دانلود رایگان ترجمه مقاله اکولوژی شهری و تفاوت در اصطلاح شهری بین علوم اجتماعی و طبیعی – اسپرینگر ۲۰۰۰

 

دانلود رایگان مقاله انگلیسی + خرید ترجمه فارسی
عنوان فارسی مقاله:

اکولوژی شهری به عنوان یک علم بین رشته ای: تفاوت ها در استعمال اصطلاح” محیط شهری” بین علوم اجتماعی و طبیعی

عنوان انگلیسی مقاله:

Urban ecology as an interdisciplinary field: differences in the use of “urban” between the social and natural sciences

 
 
 
 
 

 

مشخصات مقاله انگلیسی (PDF)
سال انتشار ۲۰۰۰
تعداد صفحات مقاله انگلیسی ۲۱ صفحه با فرمت pdf
رشته های مرتبط با این مقاله مهندسی محیط زیست، مهندسی شهرسازی
گرایش های مرتبط با این مقاله مهندسی محیط زیست، مدیریت شهری
چاپ شده در مجله (ژورنال) اکوسیستم های شهری – Urban Ecosystems
ارائه شده از دانشگاه گروه علوم زیستی، دانشگاه فنی تگزاس، ایالات متحده آمریکا
رفرنس دارد 
کد محصول F953
نشریه اسپرینگر – Springer

 

مشخصات و وضعیت ترجمه فارسی این مقاله (Word)
وضعیت ترجمه انجام شده و آماده دانلود
تعداد صفحات ترجمه تایپ شده با فرمت ورد با قابلیت ویرایش  ۲۱ صفحه با فونت ۱۴ B Nazanin
ترجمه عناوین جداول ترجمه شده است  
ترجمه متون داخل جداول ترجمه شده است  
ترجمه ضمیمه ترجمه نشده است 
درج جداول در فایل ترجمه درج شده است 
منابع داخل متن درج نشده است 
کیفیت ترجمه کیفیت ترجمه این مقاله متوسط میباشد 

 

فهرست مطالب

چکیده
مقدمه
انواع مطالعات اکولوژیکی در محیط های شهری
برخی از مسائل مربوط به تعاریف ” محیط شهری” در اکولوژی
الگوبرداری از علوم اجتماعی
مطالعات موردی در خصوص اکولوژی شهری یکپارچه
ساختار پوشش گیاهی در برابر شاخص اجتماعی اقتصادی در بالتیمور، مریلند(آمریکا)
بیلان آب شهری برای بخشی از ونکوور، بریتیش کلمبیا( کانادا)
نتیجه گیری

 

بخشی از ترجمه

مقدمه
امروزه، شواهد متقاعد کننده ای وجود دارند که نشان می دهند انسان تقریبا در حال تغییر کل اکوسیستم های زمین است. ویتوسک و همکاران بیان کردند که بیش از نیمی از آب شیرین کره زمین توسط انسان ها مصرف می شود، تقریبا نیمی از سطح خشکی ها توسط فعالیت های انسانی تغییر یافته است، بیشتر نیتروژن جوی توسط فعالیت های انسانی تثبیت می شود تا توسط فرایند های طبیعی زمین، و فعالیت های انسانی در حال کاهش قابل توجهی از تنوع زیستی می باشند. در نتیجه این فعالیت ها، بیشتر اکوسیستم ها( اگر نگوییم همه آن ها)، مسلما می توانند به صورت اکوسیستم های تحت سلطه انسان تلقی شوند، صرف نظر از این که آیا انسان به طور واقعی آن ها را اشغال کرده است یا نه( یعنی در آن ها زندگی می کند یا نه). با این حال، بشر هم چنین در حال ایجاد اکوسیستم های جدید مخصوص برای سکونت است: به این ها اکوسیستم های شهری می گویند. این اکوسیستم های جدید و انسان ساخت،( مصنوعی)، بدون شک تحت سلطه انسان هستند و هنوز اکوسیستم های شهری، هم از نظر کیفی و هم از نظر کمی از سایر اکوسستم های تحت سلطه انسان از حیث توسعه، دامنه نفوذ و اثرات بالقوه متفاوت هستند.درک این تفاوت ها منوط به توانایی ما برای تمایز بین اکوسیستم شهری و اکوسیستم تحت سلطه انسان است.
در ۱۹۰۰، تنها ۹ درصد از جمعیت جهان در” محیط های شهری” زندگی می کردند(که توسط بانک جهانی به این نام خوانده شده است). این رقم تا ۱۹۸۰ به ۴۰ درصد، تا ۲۰۰۰ به ۵۰ درصد رسیده و انتظار می رود که تا بیش از ۶۶ درصد تا ۲۰۱۵ افزایش یابد. افزایش وفور این محیط ها، از چشم کارشناسان محیط زیست و اکولوژیست ها دور نمانده است. در واقع ” چشم انداز شهری یک شکل شناخته شده از چشم انداز” است و زمینه های متعددی را برای مطالعات علمی در اختیار می گذارد زیرا چشم انداز های شهری اغلب با حضور گونه های گیاهی و جانوری غیر بومی، عدم توازن بین مهاجرت به داخل موجودات زنده و نرخ انقراض و حضور آلودگی هوا، آب و خاک مشخص می شوند. با این حال اخیرا، تحقیقات اکولوژیکی نسبتا اندکی در شرایط شهری انجام شده است. در واقع، اکولوژیست ها در وهله اول به دنبال درک موضوعات مورد مطالعه خود در غیاب انسان بوده و معمولا انسان را عمدتا به عنوان عامل تخریب در نظر می گیرند. یک مرور منابع اخیر در مقالات تحقیقاتی چاپ شده در برترین مجلات اکولوژیکی بین ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۷ نشان داد که تنها ۲۵ مقاله از ۶۱۵۷ مقاله( ۰٫۴ درصد) به طور ویژه به گونه های شهری پرداخته و یا به طور ویژه در شرایط شهری انجام شده بودند( کولینز و همکاران،در حال بررسی). بوم شناسان اخیرا پی برده اند که این کمبود و نقیصه نیازمند تحقیقات بیشتری در خصوص چگونگی شکل گیری توسعه شهری توسط ساختار و عملکرد کلی اکوسیستم و نیز تاثیر توسعه شهری بر روی ساختار و عملکرد اکوسیستم می باشد. این کار آن طور که به نظر می رسد آسان نیست. مسائل لجستیک ناشی از کار در محیط های شهری نظیر مشکلات در کسب مجوز برای انجام آزمایشات بزرگ مقیاس شهری بر روی املاک خصوصی و نیز خرابی تجهیزات میدانی وجود دارد. مسائل مشابه در بسیاری از مطالعات اکولوژیکی به وقوع می پیوندد. آن چه که در مورد انجام تحقیقات بر روی شیوه تاثیر توسعه شهری بر فرایند های اکولوژیکی متفاوت به نظر می رسد، مربوط به تعیین اجزای تشکیل دهنده یک” اکوسیستم شهری” است. منظور ما از این جمله این است که منطقه شهری به طور ساده به معنی یک منطقه تحت سلطه انسان نیست.
اساسا، یک چشم انداز تعریف شده به عنوان چشم انداز شهری، نشان دهنده برخی از اثرات و پیامد های نفوذ انسان است. در واقع این بدین معنی است که دور افتاده ترین مناطق می توانند به صورت مناطق “شهری” نامیده شوند زیرا انسان بر بخشی از منطقه خود را در برخی اوقات تحت نفوذ خود قرار داده است( برای مثال با ایجاد یک خانه ییلاقی دور افتاده و یا حتی خرابه های بومیان). پر واضح است که این تعریف از شهر بسیار کلی بوده و نمی تواند مفید باشد و موجب ابهام در تفاوت های بین اکوسیستم های تحت سلطه انسان و اکوسیستم های شهری حقیقی می شود. از این روی نیاز مبرمی به از بین بردن عدم قطعیت در تعریف اکوسیستم های شهری توسط اکولوژیست ها و اصلاح اشتباهات در خصوص تعاریف مفهوم” محیط شهری” ( یا برطرف کردن کمبود های مربوط به آن) دیده می شود. در این مقاله، ما به بررسی تعاریف اصطلاح” محیط شهری” مورد استفاده توسط اکولوژیست ها پرداخته و از علوم اجتماعی جهت راهنمایی در ایجاد یک توصیف کمی تر از مفهوم اکوسیستم شهری کمک می گیریم. با علم به این که توسعه شهری، هم یک پدیده اکولوژیکی و هم یک پدیده اجتماعی است( و بر همین اساس، با علم به این که اکولوژی شهری یک علم بین رشته ای است)، ما اقدام به مقایسه و تباین تعاریف اصطلاح ” محیط شهری” مورد استفاده توسط اکولوژیست ها و دانشمندان علوم اجتماعی کرده و برخی از مطالعات موردی در خصوص شیوه تعریف و استفاده از این اصطلاح توسط مطالعات بین رشته ای ارایه می کنیم. این فرایند موجب روشن شدن نقاط قوت و شکاف های موجود در توصیفات فعلی از سیستم های شهری خواهد شد. هم چنین فرایند فوق دستور العمل هایی را برای دانشمندان علوم اجتماعی و اکولوژیست ها ارایه می کند تا بتوانند ارزیابی کمی از شرایط و محیط شهری در خصوص پروژه های تحقیقاتی خود داشته باشند. اگرچه ما می دانیم که هیچ تعاریف منحصر به فردی از اصطلاح” محیط شهری” لزوما نسبت به یکدیگر صحیح تر و دقیق تر نیستند، نشان می دهیم که معیار های جمعیت شناختی، اقتصادی، سیاسی، فکری و فرهنگی زمانی که همراه با معیار های ژئوفیزیکی و بیولوژیکی استفاده شوند، یک تعریف کامل تر و مفید تر را در اختیار خواهند گذاشت.

 

بخشی از مقاله انگلیسی

 

Introduction

There is now compelling evidence that humans are altering virtually all of the Earth’s ecosystems. Vitousek et al. (1997) noted that more than half of the Earth’s fresh water is used by humans, nearly half of the land surface has been transformed by human action, more atmospheric nitrogen is fixed by human activities than by all natural terrestrial processes combined, and human activities are leading to significant losses of biodiversity. As a consequence of these actions, most (if not all) ecosystems can arguably be considered human-dominated ecosystems, regardless of whether humans actually occupy (live within) them. However, humans are also creating new ecosystems specifically for dwelling: these are urban ecosystems (Steams and Montag, 1974). These new, synthetic ecosystems are unquestionably human-dominated, and yet urban ecosystems are both qualitatively and quantitatively different from other human-dominated ecosystems in terms of development, sphere of influence, and potential impacts. Understanding these differences hinges on our ability to distinguish between urban and human-dominated. In 1900, only 9% of the world’s human population lived in “urban environments” (so called by the World Bank, 1984). This figure had increased to 40% by 1980, 50% by 2000, and is expected to increase to over 66% by 2025 (World Bank, 1984; Simpson, 1993; Rodick, 1995; Brockerhoff, 1996). The increasing abundance of such environments has not gone unnoticed by ecologists. Indeed, the “urban landscape is a well-appreciated form of landscape” (Weddle, 1986) and offers numerous areas of scientific study since urban landscapes are often characterized by the presence of exotic flora and fauna, an imbalance between biotic immigration and extinction rates (Rebele, 1994), and the presence of pollution in air, water, and soil (Botkin and Beveridge, 1997). Until recently, however, relatively little ecological research was conducted in urban settings. Indeed, ecologists have primarily sought to understand their subjects of study in the absence of humans and have usually considered humans chiefly as agents of disturbance (Pickett and McDonnell, 1993; Costanza, 1996). A recent survey of research papers in the foremost ecological journals between 1993-1997 revealed that only 25 of 6157 papers (0.4%) dealt specifically with urban species or were carried out in an urban setting (Collins et at., in review). Ecologists have recently begun to recognize this oversight, however, calling for more research into how overall ecosystem structure and function shape and are shaped by urban development (Matson, 1990; McDonnell and Pickett, 1990; Botkin and Beveridge, 1997; Walbridge, 1997; Parlange, 1998). Such a pursuit is not as easy as it sounds, however. There are logistical problems incurred from working in urban settings, such as difficulty in obtaining permission to conduct large-scale experiments on private property, as well as vandalism to field equipment (see also Yalden, 1980). Similar problems are faced in most ecological studies. What is different about conducting research on how patterns of urbanization affect ecological processes, though, is in determining what constitutes an “urban ecosystem.” By this, we mean recognition that an urban area is not simply a human-dominated area. Fundamentally, a landscape defined as urban shows some effects of human influence. Taken Iiterally, this could mean that the most remote sites could be called urban simply because humans have influenced a portion of their area at some point in time (e.g., by the presence of a secluded vacation cabin or even aboriginal ruins). Clearly, this description of urban is too broad to be very useful, and it confounds the differences between human-dominated and truly urban ecosystems. There is thus an evident need to remove the uncertainty with which ecologists define urban ecosystems and to correct oversights regarding definitions ( or lack thereot) of what it means to be “urban.” In this paper, we will examine definitions of the term “urban” as used by ecologists and look towards the social sciences for guidance in creating a more quantitative description of what an urban ecosystem is. In recognizing that urbanization is both an ecological and a social phenomenon (thereby recognizing that urban ecology is an interdisciplinary field), we will compare and contrast definitions of “urban” as used by ecologists and social scientists and will provide some case studies of how interdisciplinary studies have defined and used “urban.” This process will illuminate both strengths and gaps in current descriptions of urban systems. It will also provide both ecologists and social scientists with guidelines to quantify the urban setting of their own research projects. Although we recognize that no single definition of “urban” is necessarily more correct than another, we will demonstrate that demographic, economic, political, perceptive, and cultural criteria, when used in conjunction with geophysical and biological criteria, provide a more complete and useful definition.

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا