این مقاله انگلیسی ISI در نشریه الزویر در 9 صفحه در سال 2022 منتشر شده و ترجمه آن 18 صفحه بوده و آماده دانلود رایگان می باشد.
دانلود رایگان مقاله انگلیسی (pdf) و ترجمه فارسی (pdf + word) |
عنوان فارسی مقاله: |
رهبری پروژه: دستور کار تحقیقاتی برای جهانی در حال تغییر
|
عنوان انگلیسی مقاله: |
Project leadership: A research agenda for a changing world
|
دانلود رایگان مقاله انگلیسی |
|
دانلود رایگان ترجمه با فرمت pdf |
|
دانلود رایگان ترجمه با فرمت ورد |
|
مشخصات مقاله انگلیسی و ترجمه فارسی |
فرمت مقاله انگلیسی |
pdf |
سال انتشار |
2022 |
تعداد صفحات مقاله انگلیسی |
9 صفحه با فرمت pdf |
نوع مقاله |
ISI |
نوع نگارش |
مقاله پژوهشی (Research article) |
نوع ارائه مقاله |
ژورنال |
رشته های مرتبط با این مقاله |
مدیریت |
گرایش های مرتبط با این مقاله |
مدیریت پروژه – نوآوری تکنولوژی – مدیریت تکنولوژی |
چاپ شده در مجله (ژورنال)/کنفرانس |
رهبری پروژه و جامعه |
ارائه شده از دانشگاه |
موسسه جان گریل برای رهبری پروژه و دانشکده مدیریت پروژه، دانشگاه سیدنی |
نمایه (index) |
Scopus – DOAJ |
شناسه شاپا یا ISSN |
2666-7215 |
شناسه دیجیتال – doi |
https://doi.org/10.1016/j.plas.2022.100044 |
لینک سایت مرجع |
https://www.sciencedirect.com/science/article/pii/S2666721522000047 |
رفرنس |
دارای رفرنس در داخل متن و انتهای مقاله ✓ |
نشریه |
الزویر – Elsevier |
تعداد صفحات ترجمه تایپ شده با فرمت ورد با قابلیت ویرایش |
18 صفحه با فونت 14 B Nazanin |
فرمت ترجمه مقاله |
pdf و ورد تایپ شده با قابلیت ویرایش |
وضعیت ترجمه |
انجام شده و آماده دانلود رایگان |
کیفیت ترجمه |
مبتدی (مناسب برای درک مفهوم کلی مطلب)
|
کد محصول |
F2477 |
بخشی از ترجمه |
در توسعه دیدگاه خود، از مسیر کار روی پروژههایی استفاده میکنیم که بر اشکال افقی یا توزیعشده رهبری تأکید میکنند (لیندگرن و پاکندورف، 2009؛ مولر و همکاران، 2018) یا رابطه و «تعادل» آنها را با سنتیتر بررسی میکنند. ، سلسله مراتبی، اشکال عمودی رهبری (مولر و همکاران، 2017). این کار در حال بررسی ماهیت رهبری در زمینه شکلهای سازماندهی کمتر سلسله مراتبی، سازگارتر، نوظهور است. مفهوم رهبری متوازن حالتی را توصیف می کند که در آن مدیر پروژه به دیگران «قدرت» می دهد، اعضای تیم را توانمند می کند و از قدرت سلسله مراتبی آنها برای اجازه دادن به اشکال توزیع شده رهبری برای انجام وظایف پروژه استفاده می کند (مولر و همکاران، 2017). بهجای استفاده از استعاره «تعادل»، که نشاندهنده یافتن یک حالت پایدار است – حداقل بهطور لحظهای، در تیم پروژه، ما ساختارهای متفاوت و متغیر رهبری پروژه را پیشبینی میکنیم.
ما از اصطلاح “رهبری اجتماعی” استفاده می کنیم تا توجه را جلب کنیم که چگونه مسئولیت های رهبری پروژه، که ممکن است بیشتر توزیع شده یا متمرکز باشند، همیشه در موقعیت اجتماعی قرار دارند. مفهوم رهبری اجتماعی مستلزم آگاهی از درک متنوع ارزش است که در پروژههای پیچیده بین سازمانی به وجود میآید، زیرا به دلیل ماهیت زمانی تحویل پروژه است، زیرا پروژهها از طرح و راهاندازی به تحویل آنها از طریق طراحی مفهومی، طراحی دقیق حرکت میکنند. ، اجرا، آزمایش (موریس، 1983) و سپس به عملیات و نگهداری. ما استدلال می کنیم که مهم است که به طور تجربی چگونگی رهبری در روابط و شیوه های حک شده در شبکه های بازیگری که در زمان و مکان برای مدیریت چنین جریان های فعالیت عمل می کنند، رخ می دهد. ما شبکههای چند سطحی از کنشها، روابط، زبان، شیوهها، پیکربندیها و مجموعهای از کنشگران و فناوریها را در نظر میگیریم که اشکال غیررسمی و رسمی رهبری را در پروژههای بینسازمانی و زمینههایی که در آن ارائه میشوند را قادر میسازد تا به یک دیدگاه اجتماعی در مورد دستاوردشان نیاز داشته باشند.
نه تنها تغییر ملزومات پروژه، بلکه الزامات اخلاقی برای تغییر جهان به سوی بهتر نیازمند «رهبری اجتماعی» است که بیشتر از گذشته مشترک، توزیع شده و مشارکتپذیر باشد. رهبری پروژه اساساً هم سیاسی و هم اخلاقی است (Helgadottir, ´ 2008)، با مسئولیت هایی بر حسب آنچه که به دنبال دستیابی به آن است، به نفع آن، و با مشارکت بالایی که اخلاق و ویژگی رویکرد خود را توسعه داده و عمومی می کند. جنبه های نهادینه رهبری پروژه، مانند نقش ها، اعتبار حرفه ای، سازمان های رسمی و ساختارهای مدیریتی در داخل و خارج از مرزهای پروژه، برای اطمینان از تخصص مناسب و درک مسئولیت ها در پروژه ها مهم باقی می مانند. با این حال، چگونگی سازماندهی این موارد، نگرانیهای حیاتی آنها، و همچنین ارتباط آنها با زمینههای وسیعتر، ثابت نیست. آنها برای همیشه در حال تغییر هستند زیرا پروژه ها معمولاً معیارهای منحصر به فرد ارزش را ارائه نمی دهند (مولوی و استوارت، 2013) و اغلب “رژیم های ارزشی مورد بحث” هستند (لوی و همکاران، 2016). رهبری اجتماعی شده مسیری را از طریق رقابت های ارزشی هدایت می کند. درگیر شدن با مجموعه های مختلف دانش و درک چگونگی ارزیابی ارزش (بولتانسکی و تیونوت، 2006 [1991])، در داخل و خارج از مرزهای سازمانی. چنین مشارکتی برای ایجاد سرمایه اجتماعی که تحول آفرین است، دربرگیرنده نحوه برخورد با پیچیدگی و همچنین پایدار است، ضروری است.
از آنجایی که تمرکز ما بر رهبری است تا رهبران، تولید “یک رهبر” را به عنوان یک اثر اجرایی می بینیم (Haugaard, 2010)، که تولید دوره های مختلف عمل را که توسط بسیاری از بازیگران در پیکربندی های در حال تحول روابط انجام می شود را قادر می سازد و محدود می کند. ماهیت اجتماعی سازماندهی باید برجسته شود، که در آن رهبری فردی با اعمال به عنوان عضوی از تیم های متعدد شکل می گیرد. رهبری مستلزم پیروی است (Dalcher, 2022a,b) و روابط این دو به عنوان دو جنبه از فرآیند یکسان کنش هماهنگ در حال تغییر است: زبان اقتدار و اطاعت، سرپرست و زیردست، جای خود را به یکی از شرکا یا متحدان می دهد. (Cunha و همکاران، 2020) در جستجوی روابط با کیفیت بالا (Graen and Uhl-Bien, 1995). رهبری و پیروی، زمانی که به درستی بر اساس نیازهای زمانی و مکانی توزیع شوند، به اشتراک گذاشته میشوند و حفظ تمایزات سخت بین رهبران و پیروان را دشوار میسازد. کار بر روی “رهبری خدمتگزار” (ون دیرندونک، 2011) ممکن است به فرد کمک کند تا به شکلی اجتماعیتر از رهبری هدایت شود، که شامل مدیریت خود در حین توجه، تعامل و رهبری و پیروی از دیگران و در عین حال متعهد به اهداف پروژه است. اصول و اشخاص
رهبری ممکن است به مسئولیت بسیاری از افرادی تبدیل شود که با همکاری یکدیگر به دنبال ارزش برای هدف هستند (تا سال 2021) و در بسیاری از حرفه ها، مهارت ها و سازمان ها کار می کنند. هدف پیش زمینه در رهبری جمعی آن را به در نظر گرفتن «چه کسی سود میبرد؟» مرتبط میکند. ذینفعان پروژهها در واقع گسترده هستند. آنها می توانند صاحبان و کاربران هر آنچه که پروژه تولید می کند را شامل شود. کسانی که روی آن سرمایهگذاری کردند و آنهایی که در آن کار کردند، و همچنین آنهایی که به طرق مختلف، از نظر فرهنگی، مادی و سازمانی، از طریق تعامل با پروژه و ارزشهای متعددی که ایجاد میکند، پایدار و غنی شدند. یک پروژه را می توان به عنوان ابزاری برای ایجاد ارزش درک کرد که میانبرهای زیادی را تشکیل می دهد (کلگ و همکاران، 2021). رویاها و طرح های متقاطع؛ جفت کردن حرفه ها، مشاغل و تجارت ها در یک مهار. ایجاد روابط بین سازمانی، وابستگی ها و معضلات؛ تخصیص منابع، مسئولیت ها و نقش ها؛ تلفیق فرهنگ ها، هماهنگی و ارتباط بین نهادهای مختلف؛ قرار دادن، اولویتبندی و تمرین روابط قدرت در کنار و با دیگرانی که به طور متقابل همین کار را انجام میدهند.
رهبری باید به طور فزاینده ای روابط با ذینفعانی را که فقط تعهدات رسمی به آنها بدهکار نیستند، مانند تامین کنندگان سرمایه، سازمان های نظارتی و سازمان های دولتی و خصوصی که پروژه با آنها شریک است، هدایت کند. همانطور که Engwall (2003) اشاره کرد، هیچ پروژه ای جزیره نیست. گروه های اجتماعی و کنشگری اجتماعی، سازماندهی شده از طریق پروژه ها و سازماندهی شده در مقابل پروژه ها، هدف پروژه ها را زیر سوال می برند (انگ و همکاران، 2016). جوامع مشروعیت خود را بهعنوان بازیگرانی که میتوان با آنها قدرت را بهعنوان ذینفعانی تقسیم کرد که با رهبری پروژه تعامل میکنند، نه فقط علیه رهبری پروژه، مشروعیت دارند (تئو و لوسمور، 2017). در واقع، مفهوم ذینفع از سازمان رسمی به خودی خود فراتر می رود زیرا اشکال گسترده تری از ذینفعان به طور فزاینده ای به نمایندگی دست می یابند. در واقع، یک رشته از ادبیات، اکولوژی را به عنوان یک ذینفع تعریف می کند (Tryggestad et al., 2013; Sage et al., 2016) که رهبری پروژه باید با آنها همکاری و همکاری کند و با حفظ و توانمندسازی بازیگران زیست محیطی، از جمله نه تنها قورباغه ها، قدرت را به اشتراک بگذارد. Tryggestad و همکاران، 2013) و همچنین گونه های دیگر. کارکنان، جوامع، جوامع و پایداری سیستمی که از تمام زندگی روی زمین پشتیبانی میکند، برای نمایندگی بهعنوان شکلهای مختلف سازمانی که حقوق نمادین اجتماعی این موجودیتها در نظر گرفته میشود را بیان میکنند. رهبری پروژه باید با این ارتباط هماهنگ باشد (Heikkurinen et al., 2019).
گفتگوهای استراتژیک که به عنوان بخشی در حال تحول از فرآیندهای پروژه انجام می شود ممکن است به تغییرات سیستماتیک در آنچه که باید انجام شود منجر شود. اینها فقط گفتگوهایی نیستند که در داخل پروژه یا با حامیان پروژه انجام شده است. آنها همچنین باید مواردی را که ممکن است با جنبه های پروژه مخالف باشد را در خود جای دهند. بنابراین، سازمان ها و پروژه ها به ظرفیت یادگیری نیاز دارند که نه تنها درون سازمانی است. رهبری مستلزم افراد باهوش و خودشکوفایی است که در یک فرآیند مشترک مذاکره شده و تشکیل شده کار می کنند. این باید یک فرآیند آگاهانه باشد (King and Badham, 2019) که در آن ساختار وضعیت و سلسله مراتب وظایف باید بر فرآیند مشورت دموکراتیک با ذینفعان، که به طور گسترده تصور می شود، در مورد چگونگی ارائه ارزش به عنوان بخش کلیدی پروژه، غلبه کند. مشورت نه تنها به آنچه در پروژه رخ می دهد توجه دارد. همچنین باید به معنای پروژه برای ذینفعانی که به طور رسمی و غیررسمی چالش برانگیز هستند، توجه داشت. رهبری در چارچوبی از حاکمیت پروژه و دولت عمل می کند (کلگ، 2019) و ذینفعان مختلف درگیر و دخیل در تنظیمات پروژه را مدیریت می کند. تمایز بین درگیر و دخیل قابل توجه است. آن دسته از ذینفعان درگیر به طور رسمی با مشارکت با حاکمیت پروژه ها و مشارکت در تحویل آن به عنوان چنین شناخته می شوند. آن دسته از ذینفعانی که در حاکمیت پروژه نقش دارند، لزوماً به طور رسمی و قانونی درگیر نیستند. آنها ممکن است در حال ادعای سهمی باشند که به طور رسمی به رسمیت شناخته نشده است. با این حال، به طور ضمنی، اگر آنها خود را قبل از شروع پروژه یا پس از آشکار شدن یک رویداد مهم، ذینفعان خود عنوان کنند.
یکی از نمونههای دراماتیک اخیر از فقدان حکومت در رابطه با سهامداران در می 2020 رخ داد، زمانی که ریوتینتو برای دسترسی به سنگ آهن، صخرهای را در نزدیکی معدن سنگ آهن براکمن خود در پیلبارا، استرالیای غربی منفجر کرد. انفجار یک سایت دارای اهمیت معنوی برای صاحبان سنتی زمین، مردم پوتو کونتی کورراما و پینیکورا را ویران کرد که در حالی که به طور رسمی به رسمیت شناخته می شدند اما بلافاصله قبل از انفجار به عنوان سهامداران نادیده گرفته می شدند، پس از این رویداد نمی توانستند اخراج شوند (کمیته دائمی مشترک). در شمال استرالیا، 2020؛ هاپکینز و کمپ، 2020؛ ورندر، 2020). ارتباط با مدیریت ارشد شرکت، واقع در دفتر مرکزی لندن، منجر به تمرکز بر ملاحظات اقتصادی در بازار صعودی سنگ آهن شده بود که اهمیت فرهنگی و سنتی را نادیده میگرفت، نادیده گرفتن رهبری پروژه که اثرات مخربی بر شهرت داشت.
3. بینش ها و جهت گیری ها را تحقیق کنید
برای رهبری پروژه ها، نیاز دوباره به تفکر در مورد چگونگی ارائه آن ارزش وجود دارد، منافع چه کسانی بالاترین یا به حاشیه رانده شدهاند، چه ارزشی برای چه کسی و برای چه چیزی ایجاد میشود، قدرتهای چه کسی توسط آن ارزش افزایش یا محدود شده است. بنابراین یک رهبری اجتماعی شده باید با در نظر گرفتن چندین ارزش در خطر درگیر شود: با روش های فرهنگی و اقتصادی، زیست محیطی و فناوری برای ارزیابی موفقیت پروژه. مدیریت اولیه پروژه به دنبال جداسازی پروژه ها از زمینه آنها برای محافظت از تحویل بود (به عنوان مثال همانطور که در موریس و هاف، 1987 گزارش شده است)، با غفلت از درهم تنیدگی عمیق تاریخ و بافت اجتماعی (Engwall، 2003). با این حال، همانطور که در اینجا نشان داده شد، تشخیص اینکه پروژه ها مداخله هستند (وایت و همکاران، 2019) نیاز به دید وسیع تری دارد. در اصل، رهبری یک ظرفیت هدایت کننده است که جهت دستیابی به اهداف و ایجاد ارزش در انجام آن است (بوکانان و بادهام، 2021). بنابراین، این سؤال که چگونه برای چه کسی و برای چه چیزی ارزش ایجاد می شود، یک دغدغه اصلی است.
ما یک دستور کار تحقیقاتی جدید را در مورد رهبری پروژه با بسط و چارچوببندی یک دیدگاه اجتماعی برای پرداختن به سه موضوع مرتبط با رهبری پروژه که برجسته میشوند پیشنهاد میکنیم: 1) تغییر فنآوریها، نیاز به رهبری پروژه برای انتخابهای تکنولوژیکی، باز کردن ارزشهایی که فناوریها نشان میدهند. دستیابی به نتایج مطلوب از طریق گنجاندن مسئولانه نوآوری در پروژه ها؛ 2) پیچیدگی سازمانی، نیاز به رهبری پروژه برای درگیر کردن بازیگران متعدد، پرداختن به پیچیدگی و عدم اطمینان در حال ظهور در داخل و بین پروژه ها و 3)، نگرانی های زیست محیطی، نیاز رهبری پروژه برای رسیدگی به خواسته ها برای پروژه ها برای مداخله مثبت برای ایجاد پایدار، انعطاف پذیر. و فقط آینده در رابطه با هر یک از این انتقالها، ما از علایق مرتبط خود استفاده میکنیم تا سؤالاتی را که برای رهبری اجتماعیشده و اولویتهای تحقیق مطرح میشود، ترسیم کنیم.
3.1. در حال تغییر تکنولوژی ها
تغییرات تکنولوژیک نیازمند رهبری پروژه برای انتخاب اخلاقی در مورد نحوه ترکیب نوآوری در پروژهها، ادغام نسلهای فناوری توسعهیافته در مقیاسهای زمانی مختلف است. اینها شامل فناوریهای جدید مانند هوش مصنوعی، بلاک چین، پلتفرمهای محصول، حسگرهای تعبیهشده و اشکال جدید بتن است. جذب آنها در یک محیط سازمانی مستلزم درگیر شدن با ارزش های متنوعی است که ذینفعان در آن محیط دارند (ر.ک. Garrety et al., 2014). برای پرداختن به سرعت سریع تغییرات تکنولوژیکی، پروژهها اخیراً به دنبال ترکیب نوآوری در حین تحویل، توسعه برنامههای نوآوری (دیویس و همکاران، 2015) برای انجام آزمایشهایی در مقیاس کوچک قبل از اجرای گستردهتر هستند. و استفاده از رویکردهای طراحی مترقی برای مدیریت زمانبندی های مختلف توسعه در زیرسیستم های مختلف پروژه (گیل و تتر، 2011). چارچوببندی سؤالات فناوری به عنوان سؤالات انتخابی، توجه را به تصمیمهای اخلاقی که گرفته میشوند جلب میکند و اینکه چگونه پروژههای معاصر همچنین شامل فناوریهایی هستند که در زمینههای مختلف، با نسلهای متعدد فناوریهای در حال استفاده، دوباره کشف، پیکربندی و تجدید ارزیابی شدهاند (ادگرتون، 2011). یکپارچهسازی یک چالش مهم، هم برای فناوریها و سیستمها در سراسر پروژهها و هم با زمینههای وسیعتری است که پروژهها در آن دخالت میکنند. در حالی که برنامه ریزی اولیه می تواند ادغام مجموعه شناخته شده ای از فناوری های پایدار را مورد توجه قرار دهد، الحاق تغییرات تکنولوژیک نیازمند یک رویکرد انعطاف پذیر و سازگار است (وایت و دیویس، 2021).
تغییرات تکنولوژیکی مستلزم شناخت محدودیتهای تخصص و درجهای از فروتنی از سوی افرادی است که در موقعیتهای رهبری پروژهها هستند، زیرا فناوریهای جدید دامنه دانشی را که باید بسیج شود افزایش میدهد و نوآوریها را در سراسر تنظیمات پروژه بینسازمانی تشدید میکند (Boland et al. ، 2007). تغییراتی مانند دیجیتالی شدن، صنایع جدیدی را به زنجیره تامین پروژه میآورد، با ارتباطات جدید بین بازیگران و فناوریها، با تغییر ماهیت پروژهها و محصولات قابل تحویل آنها (وایت، 2019). تغییرات ممکن است درک حرفه ای از ارزش آینده را که در یک مسیر تکنولوژیکی شکل می گیرد، به چالش بکشد. به عنوان مثال، تغییرات مداوم در فناوریهای حملونقل سؤالات مهمی را در مورد ماهیت تحرک آینده و اینکه چه ترکیبی از فناوریها و همچنین دستگاههای حملونقل عمومی، خصوصی و شخصی و گزینههای حمل و نقل فعال ممکن است بهترین باشند (به عنوان مثال ویلسون و میترا، 2020) ایجاد میکند. پیامدهایی برای چگونگی اولویت بندی، تصور و تنظیم پروژه های مرتبط توسط جامعه.
|