دانلود ترجمه مقاله بازتاب، رهبری و روابط عمومی (ساینس دایرکت – الزویر 2019)

از دانش تا انجام دادن: بازتاب، رهبری و روابط عمومی

From knowing to doing: Reflexivity, leadership and public relations

چکیده

1 مقدمه

2 باز اندیشی و ارتباط با زمینه

3 بررسی تجربیات زندگی رهبران روابط عمومی

4 طرح تحقیقی مطالعه

5 ظهور تضاد ها و تناقضات

6 موضوع توان زدایی و فرهنگ

7 مفاهیم تئوری و عملی

8 از روش شناسی تا آموزش

9 محدودیت های مطالعه

10 خلاصه

منابع

چکیده

     این مقاله استدلال می کند که اطلاعات کمی در حوزه روابط عمومی (PR) تجربه رهبری و به ویژه چالش های مربوط به اجرای رفتارهای رهبری مطلوب در محل کار شناخته شده است. این مقاله بر تجربیات شخصی روابط عمومی تاکید دارد و چگونگی کشف اثرات متقابل بین یک رهبر و موقعیت آن را بررسی می کند تا درک درستی از شرایطی که در آن دانش در موقعیت های مختلف رهبری اجرا می شود یا نمی شود را بهبود بخشد. این بحث بواسطه دیدگاه هایی از سوی سازمان ها و مطالعات رهبری تا یادگیری رهبری برای برجسته سازی اهمیت باز اندیشی در جریان است. این مطالعه علاوه بر کاربرد دیدگاه بازتابی در جهت شیوه رهبری در روابط عمومی، به فقدان تحقیقات تجربی متمرکز بر تجربیات موقعیتی رهبران روابط عمومی پرداخته است. این پژوهش، پتانسیل بازتابی برنامه مصاحبه با متخصصین روابط عمومی را در نظر می گیرد و نمونه هایی برای نشان دادن نقش این نوع از پژوهش در مطالعات رهبری ارائه می دهد. این حوزه به بررسی مسائل مربوط به تجارب محل کار مدیران اجرایی روابط عمومی که مدعی “توانمند سازی رهبران” هستند، می پردازد. یافته های این پژوهش بر این اساس است که چگونه روابط قدرت سازمانی، ارزش های رهبری حمایتی متخصصان را تحریف می کند و به گونه ای در طراحی فرآیند مسئله سازی دخیل است که ارتقا غیرانتقادی (پیشرفت عادی) رویکردهای هنجاری و بافت زدوده ( decontextualized) به رهبری را به چالش می کشد. این مقاله فواید گرایش بازتابی (انعکاسی) به تحقیق و آموزش رهبری روابط عمومی را نشان می دهد، در حالی که خواستار ارتقا شکل خاصی از هوش زمینه ای برای کمک به متخصصین در مقابله با شرایط سازمانی است که به طور خاص بر توانایی آن ها برای هدایت دیگران تاثیر می گذارد.

2 باز اندیشی و ارتباط با زمینه
     تمرکز زمینه ای این مطالعه بر دو بخش مکمل تحقیقاتی در مطالعات رهبری معاصر تاثیر می گذارد. اولین بخش، مربوط به نیاز به بررسی رابطه بین توانایی یک رهبر در مدیریت سازمان و الزام آن ها برای مقابله با محدودیت هایی است که آن ها را احاطه کرده اند. Nohria و Khurana (2010) اظهار داشتند که ماهیت تنش بین سازمان و محدودیت در قلب شیوه رهبری است و اهمیت آن را در تحقیقات آینده افزایش می دهد. دومین بخش از تحقیق درصدد درک بهتر این امر است که چگونه محققان و متخصصان به قطع ارتباط بین اصول و عمل اشاره می کنند، همانطور که Pfeffer و Sutton (2000) از این امر به عنوان “فاصله دانستن تا عمل کردن” یاد کرده اند (p. x). آنها استدلال می کنند که شکاف بین دانستن و عمل کردن “یکی از مهم ترین و آزاردهنده ترین موانع بر عملکرد سازمانی” است (p. x) و پدیده ای است که به طور خاص در زمینه رهبری مورد توجه قرار می گیرد. همانطور که Swart (2011) اشاره می کند “دانش تنها زمانی ارزشمند است که اجرا شود” و بر نیاز “با توجه به اهمیت رابطه بین دانش و زمینه آن” تاکید می کند(ص. 320، در اصل به ایتالیک). استفاده از این دو مضمون تحقیق در کنار هم، نشاندهنده شکل اساسی از “دانستن” برای رهبران روابط عمومی، شامل درک بالایی از شرایط محیطی است و بر عاملیت خود به عنوان افراد حرفه ای تاثیر می گذارد.

     با در نظر گرفتن این چالش ها، نیاز به روابط عمومی را برای دیدگاه های جایگزین درمورد رهبری برآورده می سازد، به طوری که این حوزه بتواند با تلاش برای متعادل ساختن ایده های منطقی و تجویزی غالب در تحقیقات موجود، نگاهش را بگستراند (Falkheimer & Heide, 2016; Fransden & Johansen, 2010). به ویژه، جهت گیری زمینه ای این مقاله برای کمک به متخصصین با در نظر گرفتن موضع آنها در رابطه با روابط قدرت اجتماعی و سازمانی از طریق فرآیند انعکاسی طراحی شده است که به بررسی تجربیات و اقدامات فردی آن ها می پردازد (Cunliffe, 2002, 2004). این تمرکز با توجه به استثنائات قابل توجه تحقیق در این زمینه با علاقه رهبری و رهبران روابط عمومی تمایل به نادیده گرفتن وجود و نفوذ قدرت دارد ، بسیار مهم است (Berger & Reber, 2006; Berger, 2005). از اینرو، این مطالعه با جهتگیری خود به تغییر دیدگاه های هوشمندانه رهبری بکار می رود، و ارتباط پیچیده متخصصان روابط عمومی را با محیط کار خود شناسایی می کند. برای اطلاع از چنین تحقیقی، ساترلند (2012)، این موضوع را مطرح می کند که چگونه باز اندیشی کانون توسعه رهبری می شود و نشان می دهد که آن “یک پل تحول گرا بین تجربه و یادگیری” ایجاد می کند (ص. 27). با برجسته سازی اهمیت آن برای توسعه حرفه ای Iszatt White, Kempster, و Carroll, (2017) پیشنهاد می کنند که باز اندیشی “اساسی برای یادگیری است که می تواند از انتشار دانش ضمنی خود دور شود، چرا که موضوع آزادی بخش حول محور مسائل قدرت است”(ص 583). در بیان این موضوع، محققان از دیدگاه Wittgenstein’s (1953) استفاده کردند، که آنچه در باز اندیشی رخ می دهد “خارج از” یادگیری بازتابی مرتبط با بینش نظری یا وحی ذهنی نیست، بلکه لحظاتی است که در آن ” چیزی را که از نظر ساده است درک می کنیم” (ص.89). با توجه به این توانایی برای نظم بخشی مجدد “آن چیزی که درمورد آن می اندیشیم” (Hibbert, 2013, p. 805) ، مورد استفاده قرار می گیرد، باز اندیشی می تواند با پاک سازی دانش موجود از طریق زیرسوال بردن فرضیات و ادراکات، اختلالی ایجاد کند تا فضایی مناسب برای بینش جدید بوجود آورد. بنابراین، در مطالعه حاضر، باز اندیشی فرصتی برای کشف عناصر ذهنی و تعاملی زندگی سازمانی فراهم می کند (Sutherland, 2012) که بر واقعیت های معاصر رهبری در روابط عمومی تاثیر می گذارد