دانلود رایگان ترجمه مقاله فیسبوک و تنهایی افراد – theatlantic 2012

دانلود رایگان مقاله انگلیسی آیا فیسبوک ما را تنها می کند؟ به همراه ترجمه فارسی

 

عنوان فارسی مقاله: آیا فیسبوک ما را تنها می کند؟ 
عنوان انگلیسی مقاله: Is Facebook Making Us Lonely?
رشته های مرتبط: مهندسی فناوری اطلاعات و علوم ارتباطات اجتماعی، روانشناسی، اینترنت و شبکه های گستره، روابط عمومی، روانشناسی شناخت
فرمت مقالات رایگان مقالات انگلیسی و ترجمه های فارسی رایگان با فرمت PDF میباشند
کیفیت ترجمه کیفیت ترجمه این مقاله پایین میباشد 
نشریه TheAtlantic
کد محصول f187

مقاله انگلیسی رایگان

دانلود رایگان مقاله انگلیسی

ترجمه فارسی رایگان 

دانلود رایگان ترجمه مقاله
جستجوی ترجمه مقالات جستجوی ترجمه مقالات

 

 

بخشی از ترجمه فارسی مقاله:

رسانه اجتماعی (از فیسبوک تا توییتر) ما را بیشتر از همیشه به شبکه ها متصل کرده اند. با این حال جدای از این اتصال، پژوهش جدید اشاره می کند که ما هرگز تا کنون تنهاتر از این نبوده ایم (یا خود شیفته) و آنکه این تنهایی ما را بیمار روانی و بدنی می کند. گزارشی درباره کاری که همه گیری تنهایی دارد با روح ما و جامعه ما می کند.

یویتی ویکرز (YVETTE VICKERS) همبازی پلی بوی سابق و ستاره سینمای ب، مشهور بخاطر نقش خود در حمله زن ۵۰ پا ، در اوت گذشته ۸۳ ساله شد، اما هیچکس نمی داند او دقیقاً چند ساله بود که مُرد. براساس پزشک قانونی لس آنجلس، او در قسمت بهتری از سال مرد پیش از آنکه همسایه و دوست بازیگر او، زنی به نام سوزان ساویج، متوجه تارهای عنکبوت و نامه های زرد درون صندوق پستی وی شد، و از طریق یک پنجره شکسته در را باز کرد و از میان انبوه نامه های تلنبار شده و تپه ای از پوشاک که در خانه مانع ایجاد کرده بودند راه خودش را باز کرد. در بالای ساختمان، او جسد ویکرز را به صورت خشکیده نزدیک یک بخاری که هنوز روشن بود پیدا کرد. رایانه او نیز هنوز روشن بود، تابش آن فضای خالی را پر کرده بود.
لس آنجلس تایمز داستانی با عنوان “جسد خشکیده همبازی سابق پلی بوی، یویتی ویکرز در خانه دربند مبارکش پیدا شد” پست کرد که شدیداً انتشار یافت. در دو هفه، با حساب تکنوراتی، مرگ تنهای ویکرز از قبل موضوع ۱۶,۰۵۷ پست فیسبوک و ۸۸۱ توییت بوده است. او یک نماد سینمای ترسناک بوده است، نمادی از ظرفیت هالیوود برای استخراج بنیادی ترین ترس های ما به احمقانه ترین شیوه ها؛ اکنون او نمادی از یک نوع جدید و متفاوت از ترس است: ترس فزاینده ما از تنهایی. مسلماً او توجه بسیار بیشتری در مرگش کسب کرد تا سال های آخر زندگی اش. بدون هیچ فرزندی، بدون گروه مذهبی، و بدون هیچ دایره اجتماعی بدون واسطه ای از هر شکل، او به عنوان یک زن مسن شروع به جستجوی دوستی در جای دیگری کرد. ساویج بعداً به مجله لس آنجلس گفت که او صورت حساب های تلفن ویکرز را برای یافتن سرنخ هایی درباره زندگی ای که به چنین پایانی منجر شده جستجو کرده است. در ماه های پیش از مرگ عجیب و غریبش، ویکرز نه به دوستان یا خانواده اش بلکه به هوادارن دوری که از طریق انجمن های طرفداری و سایت های اینترنتی او را یافته بودند تلفن زده بود.
همچنین ببینید:

گفتگوی زنده با استفن مارش
نویسنده در ساعت ۳ عصر دوشنبه، ۱۶، آپریل برای پاسخ دادن به سؤالات خوانندگان آنلاین خواهد بود. برای جزئیات روی لینک بالا کلیک کنید.
بافت ارتباطات ویکرز گسترده تر اما سطحی تر شد، همانطور که برای بسیاری از ما اتفاق افتاده است. ما در انزوایی زندگی می کنیم برای اجدادمان غیرقابل تصور است، با این حال هیچوقت دسترس پذیرتر از این نبوده ایم. طی سه دهه گذشته، فناوری دنیایی به ما عرضه کرده است که در آن ما کسری از لحظه خارج از تماس نیستیم. در سال ۲۰۱۰، ۸۰۰ مایل کابل فیبر نوری به قیمت ۳۰۰ میلیون دلار بین صرافی مرکانتیل شیکاگو و صرافی استاک نیو یورک برای از بین بردن سه میلیونوم ثانیه از زمان تجارت استفاده شد. با این حال در این دنیای ارتباطات آنی و مطلق، بدون مرز محدودیت های زمان یا فضا، ما از بیگانگی بی سابقه ای رنج می بریم. ما هرگز بیش از این جدای از دیگران، یا تنهاتر نبوده ایم. در دنیایی که شیوه های اجتماعی شدن جدیدتر از همیشه از پای درآمده است، ما جامعه کمتر و کمتر واقعی داریم. ما در یک تناقض شتابان زندگی می کنیم: هرچه متصل تر می شویم، تنهاتر هستیم. به ما قول دهکده جهانی داده شد؛ در عوض ما ساکن بن بست کسل کننده و آزادراه های بی پایان حومه وسیع اطلاعات شدیم.
در طلایه همه این تعاملات تنهای ناگهانی، فیسبوک با ۸۴۵ میلیون کاربر و ۳٫۷ میلیارد دلار درآمد در سال گذشته قرار دارد. این شرکت امیدوار است در اولین ارائه همگانی سهام در اواخر بهار امسال از ۵ میلیارد عبور کند، که آن را بمراتب بزرگترین IPO (initial public offering: اولین ارائه همگانی سهام) اینترنتی در تاریخ خواهد کرد. برخی از برآوردهای اخیر ارزش بالقوه شرکت را ۱۰۰ میلیارد دلار می دانند که آن را بزرگتر از صنعت قوه جهان می کند، یک اعتیاد آماده پیش افتادن از دیگری. فهمیدن مقیاس و دسترسی فیسبوک سخت است: در تابستان گذشته، بنابر برخی شمارش ها، فیسبوک اولین وب سایتی شد که ۱ تریلیون بازدید از صفحه در یک ماه دریافت کرد. در سه ماه گذشته سال ۲۰۱۱، کاربران متوسط ۲٫۷ میلیارد “لایک” و نظر در هر روز بوجود آوردند. با هر مقیاسی که اهمیت دهید فیسبوک را قضاوت کنید (به عنوان یک شرکت، یک فرهنگ، یک کشور)، بسیار فراتر از تصور است.
جدای از محبوبیت بی اندازه آن، یا به احتمال زیاد بدلیل آن، فیسبوک از ابتدا تحت چیزی از ابری از بدگمانی بوده است. ترسیم مارک زوکربرگ (صاحب فیسبوک) در فیلم شبکه اجتماعی به صورت یک حرام زاده دچار نشانگان سندرم آسپرگر بی معنی بود. اما درست به نظر می رسید. اگر نه برای زوکربرگ، این برای فیسبوک درست به نظر می رسید. به یاد ماندنی ترین صحنه فیلم، صحنه ای که ممکن بود برنده اسکار شود، صحنه نهایی بود که صحنه ساکت مارک زوکربرگ که یک درخواست دوستی برای دوست دختر سابقش می فرستاد، و آنگاه صبر می کرد و کلیک می کرد و صبر می کرد و کلیک می کرد بود، لحظه ای از تنهایی فرا متصل حفظ شده در کهربا. همه ما در آن صحنه بوده ایم: خشک شده با درخشش صفحه، گرسنه پاسخ.
وقتی در گوگل پلاس ثبت نام و دایره دوستی تان را بر پا می کنید، برنامه تصریح می کند که شما تنها باید “دوستان واقعی تان، افرادی که با در اشتراک گذاری زندگی خصوصی تان با آن ها راحت هستید” را مشمول کنید. آن عبارت کوچک، دوستان واقعی تان (بسیار ظریف، بسیار فریبنده) کاملاً اضطراب هایی را که رسانه اجتماعی ایجاد می کند در کپسول می گذارد: ترس هایی که فیسبوک در دوستی های واقعی ما دخالت می کند، ما را از یکدیگر دور می کند، ما را تنهاتر می کند؛ و آنکه شبکه اجتماعی می تواند انزوایی را که به نظر می رسد برای غلبه بر آن طراحی شده است را افزایش می دهد.

بخشی از مقاله انگلیسی:

SOCIAL MEDIA—FROM FACEBOOK TO TWITTER—HAVE MADE US MORE DENSELY NETWORKED THAN EVER. YET FOR ALL THIS CONNECTIVITY, NEW RESEARCH SUGGESTS THAT WE HAVE NEVER BEEN LONELIER (OR MORE NARCISSISTIC)—AND THAT THIS LONELINESS IS MAKING US MENTALLY AND PHYSICALLY ILL. A REPORT ON WHAT THE EPIDEMIC OF LONELINESS IS DOING TO OUR SOULS AND OUR SOCIETY.

YVETTE VICKERS, A FORMER Playboy playmate and B-movie star, best known for her role in Attack of the 50 Foot Woman, would have been 83 last August, but nobody knows exactly how old she was when she died. According to the Los Angeles coroner’s report, she lay dead for the better part of a year before a neighbor and fellow actress, a woman named Susan Savage, noticed cobwebs and yellowing letters in her mailbox, reached through a broken window to unlock the door, and pushed her way through the piles of junk mail and mounds of clothing that barricaded the house. Upstairs, she found Vickers’s body, mummified, near a heater that was still running. Her computer was on too, its glow permeating the empty space. The Los Angeles Times posted a story headlined “Mummified Body of Former Playboy Playmate Yvette Vickers Found in Her Benedict Canyon Home,” which quickly went viral. Within two weeks, by Technorati’s count, Vickers’s lonesome death was already the subject of 16,057 Facebook posts and 881 tweets. She had long been a horror-movie icon, a symbol of Hollywood’s capacity to exploit our most basic fears in the silliest ways; now she was an icon of a new and different kind of horror: our growing fear of loneliness. Certainly she received much more attention in death than she did in the final years of her life. With no children, no religious group, and no immediate social circle of any kind, she had begun, as an elderly woman, to look elsewhere for companionship. Savage later told Los Angeles magazine that she had searched Vickers’s phone bills for clues about the life that led to such an end. In the months before her grotesque death, Vickers had made calls not to friends or family but to distant fans who had found her through fan conventions and Internet sites.

Also see

Live Chat With Stephen Marche The author will be online at 3 p.m. Eastern time on Monday, April 16, to answer readers’ questions. Click the link above for details. Vickers’s web of connections had grown broader but shallower, as has happened for many of us. We are living in an isolation that would have been unimaginable to our ancestors, and yet we have never been more accessible. Over the past three decades, technology has delivered to us a world in which we need not be out of contact for a fraction of a moment. In 2010, at a cost of $300 million, 800 miles of fiber optic cable was laid between the Chicago Mercantile Exchange and the New York Stock Exchange to shave three milliseconds off trading times. Yet within this world of instant and absolute communication, unbounded by limits of time or space, we suffer from unprecedented alienation. We have never been more detached from one another, or lonelier. In a world consumed by ever more novel modes of socializing, we have less and less actual society. We live in an accelerating contradiction: the more connected we become, the lonelier we are. We were promised a global village; instead we inhabit the drab cul-de-sacs and endless freeways of a vast suburb of information. At the forefront of all this unexpectedly lonely interactivity is Facebook, with 845 million users and $3.7 billion in revenue last year. The company hopes to raise $5 billion in an initial public offering later this spring, which will make it by far the largest Internet IPO in history. Some recent estimates put the company’s potential value at $100 billion, which would make it larger than the global coffee industry— one addiction preparing to surpass the other. Facebook’s scale and reach are hard to comprehend: last summer, Facebook became, by some counts, the first Web site to receive 1 trillion page views in a month. In the last three months of 2011, users generated an average of 2.7 billion “likes” and comments every day. On whatever scale you care to judge Facebook—as a company, as a culture, as a country—it is vast beyond imagination. Despite its immense popularity, or more likely because of it, Facebook has, from the beginning, been under something of a cloud of suspicion. The depiction of Mark Zuckerberg, in The Social Network, as a bastard with symptoms of Asperger’s syndrome, was nonsense. But it felt true. It felt true to Facebook, if not to Zuckerberg. The film’s most indelible scene, the one that may well have earned it an Oscar, was the final, silent shot of an anomic Zuckerberg sending out a friend request to his exgirlfriend, then waiting and clicking and waiting and clicking—a moment of superconnected loneliness preserved in amber. We have all been in that scene: transfixed by the glare of a screen, hungering for response. When you sign up for Google+ and set up your Friends circle, the program specifies that you should include only “your real friends, the ones you feel comfortable sharing private details with.” That one little phrase, Your real friends—so quaint, so charmingly mothering—perfectly encapsulates the anxieties that social media have produced: the fears that Facebook is interfering with our real friendships, distancing us from each other, making us lonelier; and that social networking might be spreading the very isolation it seemed designed to conquer.

 

 

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا