دانلود رایگان ترجمه مقاله افزایش تولید چربی با روشهای مهندسی عوامل بیوشیمیایی، ژنتیک و رونویسی – الزویر 2009

دانلود رایگان مقاله انگلیسی تقویت تولید لیپید با استفاده از روشهای طراحی عوامل بیوشیمیایی و ژنتیکی و همانندسازی به همراه ترجمه فارسی

 

عنوان فارسی مقاله: تقویت تولید لیپید با استفاده از روشهای طراحی عوامل بیوشیمیایی و ژنتیکی و همانندسازی
عنوان انگلیسی مقاله: Enhancement of lipid production using biochemical, genetic and transcription factor engineering approaches
رشته های مرتبط: زیست شناسی، میکروبیولوژی، بیوشیمی، ژنتیک، علوم سلولی و مولکولی
فرمت مقالات رایگان مقالات انگلیسی و ترجمه های فارسی رایگان با فرمت PDF میباشند
کیفیت ترجمه کیفیت ترجمه این مقاله پایین میباشد 
نشریه الزویر – Elsevier
کد محصول f211

مقاله انگلیسی رایگان

دانلود رایگان مقاله انگلیسی

ترجمه فارسی رایگان 

دانلود رایگان ترجمه مقاله
جستجوی ترجمه مقالات جستجوی ترجمه مقالات زیست شناسی

 

 

بخشی از ترجمه فارسی مقاله:

چکیده:
این مقاله سه روش احتمالی برای تقویت تولید بیش از حد لیپید در microalgae صورت می‌گیرد. روشهای مهندسی، رویکردهای مهندسی بیوشیمیایی (GE) در رویکردهای مهندسی (طراحی) فاکتور همانندسازی (TFE) از موارد آن می‌باشد. روش BE بر مبنای ایجاد یک تنش بیولوژیکی مثل محرومیت از مواد غذایی یا شوری زیاد یا جریان متابولیک کانال برای تجمع لیپیدی می‌باشد. آنزیم‌های محدود کننده سرعت (مقدار) تا یک کانال متابولیکی برای بیوسنتز لیپید بوسیله بروز بیش از حد یک یا چند آنزیم اصلی در نژادهای microalgal ترکیب مجدد ایجاد کند.
روش TEE‌یک روش در حال ظهور است که هدف آن تقویت تولید متابولیت ویژه‌ای بوسیله بروز بیش از حد TFS است. مسیر متابولیک در تجمع متابولیت‌های هدف را امکان‌پذیر می‌کند. اخیرا روش‌های BE ثابت شده‌ترین روش‌ها در تولید لیپید microalgal می‌باشند. TFE یک روش خیلی قابل قبول است چون از اثرات بازدارنده روش‌های BE و محدود کردن موانع ثانویه که در روشهای GE مشاهده می‌شود جلوگیری می‌کند. به هر حال هنوز مفهوم جدیدی است که نیاز به ارزیابی سیستماتیکی دارد.
1- مقدمه:
بیودیزل یکی از تضمین شده‌ترین سوخت‌های تجدیدپذیر حمل و نقلی است که موفقیت زیادی سرتاسر دنیا بدست آورده است. طبق گزارش بانک جهانی (2008)، 5/6 میلیارد لیتر بیودیزل در سال 2006 سرتاسر دنیا تولید شده است و 75٪ آن توسط اتحادیه اروپا و 13٪ آن توسط امریکا بوده است. مشارکت کنونی بیودیزل در تولید سوخت حمل و نقل جهانی فقط 14/0 درصد است و روش‌های مطلوبی از کشورهای اصلی دنیا انتظار می‌رود که این مشارکت را تا سال 2020 تا 5 برابر افزایش دهند بنابراین پیش‌بینی می‌شود که تقاضای گسترده جهانی درباره انرژی تجدیدشونده به رشد سریع خود با این وجود افزایش قیمت غذا سرتاسر دنیا، آگاهی عمومی و نگرانی‌هایی درباره رقابت برای منابع کشاورزی بین صنعت غذا و بخش انرژی را افزایش داده است. توسعه و راه حل‌های پایدار و مقرون به صرفه برای محصولات جنگلی و کشاورزی سنتی برای نیاز ضروی برای تولید پایه از زیست سوخت می‌باشد. میکروجلبک های سرشار از چربی منبع خوبی از لیپیدها برای تولید بیودیزل می‌باشند.
به نظر می‌رسد که شک اندکی وجود دارد که میکروجلبک‌های در حال رشد سریع بتوانند زیست سوخت‌های مجدد پذیر کافی برای جایگزین کردن سوخت‌های فسیلی حمل و نقلی ارائه کند. یک روش یکپارچه برای تقویت مقرون به صرفه بودن اقتصادی و پایداری محیطی آن با ترکیب مزیت‌های تولید زیست سوخت و کاهش CO2 و مزیت حرارتی ضایعات (زباله) و بازیافت فاضلاب و تولید زیستی جدید با استفاده از فرآیندهای کشت میکروجلبک صورت گرفته است. با این وجود چالش‌های قابل توجهی در مورد مسائل اقتصادی تولید بیودیزل میکروجلبک وجود دارد و بررسی‌های زیادی برای غلبه بر این چالش‌های صورت گرفته است و دیدگاه آبی تولید بیش از حد لیپید با استفاده از میکروجلبک با روش‌های مختلفی صورت گرفته که شامل روش‌های BE و GE و TFE می‌باشد.
2- روشهای مهندسی بیوشیمی:
روش BE به روشی از تقویت تولید میکروجلبک با کنترل مو شرایط غذایی و کشت (مثل دما و PH و شوری) اشاره دارد تا مسیری به سوی جریان متابولیک تولید شده در فتوسنتز در بیوسنتز لیپید ارائه کند. محرومیت از مواد غذایی متداولترین روش بکار رفته برای هدایت جریان متابولیک به بیوسنتز لیپید میکروجلبک می‌باشد. از این نظر، میکروجلبک دما لیپیدها را به عنوان ابزاری برای ذخیره تحت شرایط محدودیت مواد غذایی وقتی که منبع انرژی (یعنی نور) و منبع کربن (یعنی CO2) به وفور در دسترس باشد و زمانی که مکانیسم‌های سلولی برای فتوسنتز فعال باشد تجمع می‌دهند. در حالی که تعدادی از مواد غذایی مثل فسفر و کمبود آهن به گزارش شده که باعث توقف رشد سلولی می‌شود و جریان کانال متابولیک به بیوسنتز اسید چرب لیپید می‌رسد و نیتروژن تعداد کمترین عامل محدودکننده تحریک تجمع لیپید در میکروجلبک می‌باشد.
محرومیت از نیتروژن هم باعث یک تجمع لیپید در تعدادی از گونه‌های میکروجلبک می‌شود. برای مثال Chlorella معمولا نشاسته را به عنوان ماده سنج تجمع می‌دهد. به هر حال IIImax گزارش کرده که C.emersoni، C.minvolsion و C.vulgaris و C.pyrenodase می‌توانند لیپیدهای تا 64 و 57 و 40 و 23٪ مبنای وزن خشک سلول خود را در محیط کم نیتروژن تجمع دهند. Nechloris oleaburis تحت شرایط کمبود نیتروژن گزارش شده که قادر است 54-35٪ لیپیدهای وزن خشک سلول را تجمع دهد و TAGs آن دارای 80٪ مجموع لیپیدها می‌باشد. مشاهده شده که TAGS در سلولهای Nannochlorissp تجمع می‌یابد که می‌تواند 2/2 برابر در سلول‌ها در کشت‌های دارای نیتروژن کافی باشد. بررسی‌های ما نشان داد که نیترات سدیم، مطلوبترین منبع نیتروژن برای رشد سلول و تولید N.ateabandans بین سه ترکیب بررسی شده دارای نیتروژن یعنی نیترات سدیم و اوره و بیوکربنات آمونیوم می‌باشد. مشاهده شده که با افزایش نیترات سدیم در محیط در محدوده nm20-3 محتوای سلول لیپید کاهش می‌یابد. این روند که تجمع منبع نیتروژن کمتر در محیط باعث محتوای سلول لیپید بیشتر می‌شود به طور فرضی با توجه به این حقیقت قابل توضیح است که وقتی که غلظت منبع نیتروژن اولیه محیط کم باشد، نیتروژن در چگالی کم سلول اولیه خارج می‌شود. در نتیجه وقتی که نور نفوذ خوبی دارد (تراکم سلولی کم است) تجمع لیپید در سلول شروع می‌شود و وقتی که سلول‌های جدا در معرض مقادیر زیادی انرژی نور باشند باعث جریان متابولیک می‌شود از فسفر سنتز ایجاد شده و باعث تجمع لیپید در یک مبنایی زشت توده می‌شود.
محدودیت فسفات هم باعث تقویت تجمع لیپیدی Monodussobterranevs می‌شود. با کاهش دسترسی فسفات از 175 و 5/52، و 5/17 و Mm0 (K2HPO4) مجموع محتوای لیپیدی سلول‌های محروم شده افزایش می‌یابد که بویژه به افزایش قابل توجه در سطوح TAG ارتباط می‌یابد. در غیاب فسفات، نسبت فسفر لیپید از 3/8٪ تا 4/1٪ کل لیپید کاهش می‌یابد و نسبت TAG از 5/6٪ تا 4/39٪کل لیپید افزایش می‌یابد. به علاوه کمبود یون هم گزارش شده که تجمع لیپید در میکروجلبک Cllorells vulgaris را تقویت می‌کند که تا 5/56٪ لیپید زیست توده با وزن خشک تحت شرایط بهینه (mol fecu35-10×2/1) تجمع می‌یابد. علاوه بر محرومیت موادغذایی شرایط تنش دیگری هم باعث تقویت تجمع لیپیدها در میکروجلبک می‌شود. برای مثال Takagi مشاهده کرد که محتوای TAG در Donaliclla که یک جلبک دریایی است تحت شرایط شوری زیاد افزایش می‌یابد. شرایط در تحقیق نشان می‌دهد که یک غلظت Nacl اولیه بالاتر از m5/1 مانع رشد سلولی می‌شود. به هر حال وقتی غلظت Nacl اولیه از 5/0 به m1 افزایش یابد باعث افزایش محتوای لیپید بین سلولی m5/0 می‌شود. افزودن 5/0 تا Naclm1 در فاز mid-kg یا انتهای فاز log طی بقرداشت غلظت Nacl اولیه M1 و غلظت محتوای لیپیدی 70٪ است.
یک عیب روش BE محرومیت از مواد غذایی یا تنش فیزیولوژیکی است که برای تجمع محتوای لیپید زیاد در سلول‌ها با توجه به کاهش تقسیم سلولی موردنیاز است چون لیپیدها محصولات بین سلولی می‌باشند. تولید لیپید به طور کلی، محصول محتوای لیپید سلولی ضرب در تکثیر زیست توده می‌باشد. تولید کلی لیپید/ انرژی بنابراین با توجه به کاهش تولید زیست توده تحت تأثیر قرار می‌گیرد. برای مثال Seragg هم بازیافت انرژی C.vvlgaris و C.emersonii را که در محیط Watanbe و محیط کم نیتروژن رشد کرده بود بررسی کرد. نتایج نشان داد که محیط کم نیتروژن اگر چه تجمع لیپید زیادی در جلبک دارای سلوح کالری زیاد را القا می‌کرد و بازیابی کل انرژی هم در محیط کم نیتروژن بهتر از محیط watanab بود. بررسی‌ها نشان داد که در محدوده بررسی شده نیترات سدیم nm20-3، اگر چه بالاترین محتوای لیپید سلولی 40٪ در کمترین غلظت نیترات سدیم mM3 بدست آمد، ماکسیمم تولید لیپید در mm5 بدست آمد.
یک برآورد متداول استفاده از روش کشت دو مرحله‌ای می‌باشد که مرحله اول برای رشد / تقسیم سلول در محیط دارای مواد غذایی کافی می‌باشد و مرحله دوم برای تجمع لیپید تحت شرایط کمبود موادغذایی با تنش های فیزیولوژیکی دیگر می‌باشد. در واقع یک محیط خوب فرمول‌بندی شده مثل محیطی که گروه ما در بررسی قبلی ارائه کردند تولید لیپید دو مرحله‌ای ایجاد می‌کند که سلول‌ها به طور طبیعی قادرند تا قبل از تخلیه زیر لایه محدود (که در این مورد نیتروژن است) به سرعت رشد کنند و سپس به تجمع لیپید تحت شرایط محرومیت از نیتروژن تغییر می‌کند. به علاوه یک فتوبیوالکتوریالیسم کشت میکروجلبک پیوند آزاد نشان داده که به طور بالقوه برای راه حل مهندسی متناسب است که متناسب روش دو مرحله‌ای با فتوبیوالکترواست که به ماده تلقیحی سرشار از مواد غذایی که ساخته شده و پیوندهای آن دو با تجمع لیپید کم چربی اختصاص می‌یابد. قابل ذکر است که بکارگیری محیط که دارای موادغذایی کم در پیوندهای آزاد برای تجمع لیپید کنترل آلودگی مناسب نیست اما دوستدار محیط است.
با این وجود کمبود این موادغذایی می‌تواند فتوسنتز سلول‌های میکروجلبک را به روشی کاهش دهد که باعث کاهش کلی تولید لیپید می‌شود. بسیاری از منابع محدود که به طور متداول به کار رفته موارد ضروری فتوسنتز میکروجلبک وجود دارد و کاهش آن جریان متابولیک برای تولید لیپید ایجاد می‌کند. برای مثال در بررسی ما مشاهده شده که میکروفیل رنگدانه ضروری دستیابی به نور در بیوسنتز جلبک سبز N.oleoabrndais می‌باشد. در زمانی که نیتروژن از محیط خارج می‌شود برای رشد سلول کاربرد دارد که باعث کاهش شدید محتوای سلول کلروفیل می‌گردد. فتوسنتز هم به مقدار پروتئین زیادی نیاز دارد و پروتئین‌ها با ریبوزوم‌های سرشار از فسفر سنتز می‌شوند. در نتیجه تغییر جریان متابولیک به بیوسنتز لیپید بوسیله محرومیت از فسفات، تأثیر جدی بر فتوسنتز دارد.
ظاهرا مشکلی در روش BE وجود دارد یعنی دلیل اصطکاک تجمع لیپید در سلول‌ها را تحریک می‌کند باعث کاهش رشد سلولی شدید و فتوسنتز و در نتیجه کاهش کلی تولید لیپید می‌شود. این مشکل احتمالا با بکارگیری روشهای مهندسی متابولیک با هدف تقویت جریان متابولیک در بیوسنتز سیر امکان‌پذیر است بدون آن که تنش‌های فیزیولوژیکی بیان شده را بکار بریم.

