دانلود رایگان ترجمه مقاله مدیران زن و مدیریت عایدات در شرکت های پیشرفته (نشریه امرالد 2012) (ترجمه رایگان – برنزی ⭐️)

 

 

این مقاله انگلیسی ISI در نشریه امرالد در 29 صفحه در سال 2012 منتشر شده و ترجمه آن 16 صفحه میباشد. کیفیت ترجمه این مقاله رایگان – برنزی ⭐️ بوده و به صورت خلاصه و ناقص ترجمه شده است.

 

دانلود رایگان مقاله انگلیسی + خرید ترجمه فارسی
عنوان فارسی مقاله:

مدیران زن و مدیریت عایدات در شرکت های پیشرفته

عنوان انگلیسی مقاله:

Female directors and earnings management in high-technology firms

 
 
 
 

 

مشخصات مقاله انگلیسی (PDF)
سال انتشار 2012
تعداد صفحات مقاله انگلیسی 29 صفحه با فرمت pdf
رشته های مرتبط با این مقاله مدیریت و حسابداری
گرایش های مرتبط با این مقاله مدیریت کسب و کار، حسابداری مدیریت، مدیریت مالی، حسابداری مالی
چاپ شده در مجله (ژورنال) بررسی حسابداری اقیانوس آرام – Pacific Accounting Review
کلمات کلیدی مدیریت عایدات، کیفیت عایدات، جنسیت، انگیزش زنان، هیئت مدیره، مدیریت، نظارت و کنترل امور شرکت
رفرنس دارد 
کد محصول F1203
نشریه امرالد – Emerald

 

مشخصات و وضعیت ترجمه فارسی این مقاله 
وضعیت ترجمه انجام شده و آماده دانلود
تعداد صفحات ترجمه تایپ شده با فرمت ورد با قابلیت ویرایش  16 صفحه با فونت 14 B Nazanin
ترجمه عناوین جداول ترجمه شده است 
ترجمه متون داخل جداول ترجمه نشده است 
درج جداول در فایل ترجمه درج نشده است  
کیفیت ترجمه کیفیت ترجمه این مقاله متوسط میباشد 
توضیحات ترجمه این مقاله به صورت ناقص و خلاصه انجام شده است

 

فهرست مطالب

چکیده
1-مقدمه
2-بررسی منابع
2-1 منابع مدیریت عایدات(سود)
2-2 منابع جنسیت
3-داده ها و شاخص های اندازه گیری مدیریت سود
4-4 بحث

 

بخشی از ترجمه

چکیده
هدف:این مطالعه که بر مبنای ادغام تئوری های حسابداری و جنسیتی است، با هدف کشف این که آیا مدیریت عایدات(سود) تحت تاثیر مدیران زن در هیئت مدیره و کمیته حسابرسی قرار می گیرد یا نه؟ و اگر جواب مثبت است، چگونه انجام شد.؟
طرح/روش/رویکرد:این مطالعه از دو رویکرد آنالیز تک متغیره و چند متغیره برای بررسی رابطه بین مدیران زن و مدیریت عایدات در شرکت های با فناوری پیشرفته بهره می برد. در این آنالیز، دو معیار اندازه گیری (به اعتبار گذشته) مدیریت عایدات، تعهد اختیاری و تعهد غیر عملیاتی علاوه بر دو معیار به اعتبار پیش بینی مدیریت عایدات یعنی حسابرس Big4 و اهرم مالی استفاده شدند.
یافته ها: این مقاله شواهدی را در خصوص رابطه منفی بین حضور مدیران زن و مدیریت عایدات در اختیار می گذارد. یافته ها حاکی از این مطلب است که خشونت و تخلفات حسابداری تحت تاثیر نسبت زنان در هیئت مدیره علاوه بر کمیته حسابرسی است. به علاوه،این مقاله به شواهدی پی برده است که نشان می دهد که مدیریت عایدات زمانی که CEO یا CFO یک خانم است پایین تر و ضعیف تر می باشد. هم چنین در شرکت های با نسبت بیشتر زنان در مدیریت، نظارت و کنترل امور شرکت و یا مدیریت ارشد، پایش خارجی توسط حسابرسان و بستانکاران ضعیف تر می باشد ولی کیفیت عایدات بالاست. آنالیز های دیگر حاکی از آن است که جنسیت مدیران دارای اهمیت اساسی برای تحلیل گران و سرمایه گذاران می باشد به خصوص این که رابطه مثبتی بین نسبت مدیران زن و ارزش شرکت وجود دارد. این یافته ها توسط چندین تئوری جنسیت و نتایج در خصوص انگیزش زنان و دستاورد های مربوطه، ارزش های اخلاقی، تصورات اجتماعی و رابطه بین عملکرد کمیته و خود باوری تایید شده است.
اصالت/ارزش: این مطالعه جنسیت مدیران را با مدیریت مالی توسط شرکت ها به هم ارتباط می دهد. هم چنین این مطالعه سهم بسزایی در تولید علم مدیری عایدات دارد. نتایج و برایند این مطالعه برای محققان، مجریان قوانین، سرمایه گذران، تحلیل گران و بستانکاران و نیز بازیگران عرصه بازار های سرمایه می تواند مفید باشد زیرا ابعاد جدید و مهمی را که بایستی هنگام ارزیابی کیفیت اطلاعات حسابداری شرکت در نظر گرفته شوند در اختیار می گذارد.
.
1. مقدمه
افشای تقلب های حسابداری عظیم در شرکت های بزرگی نظیر انرون توجه رو به رشد آکادمیک را به محرک های مدیران برای مدیریت عایدات جلب کرده است. اگرچه شواهد فراوانی در خصوص محرک های بازار سرمایه برای مدیریت عایدات وجود دارد، منابع علمی آکادمیک در خصوص رابطه بین مدیریت عایدات و جنسیت مدیران شرکت نادر است. نکته جالب این که چنین تحقیقاتی مستلزم استفاده از تئوری های جنسیت در رشته حسابداری است.بعد جنسیت می تواند دانش و آگاهی ما را از عوامل محرک و دامنه مشارکت در مدیریت و دست ورزی حسابداری افزایش دهد.جنسیت اهمیت زیادی در مشارکت در رفتار های خاص و پرهیز از رفتار های دیگر با توجه به انتظاراتی که از هر جنسیت می رود دارد. لذا، توجیه جنسیت محور می تواند روشن کننده بافت اجتماعی فرهنگی باشد که در قبال آن تصمیماتی را می توان در چارچوب سازمان اتخاذ کرد.
در این مطالعه ما به بررسی رابطه مدیریت عایدات شرکت های با تکنولوژی پیشرفته با جنسیت مدیران آن می پردازیم. هم چنین هدف ما بررسی و کشف اثرات حضور مدیران زن در هیئت مدیره( از این به بعد BOD نامیده می شود) و در کمیته حسابرسی بر مدیریت عایدات خواهیم پرداخت. این به ما در تایید و تقویت شواهد BOD با شواهد مربوط به کمیته حسابرسی که هر دوی آن ها در مدیریت نظارت و کنترل برای کنترل رفتار مدیریت فرصت طلبانه نظیر مدیریت عایدات کاربردی می باشند. ما تفاوت بین مدیران مستقل و مدیران اجرایی را از هم متمایز کردیم زیرا مدیریت عایدات را می توان با مدیران اجرایی ( به خصوص CFO وceo) اجرا کرد با این حال بایستی آن را توسط مدیران مستقل شناسایی و متوقف کرد.
این مطالعه از نمونه شرکت های پیشرفته اسرائیلی لیست شده در ایالات متحده بین 2002 تا 2009 استفاده می کند. نمونه اسرائیلی از اهمیت ویژه ای برخوردار است زیرا تنها تا چند سال پیش، زنان در اسرائیل در مدیریت شرکت ها نقش چندانی نداشتند(1). امروزه، نسبت زنان در راءس شرکت های دولتی در اسرائیل حدود 15 درصد است که مشابه با ایالات متحده می باشد. در مقام مقایسه، نسبت زنان در ریاست و هیئت مدیره شرکت های دولتی در سراسر جهان :7.8 درصد در آلمان، 10 درصد اسپانیا(2)، 11.5 درصد در بریتانیا، 12 درصد در هلند،13 درصد در کانادا،18 درصد در دانمارک، 26 درصد در فنلاند، 27 درصد در سوئد و 44 درصد در نروژ( برمیگ و فریک 2010، آدامز و فریرا 2009، کاتالیست 2009) است. درصد بالای اعضای هیئت مدیره خانم در نروژ به دلیل سیستم سهمیه بندی آن است. از این روی، مسئله تاثیر مدیران خانم روی کیفیت سود و عایدات، و این که آیا نسبت زنان در هیئت مدیره شرکت باید به طور کلی و قانونا بالاخص افزایش پیدا کند برای ایالات متحده و نیز بسیاری از کشور های اروپایی حایز اهمیت است( سریندی و همکاران 2011).
دولت اسرائیل در حال بررسی طرحی قانونی لایحه ای برای افزایش نسبت و نقش زنان در BOD شرکت های دولتی است. هدف اصلی از انجام این کار، تقویت شرکت ها در منسوبات تعداد خاصی از زنان در هیئت مدیره خود می باشد طوری که زنان تقریبا 50 درصد اعضای هیئت مدیره را تشکیل دهند(3). به علاوه، شرکت ها ملزم به انتشار اطلاعات مربوط به نسبت زنان در شرکت هستند(4).
در این مطالعه، ما تاکید زیادی بر شرکت های با فناوری پیشرفته داریم. همگنی نمونه در مطالعه ما حایز اهمیت است زیرا شرکت ها در معرض محرک های مدیریت عایدات مختلفی به دلیل برخی قوانین و یا عوامل صنعتی دیکر می باشند. برای مثال شرکت های مالی تحت تاثیر محرک های مدیریت عایداتی هستندکه به دلیل برخی قوانین و عوامل دیگر پیچیده می باشند( براگ استار و اماس 2003، د فرانو و همکاران 2011).به علاوه، صنایع مختلف از نظر برخی خصوصیات کلیدی نظیر شدت R&D، سود ناخالص، ابعاد رشدی، ریسک های مالی، وابستگی به همکاری با کمپانی های دیگر و مرحله چرخه حیات متفاوت می باشند که به طور بالقوه بر محرک های مدیریت عایدات و اهمیت مدیریت عایدات تاثیر می گذارند. از این رو مطالعه ما که به بررسی هدف مدیریت و نظارت ناکافی بر تهیه گزارش از نتایج اریب عایدات می پردازد، مستلزم گروه همگن و یکنواختی از شرکت هاست. استفاده از شرکت های با فناوری پیشرفته این اطمینان را حاصل می کند که نمونه ما دارای اندازه کافی(نسبتا بزرگ) و نسبتا همگن می باشد.
بخش های با فناوری پیشرفته می توانند نمونه مناسبی برای مطالعه رفتار مدیران زن باشند زیرا این بخش ها با چالش ها، تغییرات پی در پی و عدم قطعیت روز افزون مواجه می باشند.بر اساس منابع علمی در خصوص جنسیت، ما با زنانی سرو کار داریم که مرز و بند های تبعیض اقلیتی را از هم گسسته و راه را برای کسب مهارت ها، رفتار و درجه ای از ریسک کردن که قبلا مختص مردان بود هموار کرده اند(جنکینز 1987، موریسون و همکاران 2004). منابع به وضوح حاکی از این است که این زنان موانع فرهنگی را با اثبات این که نسبت مدیران خانم در هیئت مدیره شرکت های پیشرفته اسرائیلی به سطح میانگین حدود 15 درصد رسیده است کنار زده اند.
در این آنالیز، ما دو شاخص اندازه گیری معاصر را از مدیریت عایدات استفاده کردیم: تعهد اختیاری و تعهد غیر عملیاتی. تعهدات اختیاری بر گرفته از مدل اصلاح شده کاربردی جونز(1991) برای کنترل تاثیر عملکرد شرکت روی تعهدات(کوتهاری و همکاران 2005) و برای رشد( مک نیکولز 2002) می باشند. تعهدات غیر عملیاتی توسط گیلوی و هیان (2000) توصیف شده اند. این شاخص به عنوان یک پروکسی جایگزین برای مدیریت عایدات عمل کرده و از برخی مسائل و نگرانی های تجربی موجود در مدل جونز را ندارد( دچو و همکاران 1995، اریکسون و وانگ 1999). بر اساس تحقیقات قبلی( آبودی و همکاران 2005، رامان و شهرور 2008)، ما از ارزش مطلق تعهدات اختیاری و غیر عملیاتی برای براورد بزرگی مدیریت درآمد ها استفاده می کنیم. سپس به شناسایی وجود حسابرس Big4 و درجه اهرم شرکت به عنوان معیار های اعتبار گذشته مدیریت عایدات بر اساس این فرض که پایش و کنترل پیشرفته خارجی می تواند موجب کاهش اریبی و نویز در عایدات گزارش شده شود خواهیم پرداخت( فرانسیس و همکاران 1999، یو 2007).
با استفاده از رویکرد آنالیز تک متغیره و چند متغیره، ما شواهدی را در خصوص رابطه منفی بین نسبت مدیران زن و مدیریت عایدات یافتیم. تاثیر حضور زن روی کمیته حسابرسی مشابه با تاثیر روی BOD است.یافته ها حاکی از این است که مدیران زن موجب بهبود پایش عملکرد هیئت مدیره می شوند زیرا آن ها مدیریت سود را بیش از همکاران مرد خود تحت فشار قرار می دهند(5). هم چنین، شرکت هایی که تعداد زیادی از زنان را در راس مدیریت و یا منسب های نظارتی استخدام می کنند، دارای آگاهی و دانش بیشتری از لزوم ایجاد تعادل در تجارت بوده و به حفظ ارزش های اجتماعی، زیست محیطی، قانونی و اخلاقی پایبند تر بوده و ذهنیت مردم در خصوص آن ها برایشان مهم است. در این شرکت ها، سود و عایدات با کیفیت بالا نتیجه مستقیم استاندارد های بالای شرکت هاست. با این وجود ، رابطه بین ارزش ها و پایبندی های اجتماعی، زیست محیطی، قانونی، اخلاقی و غیره یک شرکت و حضور زن در منسب های بالا همراه با کیفیت عایدات بایستی در تحقیقات آینده بیشتر مورد بررسی قرار گیرد.
هم چنین شواهدی را یافتیم که نشان می دهند که مدیریت عایدات زمانی که CEO و یا CFO زن باشند به طور قابل توجهی ضعیف است(6). به علاوه، ما پی بردیم که در شرکت هایی با نسبت زن بیشتر در بخش نظارت و مدیریت شرکت و مدیریت عالی، پایش و کنترل خارجی توسط حسابرسان و بستانکاران ضعیف تر است و مدیریت عایدات ضعیف تر است. تفسیر احتمالی این مسئله پیچیده این است که حضور زن به مثابه پایش داخلی است. در نهایت این که، آنالیز های دیگر بیان گر این موضوع است که جنسیت مدیران دارای اهمیت اساسی برای تحلیل گران و سرمایه گذران می باشد به خصوص این که یک رابطه مثبت بین نسبت مدیران زن و ارزش شرکت وجود دارد. این مطالعه از نمونه شرکت های پیشرفته اسرائیلی لیست شده در ایالات متحده بین 2002 تا 2009 استفاده می کند. نمونه اسرائیلی از اهمیت ویژه ای برخوردار است زیرا تنها تا چند سال پیش، زنان در اسرائیل در مدیریت شرکت ها نقش چندانی نداشتند(1). امروزه، نسبت زنان در راءس شرکت های دولتی در اسرائیل حدود 15 درصد است که مشابه با ایالات متحده می باشد. در مقام مقایسه، نسبت زنان در ریاست و هیئت مدیره شرکت های دولتی در سراسر جهان :7.8 درصد در آلمان، 10 درصد اسپانیا(2)، 11.5 درصد در بریتانیا، 12 درصد در هلند،13 درصد در کانادا،18 درصد در دانمارک، 26 درصد در فنلاند، 27 درصد در سوئد و 44 درصد در نروژ( برمیگ و فریک 2010، آدامز و فریرا 2009، کاتالیست 2009) است. درصد بالای اعضای هیئت مدیره خانم در نروژ به دلیل سیستم سهمیه بندی آن است. از این روی، مسئله تاثیر مدیران خانم روی کیفیت سود و عایدات، و این که آیا نسبت زنان در هیئت مدیره شرکت باید به طور کلی و قانونا بالاخص افزایش پیدا کند برای ایالات متحده و نیز بسیاری از کشور های اروپایی حایز اهمیت است( سریندی و همکاران 2011).
یافته های ما با منابع جنسیت مطابقت دارد که حاکی از وجود یک تمایل و روند در جهت رفتار آشتی جویانه توسط زنان در وضعیت های تحت فشار در مقایسه با رفتار دیکتاتوری توسط مردان است. این مطالعات به وضوح حاکی از این است که در حقیقت، زنان در مدیریت مکمل مردان می باشند و یک تعادل سالم را با تجارت برقرار می کنند( مالاچ پاینز 1989، موریسون و همکاران 2004). این یافته ها با مطالعات قبلی که نشان می دهند مدیران زن ریسک کم تری نسبت به مدیران مرد می کنند هم خوانی دارد( پاول و انسیک 1997، باربر و ادین 2001). تئوری جنسیت هم چنین حاکی از این است که حتی اگر زنان موفقیت کاری را از قبل پیش بینی کنند اقدام به انجام آن کار نمی کنند مگر این که آن کار یا منسب را از نظر اخلاقی ارزش گذاری کنند( اکلس 1994). به علاوه، مطالعات مربوط ارزش گذاری اخلاقی، زنان را در قضاوت ها و رفتار های خود نسبت به مردان بیشتر می دانند( افلان و باترفیلد 2003، ورمیر و وان کنهوف 2007) و و زنان تمایل بیشتری در جهت انجام فعالیت های قانونی ( میت و راتشیلد 1994) و تهیه گزارشات تقلبات مالی دارند( کاپلان و همکاران 2009).مطالعات دیگر که بر مدیران زن تاکید داشته اند، نشان می دهند که حضور زن موجب بهبود عملکرد و ارزش شرکت خواهد شد( هیوز و سلبرگ 2006، آدامز و فریرا 2009، کمبل و میگوز 2008). از این رو، تفاوت های جنسبی، ترس از نتایج منفی ناشی از تفسیر غلط سود ها و ملاحظات اخلاقی، توجیهی برای یافته هایی می باشند که مبنی بر آن مدیران زن، مدیریت درآمد را بیشتر از مردان تحت فشار قرار داده و یا این که از آن اجتناب می کنند. در صورتی که مدیران زن تاثیری روی مدیران مرد همکار خود داشته باشند، که در بسیاری از منابع علمی نیز این نفوذ و تاثیر گزارش شده است، واکنش کلی هیئت مدیره می تواند تحت تاثیر حضور زنانی قرار گیرد که پرچم اخلاق را بالا برده و پایش داخلی شرکت را با ارزش گذاری بیشتر ملاحظات اخلاقی در تصمیمات هیئت مدیره تقویت می کنند.
اهمیت اقتصادی و کاربردی یافته های ما در این است که قوانین و نظامی که موجب افزایش نسبت خانم ها در هیئت مدیره BOD شرکت شود، موجب افزایش و تقویت سطوح افشای اطلاعات و کیفیت عایدات(سود ها) خواهد شد. به علاوه، اهمیت کاربردی این مطالعه در این است که اگر مسئله نسبت مناسب زنان در BOD با کیفیت تهیه گزارش مالی شرکت ها در ارتباط باشد، آنگاه، این بخشی از علایق عمومی خواهد بود زیرا در واقع مستلزم و شایسته نظارت قانونی است.
هم چنین این مطالعه سهم بسزایی در تولید علم مدیری عایدات دارد. نتایج و برایند این مطالعه برای محققان، مجریان قوانین، سرمایه گذران، تحلیل گران و بستانکاران و نیز بازیگران عرصه بازار های سرمایه می تواند مفید باشد زیرا ابعاد جدید و مهمی را که بایستی هنگام ارزیابی کیفیت اطلاعات حسابداری شرکت در نظر گرفته شوند در اختیار می گذارد.
این مقاله به صورت ذیل سازمان دهی شده است: در بخش 2 به بررسی منابع پرداخته می شود. بخش 3 نمونه ها و شاخص های مدیریت عایدات را ارایه می دهد. بخش 4 به بحث راجع به روش ها و نتایج می پردازد.بخش 5 آنالیز های اضافی در خصوص اهمیت ارزش گذاری حضور مدیران زن را نشان می دهد. در بخش 6 نتیجه گیری آمده است.

 

بخشی از مقاله انگلیسی

Abstract

Purpose – This study, based on a merger of gender and accounting theories, aims to explore whether and how earnings management is affected by the presence of female directors on the board of directors and on the audit committee. Design/methodology/approach – The study employs both a univariate and multivariate analysis approach to explore the relation between female directors and earnings management in high-technology firms. In the analysis, two contemporary ex-post measures of earnings management, discretionary accruals and nonoperating accruals, as well as two ex-ante measures of earnings management, Big4 auditor and financial leverage are applied. Findings – The paper finds evidence for a negative relation between the presence of female directors and earnings management. The findings indicate that accounting aggressiveness is affected by the proportion of women on the board of directors as well as on the audit committee. Furthermore, the paper find evidences indicating that earnings management is lower when either the CEO or the CFO is a woman. Notably, in firms with a higher female representation in corporate governance and/or in top management, external monitoring by auditors and creditors seems to be weaker, yet earnings quality is higher. Additional analysis suggests that the gender of directors has value implications for analysts and investors; specifically, there is a positive relation between the proportion of female directors and the firm’s value. The findings are supported by several gender theories and findings regarding women’s motivation and achievement, moral values, social stereotypes and the relation between task performance and self-confidence. Originality/value – This study associates the gender of directors with earnings management by firms. The study contributes to the growing body of literature on earnings management. It should be useful to researchers, regulators, investors, analysts and creditors as well as other players in the capital markets, as it presents a new and important aspect that needs to be accounted for when assessing the quality of firms’ accounting information..

1. Introduction

Revelations of massive accounting frauds involving large corporations (e.g. Enron) have drawn growing academic attention to the incentives of managers to manage earnings. While the evidence on capital market motives for earnings management is abundant, the academic literature on the relationship between earnings management and the gender of the firm’s directors is scarce. Notably, such research requires gender theories to be incorporated into the accounting discipline. The gender perspective may increase understanding of the motives for and the extent of engaging in accounting manipulation. The claim at the heart of this perspective is that gender has implications for engaging in certain behaviors and abstaining from others due to role expectations associated with gender. Markedly, a gender-based explanation will clarify the socio-cultural context against which decisions are made within the organization. In this study, we associate earnings management by high-technology firms with the gender of its directors. Specifically, we seek to explore the effect of the presence of female directors on the board of directors (henceforth BOD) and on the audit committee on earnings management. This allows us to corroborate evidence from the BOD setting with evidence from the audit committee setting, both of which are instrumental in overseeing management in order to control opportunistic management behavior such as earnings management. In an additional analysis, we test the effect of chief executive officer (CEO)/chief financial officer (CFO) gender on earnings management. We differentiate between independent directors and executive managers because earnings management may be conducted by executive managers (CFO and CEO in particular), but it should be detected and deterred by independent directors. The study uses a sample of Israeli high-technology firms listed in the USA (traded on the NYSE or the NASDAQ) between 2002 and 2009. The Israeli case is particularly interesting since up until only a few years ago, women in Israel were virtually unrepresented on company boards[1]. Currently, the proportion of women on the boards of public companies in Israel is around 15 percent, similar to that in the USA. For comparison, the proportion of women on the boards of public companies around the world is: 7.8 percent in Germany, 10 percent in Spain[2], 11.5 percent in the UK, 12 percent in The Netherlands, 13 percent in Canada, 18 percent in Denmark, 26 percent in Finland, 27 percent in Sweden, and 44 percent in Norway (Bermig and Frick, 2010; Adams and Ferreira, 2009; Catalyst, 2009). The high percentage of female board members in Norway is due to its quota system. Thus, the issue of the impact of female directors on earnings quality, and whether female representation on company boards should be increased in general, and by law in particular, is also relevant for the USA as well as most European countries (Srinidhi et al., 2011). The Israeli Government is currently promoting a bill that will increase the representation of women on the BODs of public companies. The purpose is to force companies to appoint a specific number of women to their BODs, such that women would constitute approximately 50 percent of board members[3]. Furthermore, companies will be obligated to publish information related to the integration of women in the company[4]. In the study, we focus on high-technology firms. Sample homogeneity is particularly germane in the context of our study, as firms are subject to different earnings-management incentives due to regulation or other industry-specific factors. For example, financial firms are subject to earnings-management incentives that are more complex due to regulation and other factors (Burgstahler and Eames, 2003; De Franco et al., 2011). Additionally, different industries differ in key attributes such as R&D intensity, profit margins, growth prospects, financial risks, reliance on collaboration with other companies and lifecycle stage, which also potentially affect earnings-management incentives and value implications of earnings management. Hence, our study, dealing with management intent and inadequate oversight in reporting biased earnings results, requires a homogeneous group of firms. The restriction to high-technology companies ensures that our sample consists of a sufficiently large and fairly homogeneous sample. The high-tech sector also makes an interesting case for studying female directors’ behavior, as this sector is characterized by challenges, frequent change and ongoing uncertainty. According to gender literature, we are dealing with women who have shattered the “glass ceiling” and worked their way into positions that require skills, behavior and a degree of risk-taking that was previously related to men (Jenkins, 1987; Morrison et al., 2004). The literature indicates that these women have broken down the cultural barriers by proving that women can also serve in high-ranking positions. Notably, in the study we show that the representation of female directors on the boards of Israeli high-tech firms has reached the average level in Israel – about 15 percent. In the analysis, we apply two contemporary measures of earnings management: discretionary accruals and nonoperating accruals. Discretionary accruals are from the widely applied modified Jones (1991) model, augmented to control for the impact of firm performance on accruals (Kothari et al., 2005) and for growth (McNichols, 2002). Nonoperating accruals are as described by Givoly and Hayn (2000). This measure serves as an alternative proxy for earnings management, which avoids empirical concerns regarding the Jones model (Dechow et al., 1995; Erickson and Wang, 1999). Following prior research (Aboody et al., 2005; Raman and Shahrur, 2008), we use the absolute value of discretionary, as well as nonoperating, accruals to estimate the magnitude of earnings management. We define our calculated abnormal accruals measures to be ex-post measures of earnings management. Next, we identify the existence of a Big4 auditor and the degree of firm leverage as ex-ante measures of earnings management, based on the conjecture that improved external monitoring will reduce both the bias and noise in reported earnings (Francis et al., 1999; Yu, 2007). Employing both a univariate and multivariate analysis approach, we find evidence for a negative relation between the proportion of female directors and earnings management. The effect of the presence of women on the audit committee is similar to that on the BOD. The findings imply that female directors improve board monitoring as they constrain earnings management more than their male counterparts[5]. Alternatively, it may be that firms employing a larger number of women in top management and/or governance positions are, at the outset, firms with a higher awareness of the need for balance in business, they maintain higher social, environmental, legal and ethical standings, and they care about how they are perceived by the public. In these firms, higher quality earnings may be a direct result of the higher standards the firm holds as an entity. Nonetheless, the relation between the social, environmental, legal, ethical and moral standings of a firm, and the presence of women in high positions, together with the quality of earnings, need to be further explored in future research. We also find evidence indicating that earnings management is significantly lower when either the CEO or the CFO is a woman[6]. Furthermore, we find that in firms with a higher female representation in corporate governance and/or in top management, external monitoring by auditors and creditors is weaker, yet earnings management is lower. A possible interpretation of this seeming conundrum is that the presence of women serves as internal monitoring. Finally, additional analysis suggests that the gender of directors has value implications for analysts and investors; specifically, there exists a positive relation between the proportion of female directors and the firm’s value. Our findings are supported by the gender literature, which indicates a tendency towards conciliatory behavior by women in high-pressure situations compared to dictatorial-type behavior by men. These studies claim that, in fact, women complement men in management and bring a healthy balance to business (Malach Pines, 1989; Morrison et al., 2004). The findings are also consistent with studies showing that female managers tend to take fewer risks than male managers (Powel and Ansic, 1997; Barber and Odean, 2001). Gender theory also suggests that women will not undertake a task – even if they anticipate success at it – unless they value it morally (Eccles, 1994). Furthermore, studies relating gender to ethical values theorize women to be more ethical in their judgments and behaviors than men (O’Fallon and Butterfield, 2003; Vermeir and Van Kenhove, 2007), and thus more likely to report illegal acts (Miethe and Rothschild, 1994) and fraudulent financial reporting (Kaplan et al., 2009). Additional studies, focusing on female directors, show that the presence of women improves the functioning and efficiency of the BOD as well as the firm’s performance and value (Huse and Solberg, 2006; Adams and Ferreira, 2009; Campbell and Minguez-Vera, 2008). Hence, gender-based differences, fear of negative results due to misrepresentation of earnings and moral considerations, among other things, may offer an explanation for the findings that female executives abstain from, and female directors constrain and deter, earnings management more than do men. If female directors have an effect on their male counterparts, as documented in the gender literature, the overall reaction of the board can be affected by the women present, who will “raise the flag” of morality, strengthening the firm’s internal monitoring by putting a heavier weight on the ethical considerations in the board’s decisions. The economic implication of our findings is that a regulatory move to increase the representation of women on corporate BODs may lead to a business world where the levels of fair disclosure and quality of earnings are higher. Furthermore, our study has a practical implication in that if the issue of the appropriate representation of women on BODs is related to the quality of financial reporting of companies, then it is part of the public interest; as such, it merits the oversight of the regulator. The study contributes to the growing body of literature on earnings management. It should be useful to researchers, regulators, investors, analysts and creditors as well as other players in the capital markets, as it presents a new and important aspect that needs to be accounted for when assessing the quality of firms’ accounting information. The paper proceeds as follows. Section 2 contains our literature review. Section 3 describes our sample and presents our earnings management metrics. Section 4 discusses our research methods and results. Section 5 presents some additional analysis of the valuation implications of the presence of female directors. Section 6 concludes..

 

 

دانلود رایگان مقاله انگلیسی + خرید ترجمه فارسی
عنوان فارسی مقاله:

مدیران زن و مدیریت عایدات در شرکت های پیشرفته

عنوان انگلیسی مقاله:

Female directors and earnings management in high-technology firms

 
 
 
 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا