عنوان فارسی مقاله: | توسعه شیوه نظریه پایه یا تئوری داده بنیاد : مقایسه گلاسر و استراوس |
عنوان انگلیسی مقاله: | Developing a grounded theory approach: a comparison of Glaser and Strauss |
دانلود مقاله انگلیسی: | برای دانلود رایگان مقاله انگلیسی با فرمت pdf اینجا کلیک نمائید |
سال انتشار | 2003 |
تعداد صفحات مقاله انگلیسی | 10 صفحه |
تعداد صفحات ترجمه مقاله | 18 صفحه |
مجله | مجله بین المللی مطالعات پرستاری |
دانشگاه | کمبریج |
کلمات کلیدی | روش تحقیق، نظریه پایه (بنیادین)، شیوه های تحلیلی |
نشریه الزویر | Elsevier |
فهرست مطالب:
چکیده
۱ مقدمه
۱ ۱ نظریه پایه: ریشه ها و واگرایی ها
۲ ۱ استقراء، استنباط و تائید
۳ ۱ روشهای رمزگذاری و ساخت و کشف نظریه
۴ ۱ تشریح تحلیل نظریه پایه
۲ نتیجه گیری
بخشی از ترجمه:
مقدمه
مقاله حاضر حاصل تجربه یادگیری استفاده از نظریه پایه برای اجرای مطالعه ای در رابطه با توسعه حرفه ای پس از ثبت نام پرستاران می باشد. محققین کیفی تازه کار اغلب در مورد نحوه آنالیز داده ها، به ویژه در رابطه با نظریه پایه و اختلافات به وجود آمده بین شیوه های گلاسر و استراوس ، افرادی که مشترکاً روش مذکور را شرح دادند، مطمئن نیستند. برخلاف تحقیق کمی، که زمان صرف مرور ادبیات وجزئیات برنامه ریزی کلیه مراحل فرایند تحقیق می شود، برای فرمول نویسی برنامه های مستمر و شاید کشف طبیعت سئوالات تحقیق ، لازم است جمع آوری داده ها شروع شود. با این وجود، حتی در اینجا نیز آموزش های ارائه شده از سوی گلاسر و استراوس در متون مجزای جدیدتر متفاوت می باشد.
آگاهی از اشتباهات متدولوژیکی در بسیاری از مطالعات چاپ شده در مورد نظریه پایه، به سطح اضطراب و نگرانی اضافه می کند. مورس توصیه می کند که فقط محققین مجرب می توانند روشها را باهم ترکیب کنند، اما آیا این مسئله در مورد دو شیوه متفاوت مطرح شده توسط گلاسر و استراوس صدق می کند؟ بین نیاز به شناخت نظریه پایه با خواندن مطالب در مورد آن و شناسایی این مسئله که محقق تازه کار بایستی از طریق یادگیری در فرایند اجرای تحقیق، اطلاعاتی در مورد فرایند تحقیق بیابد، تنش وجود دارد.
هدف از این مقاله کمک به سایر محققین تازه کار در مورد این مسئله بغرنج از طریق حل و کشف دو شیوه، مقایسه آنها در رابطه با نقش استقراء، القا و تائید، راههای کدگذاری داده ها و فرمت نظریه ارائه شده میباشد. مقاله حاضر با بررسی ریشه های نظریه پایه و واگرایی ها قبل از مقایسه عمیق شیوه های دو موسس شروع می شود. در خاتمه، اگرچه هیچ تلاشی در راستای تشریح جزئیات مطالعه صورت نگرفته است، اما از برخی از قسمت های گلچین داده ها برای تشریح تجربیات رمزگذاری با استفاده از ابتدا شیوه استراوسی و سپس گلاسری برای تحلیل استفاده شده است.
2. نتیجه گیری
Glaser(1998) پیشنهاد می دهد که محققین باید صحبت کردن در مورد نظریه پایه را متوقف کرده و شروع به انجام آن کنند که به نظر توصیه خوبی می رسد. محقق تازه کار و مبتدی باید اضطراب و نگرانی انجام درست کار را کنار گذاشته، از اصل مقایسه ثابت ، نمونه برداری نظری و ظهور و کشف پیروی کنند که به بهترین شکل ممکن به آنها در نیل به تعادل بین تفسیر و داده های تولید کننده نظریه پایه کمک می کند. شایان توجه است که تحلیل کیفی یک فرایند شناختی است و اینکه هر فرد دارای سبک شناختی متفاوتی می باشد. شیوه تفکر شخص، و توضیح و تبیین تحلیل، به نظر بلوری روشن برای افرادی با سبک شناختی مشابه و گیج کننده برای اشخاصی با شیوه متفاوت می رسد. به خاطر آوردن این مسئله نیز عاقلانه به نظر می رسد که هدف کشف نظریه معینی نیست، بلکه نظریه ای است که به شناخت و عمل در حوزه مورد پژوهش کمک می کند. بحث مطرح شده در اینجا رویکردی شخصی و مثالی برای تشریح اقتباس شیوه Gaserian است. هدفش کمک به دیگران در جهت نیل به نظریه پایه بوده و برای افرادی که شناختشان از نظریه پایه را با انجام آن توسعه می دهند، فقط یک نقطه شروع محسوب می شود.
بخشی از مقاله انگلیسی:
1. Background
This paper developed from the experience of learning to use grounded theoryto carryout a study, still in progress, about post-registration professional development of nurses. Novice qualitative researchers are often unsure of how to analyse their data, particularly in relation to grounded theoryand differences that have developed between the approaches of Glaser and Strauss, who first jointlydescribed the method (Glaser and Strauss, 1967). Unlike quantitative research, where time is spent reviewing the literature and planning details of all stages of the research process, there is a need to start gathering data in order to formulate ongoing plans and, perhaps, to discover the nature of the research questions. Yet even here, instructions provided byGlaser and Strauss differ in their more recent, separate texts (Glaser, 1978, 1992, 1998, 1999; Strauss and Corbin, 1990, 1994, 1998).
Awareness of the methodological mistakes in many published grounded theorystudies (Becker, 1993; Skodal-Wilson and Ambler-Hutchinson, 1996) adds to the level of anxiety. Morse (1991) recommends that only experienced researchers mix methods, but does that applyto the two different approaches espoused, respectively, by Glaser and Strauss? A tension exists between a need to understand grounded theoryby reading about it and a recognition that the novice researcher must find out ‘‘about the process of researching through learning in the process of carrying out the research’’ (Freshwater, 2000, p. 29).
Awareness of the methodological mistakes in many published grounded theorystudies (Becker, 1993; Skodal-Wilson and Ambler-Hutchinson, 1996) adds to the level of anxiety. Morse (1991) recommends that only experienced researchers mix methods, but does that applyto the two different approaches espoused, respectively, by Glaser and Strauss? A tension exists between a need to understand grounded theoryby reading about it and a recognition that the novice researcher must find out ‘‘about the process of researching through learning in the process of carrying out the research’’ (Freshwater, 2000, p. 29).
This paper is intended to help other novice researchers faced with this dilemma, byunravelling and exploring the two approaches, comparing them in relation to the role of induction, deduction and verification, ways in which data are coded and the format of generated theory. The paper will begin by examining grounded theory’s roots and divergences before comparing the approaches of its two originators in some depth. In conclusion, although no attempt is made to describe the detail of the study, some excerpts of data are used to illustrate experiences of coding using first a Straussian, then a Glaserian approach to analysis.
2. Conclusion
Glaser (1998) suggests that researchers should stop talking about grounded theoryand get on with doing it, which seems like good advice. The novice researcher should set aside ‘doing it right’ anxiety, adhere to the principle of constant comparison, theoretical sampling and emergence and discover which approach helps them best to achieve the balance between interpretation and data that produces a grounded theory. It is worth bearing in mind that qualitative analysis is a cognitive process and that each individual has a different cognitive style. A person’s way of thinking, and explanation of analysis, may seem crystal clear to someone with a similar cognitive style and very confusing to another person whose approach is different. It is wise to remember, too, that the aim is not to discover the theory, but a theorythat aids understanding and action in the area under investigation. The discussion presented here is a personal perspective and example to illustrate adoption of the Glaserian approach. It aims to help others grasp the approaches to grounded theoryand is onlya starting point for others who will develop their own understanding of grounded theorybydoing it.
عنوان فارسی مقاله: | توسعه شیوه نظریه پایه یا تئوری داده بنیاد : مقایسه گلاسر و استراوس |
عنوان انگلیسی مقاله: | Developing a grounded theory approach: a comparison of Glaser and Strauss |