دانلود رایگان ترجمه مقاله یادآوری خاطرات تعریف کننده خود مثبت در افسردگی (نشریه تیلور و فرانسیس 2014)

این مقاله انگلیسی ISI در نشریه تیلور و فرانسیس در 12 صفحه در سال 2014 منتشر شده و ترجمه آن 17 صفحه میباشد. کیفیت ترجمه این مقاله ارزان – نقره ای ⭐️⭐️ بوده و به صورت کامل ترجمه شده است.

 

دانلود رایگان مقاله انگلیسی + خرید ترجمه فارسی
عنوان فارسی مقاله:

یادآوری خاطرات تعریف کننده خود مثبت در افسردگی: تاثیر حالت پردازش

عنوان انگلیسی مقاله:

Recalling positive self-defining memories in depression: The impact of processing mode

 

 

مشخصات مقاله انگلیسی
فرمت مقاله انگلیسی pdf و ورد تایپ شده با قابلیت ویرایش 
سال انتشار 2014
تعداد صفحات مقاله انگلیسی 12 صفحه با فرمت pdf
نوع مقاله ISI
نوع نگارش مقاله پژوهشی (Research article)
نوع ارائه مقاله ژورنال
رشته های مرتبط با این مقاله روانشناسی
گرایش های مرتبط با این مقاله روانشناسی بالینی
چاپ شده در مجله (ژورنال) حافظه – Memory
کلمات کلیدی خاطره مربوط به شرح حال خود، حالت پردازش، نشخوار
کلمات کلیدی انگلیسی Depression – Autobiographical memory – Processing mode – Rumination
ارائه شده از دانشگاه دانشکده روانشناسی، دانشگاه نیو ساوت ولز، سیدنی، استرالیا
بیس  نیست 
مدل مفهومی  ندارد 
پرسشنامه  ندارد 
متغیر  ندارد 
رفرنس دارای رفرنس در انتهای مقاله
کد محصول F1796
نشریه تیلور و فرانسیس – Taylor & Francis

 

مشخصات و وضعیت ترجمه فارسی این مقاله
فرمت ترجمه مقاله pdf و ورد تایپ شده با قابلیت ویرایش
وضعیت ترجمه انجام شده و آماده دانلود
کیفیت ترجمه ترجمه ارزان – نقره ای ⭐️⭐️
تعداد صفحات ترجمه تایپ شده با فرمت ورد با قابلیت ویرایش  17 صفحه با فونت 14 B Nazanin
ترجمه عناوین تصاویر و جداول ترجمه شده است  
ترجمه متون داخل تصاویر ترجمه نشده است 
ترجمه متون داخل جداول ترجمه نشده است 
ترجمه ضمیمه ترجمه نشده است 
ترجمه پاورقی ترجمه نشده است 
درج تصاویر در فایل ترجمه درج شده است  
درج جداول در فایل ترجمه درج شده است  
منابع داخل متن درج نشده است 
منابع انتهای متن به صورت انگلیسی درج شده است  
کیفیت ترجمه کیفیت ترجمه این مقاله متوسط میباشد.

 

فهرست مطالب

روش
شرکت کنندگان
اندازه گیری ها
راه کار
مشخصات شرکت کننده
حالت خط مبنا
مشخصات خاطره
حالت پردازش
بحث

 

بخشی از ترجمه

یادآوری خاطرات مثبت، شیوه ای قدرتمند و موثر برای بهبود وضع روانی است. در عین حال، بر خلاف افرادی که هرگز افسرده نشده اند، افراد دارای افسردگی فعلی یا گذشته، به شکل هیجانی از یاداوری خاطرات مثبت بهره نمیبرند. به منظور بررسی اینکه آیا نشخوار در این مشکل دخیل است یا خیر، 80 شرکت کننده (26 در حال حاضر افسرده اند، 29 نفر افسردگی شان بهبود یافته بود و 25 هرگز افسرده نبوده اند) برای یاداوری خاطره تعریف کننده خود مثبت هنگامیکه در یک وضع روانی ناراحت بودند، آموزش دیدند. آنگاه برای فکر کردن در مورد خاطره خود، پذیرش اینکه آیا یک حالت پردازش انتزاعی است یا عینی، آموزش دیدند. شرکت کنندگان هرگز افسرده نشده و بهبود یافته از افسردگی و هرگز افسرده نشده، پس از یاداوری خاطره، بدون توجه به حالت پردازش، وضع روانی بهتری را تجربه نمودند. علی رغم این مساله، برای افراد افسرده نه یک حالت پردازش انتزاعی نه عینی، هیچ یک نفع هیجانی ایجاد نکردند. این یافته ها حاکی از این است، بین حالت پردازش، نوع خاطره و وضع افسرده کننده، رابطه پیچیده ای وجود دارد که بیانگر راهی است که در آن افراد منابع هیجانی مثبت را پردازش میکنند، ممکن است پیامدهای مهمی برای درامد داشته باشد.

شواهدی وجود دارد که افراد افسرده و سابقا افسرده از نظر توانایی خود برای کنترل هیجان و بهبود یافتن از تجارب وضع روانی اندوهگین در مقایسه با افراد سالم، دچار نقص هستند. طبق یک مدل افسردگی شناختی غالب، فرضیه فعالسازی افتراقی تیسدیل، توانایی بهبود انطباقی از وضع روانی اندوهگین، در تعیین این مساله است که آیا وضع روانی اندوهگین، خوش خیم و ناپایدار خواهد ماند یا خیر یا آیا به سرعت به یک رویداد افسرده کننده تبدیل خواهد شد یا خیر. لذا، مداخله در یک نقطه زمانی ملالت خفیف، حیاتی است اگر مداخلات بالینی برای کاهش این احتمال هستند که وضع روانی اندوهگین ، به یک رویداد افسرده کننده گسترش خواهد یافت.
اکنون شواهد تجربی وجود دارند که حاکی از این است مشکل در کنترل هیجان برای دوره بیماری افسرده کننده، از مضامینی برخوردار است. به عنوان مثال، پی برده شده است استفاده از پاسخهای ناسازگارانه به وضع روانی اندوهگین، نه تنها افراد افسرده و افراد افسرده بهبود یافته را از همتایان هرگز افسرده نشده خود متمایز می سازد، بلکه بروز رویدادهای افسرده کننده را در طول دوره پیگیری یک ساله پیش بینی میکند. این شواهد مربوط به آینده بیانگر این است که یک پاسخ ناسازگارانه به وضع روانی اندوهگین در افراد افسرده و افسرده بهبود یافته، احتمالا یک عامل خطر مستقل برای بازپیدایی است. لذا، اگر افسردگی به طور موثرتری درمان شود، حتی در پاره ای از موارد پیشگیری شود، تحقیقات در شیوه های ویژه پاسخدهی به وضع روانی اندوهگینی که بهبود را تسهیل میکنند، لازم است. مطالعه کنونی، این نیاز را با بررسی پیامدهای موثری مورد خطاب قرار میدهند که یاداوری خاطرات مربوط به شرح حال تعریف کننده خود مثبت را دنبال میکنند.
بحث
ما سودمندی یک دستکاری حالت پردازش مختصر را برای بهبود حالت پس از یاداوری خاطره مثبت بررسی کردیم. همانطور که پیش بینی شد، افراد هرگز افسرده نشده، حالت بهتری را پس از یاداوری یک خاطره تعریف کننده خود تجربه کردند، بدون در نظر گرفتن اینکه آیا یک حالت پردازش انتزاعی یا عینی تحریک شود یا نشود. بر مبنای تحقیق قبلی (مثلا Werner-Seidler &Moulds, 2012)، انتظار داشتیم پردازش عینی حالت را در هر دو گروه بالینی بهبود خواهد داد در حالیکه یک حالت پردازش انتزاعی برای حفظ حالت پایین، پیش بینی شد. نتایج از این فرضیات پشتیبانی نمیکنند؛ بلکه، حالت برای شرکت کنندگان بهبود یافته بیشتر بهبود پیدا کرد تا برای شرکت کنندگان افسرده، بدون توجه به شرایط حالت پردازش.

 

بخشی از مقاله انگلیسی

Recalling positive memories is a powerful and effective way to improve mood. However, unlike neverdepressed individuals, those with current or past depression do not benefit emotionally from positive memory recall. To examine whether rumination is involved in this difficulty, 80 participants (26 currently depressed, 29 recovered depressed, and 25 never depressed) were instructed to recall a positive selfdefining memory while in a sad mood. They were then instructed to think about their memory, adopting either an abstract or concrete processing mode. Never-depressed and recovered depressed participants experienced improved mood after memory recall, regardless of processing mode. However, for depressed individuals neither an abstract nor a concrete processing mode produced emotional benefit. These findings suggest that a complex relationship exists among processing mode, memory type, and depressive status, and indicate that the way in which individuals process positive emotional material may have important consequences for treatment.

There is evidence that depressed and formerly depressed individuals are impaired in their ability to regulate emotion and recover from experiences of sad mood compared to healthy individuals (e.g., Campbell-Sills, Barlow, Brown, & Hofmann, 2006). According to a dominant cognitive model of depression, Teasdale’s Differential Activation Hypothesis (DAH; Teasdale, 1988), the ability to recover adaptively from sad mood is critical in determining whether sad mood will remain benign and transient, or whether it will escalate into a depressive episode. Therefore, intervening at the temporal point of mild dysphoria is critical if clinical interventions are to reduce the likelihood that sad mood will develop into a depressive episode. There is now empirical evidence suggesting that difficulty in regulating emotion has implications for the course of depressive illness. For example, the use of maladaptive responses to sad mood has been found to not only distinguish depressed and recovered depressed individuals from their never-depressed counterparts, but also predicts the recurrence of depressive episodes over a 1-year follow-up period (Kovacs, Rottenberg, & George, 2009). This prospective evidence indicates that a maladaptive response to sad mood in depressed and recovered depressed individuals is likely to be an independent risk factor for recurrence. Therefore, if depression is to be more effectively treated and even prevented in some cases, research into specific ways of responding to sad mood that facilitate recovery is needed. The current study addressed this need by investigating the affective consequences that follow the recall of positive self-defining autobiographical memories.

DISCUSSION

We investigated the utility of a brief processing mode manipulation to improve mood after positive memory recall. As predicted, never-depressed individuals experienced improved mood following the recall of a positive self-defining memory, irrespective of whether an abstract or concrete processing mode was induced. On the basis of previous research (e.g., Werner-Seidler & Moulds, 2012), we expected that concrete processing would improve mood in both clinical groups, while an abstract processing mode was predicted to maintain low mood. The results did not support these hypotheses; rather, mood improved for recovered, but not depressed participants, irrespective of processing mode condition..

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا