 1966) موفق به پیروزی در مسابقات هیسمن ترافی شد و معتقد بودند وفاداری و تحسین خود نسبت به وی در دوران جوانی آنها ریشه دارد. سایر هواداران نیز هواداری گیتور را نوعی پیوند خانوادگی و کاتالیزوری در مشاغل خود میدانستند. همانطور که یکی از آنها بیان کرد: ” من و همسرم، فرزندان…برادرانم، و برادران همسرم…همگی به مسابقات میرفتیم. گیتور یک خانواده است” ( مرد49، 67#). هواداری دیگر نیز با تاکید بسیار بر ارتباطات خانوادگی در گیتور اظهار داشت: “بهعقیده من، گیتور بودن، سنتی مشتمل بر آموزش و ورزش اخلاقی است” ( مرد، 38، 87#). وی در ادامه توضیح داد که خانوادهای ده نفری داشته و شش تن از خواهران و برادرانش از دانشگاه فلوریدا فارغالتحصیل شدهاند.
گرچه مدت زمان هوادارای افراد نسبت به گیتور را میتوان یکی از شاخصهای مشاغل فراغت جدی دانست، باید گفت برشمردن تغییراتی که در نحوه حمایت آنها از گیتور رخ داده نیز شاخص دیگری در این زمینه محسوب میشود. در حقیقت تمامی هواداران به تغییرات تدریجی اشاره داشتند که در برخی رفتارهای هواداری آنها رخ داده بود. نمونهای از تغییرات مذکور، شدت حمایت از گیتور بود. در این خصوص یکی از هواداران ابراز کرد ” نمیدانم که آیا میزان حمایت من تغییر کرده یا نه. اما اگر بخواهم درست بگویم، فکر میکنم این مسئله شدت یافته است” ( مرد 54، 4#). در برخی از هواداران نشانههایی مبنی بر ارتباط میان فصلهای پیروز در دوران استیو سوپریر و تغییر در شدت حمایت آنها مشاهده شد. همانطور که یکی از هواداران بیان کرد ” بله فکر میکنم باید بگویم علاقه من اینک بیشتر شده چون تیم موفقتر است. در حقیقت این امر نوعی واکنش طبیعی به شمار میآید” ( مرد 47، 24#). البته وی بلافاصله اشاره کرد که طی سالیان شکست نیز هواداری وفادار بوده است. یکی دیگر از هواداران با خنده خود را ” متعصبتر! ” توصیف نموده و اظهار داشت: “هرچه تعداد بردهای اسپریر بیشتر میشد، تعصب من هم شدت مییافت! ” ( مرد 79، 23#) چنین ارتباطی را شاید بتوان با حضور در مسابقات بیشتر نیز همراستا دانست. در همین خصوص یکی از هواداران با تامل بر شغل خود در مقام هوادار گیتور خاطرنشان کرد:
من بسیار متعصبم و میتوانم بگویم تقریبا تمامی اوقات این تعصب در خون من جریان دارد. نمی دانم آیا این حس چندان تغییر کرده است یا خیر. شاید طی ده سال گذشته…به خاطر سفرهای بیشتر برای تماشای مسابقات دور از خانه که تا پیش از دهه 90، آنها را از دست میدادم، در این زمینه موثر بوده است ( مرد 52، 177#).
|