بخشی از مقاله انگلیسی:

Abstract

This paper compares three possible strategies for enhanced lipid overproduction in microalgae: the biochemical engineering (BE) approaches, the genetic engineering (GE) approaches, and the transcription factor engineering (TFE) approaches. The BE strategy relies on creating a physiological stress such as nutrient-starvation or high salinity to channel metabolic fluxes to lipid accumulation. The GE strategy exploits our understanding to the lipid metabolic pathway, especially the rate-limiting enzymes, to create a channelling of metabolites to lipid biosynthesis by overexpressing one or more key enzymes in recombinant microalgal strains. The TFE strategy is an emerging technology aiming at enhancing the production of a particular metabolite by means of overexpressing TFs regulating the metabolic pathways involved in the accumulation of target metabolites. Currently, BE approaches are the most established in microalgal lipid production. The TFE is a very promising strategy because it may avoid the inhibitive effects of the BE approaches and the limitation of “secondary bottlenecks” as commonly observed in the GE approaches. However, it is still a novel concept to be investigated systematically.

1. Introduction

Biodiesel is one of the most promising renewable transportation fuels that have achieved remarkable success worldwide. According to a World Bank report (2008), 6.5 billion litres of biodiesel was produced worldwide in 2006, 75% of which by the European Union and 13% by the USA. The current contribution of biodiesel to global transportation fuel consumption is, however, only 0.14% and the favourable policies of major countries in the world are expected to increase this contribution by 5 times by 2020. It is therefore predictable that massive global demand on renewable energy will continue to drive the rapid growth of biodiesel production in an unprecedented scale. Nevertheless, current increase of food prices worldwide had brought about public awareness and concerns regarding the competition for agricultural resources between the food industry and the energy sector. Development of sustainable and cost-effective alternatives to the traditional agricultural and forestry crops is therefore of urgent need for sustainable biofuel production. Oil-rich microalgae have been demonstrated to be a promising alternative source of lipids for biodiesel production (Chisti, 2007; Li et al., 2008b; Song et al., 2008; Walker et al., 2005b; Wang et al., 2008). There seems to be little doubt that fast growing microalgae should be able to provide enough renewable biofuels for the replacement of fossil transportation fuels (Li et al., 2008b). An integrated strategy was proposed to enhance the economical costeffectiveness and environmental sustainability by combining the benefits of biofuel production, CO2 mitigation, waste heat utilization, wastewater treatment and novel bioproduct production using the microalgal cultivation processes (Li et al., 2008b; Wang et al., 2008). Nevertheless, significant challenges remain in the economics of microalgal biodiesel production and extensive studies have been carried out to cope with these challenges. In this minireview, we focus on the progress, challenges, and future perspectives of lipid overproduction using microalgae by different approaches, including the BE, GE, and the emerging TFE approaches.

2. Biochemical engineering approaches

The BE approach here refers to the strategy of enhancing lipid production of microalgae by controlling the nutritional or cultivation conditions (e.g., temperature, pH, and salinity) to channel metabolic flux generated in photobiosynthesis into lipid biosynthesis. Nutrient-starvation has so far been the most commonly employed approach for directing metabolic fluxes to lipid biosynthesis of microalgae. In this scenario, microalgae accumulate lipids as a means of storage under nutrient limitation when energy source (i.e., light) and carbon source (i.e., CO2) are abundantly available and when the cellular mechanisms for the photobiosynthesis are active. While a number of nutrients such as phosphorus and iron deficiency have been reported as being able to cause cell growth cessation and channel metabolic flux to lipid/fatty acid biosynthesis, nitrogen is the most commonly reported nutritional limiting factor triggering lipid accumulation in microalgae. Nitrogen-starvation has been observed to lead to lipid accumulation in a number of microalgal species. For instance, Chlorella usually accumulates starch as storage material. However, it was observed by Illman et al. (2000) that C. emersonii, C. minutissima, C. vulgaris, and C. pyrenoidosa could accumulate lipids of up to 63%, 57%, 40%, and 23% of their cells on a dry weight basis, respectively, in low-N medium. Neochloris oleoabundans was reported, under nitrogen deficient conditions, to be able to accumulate 35–54% lipids of its cell dry weight and its TAGs comprised 80% of the total lipids (Kawata et al., 1998; Tornabene et al., 1983). It was also observed (Yamaberi et al., 1998) that the TAGs accumulated in Nannochloris sp. cells could be 2.2 times as that in the cells in nitrogen sufficient cultures. Our studies (Li et al., 2008a) showed that sodium nitrate was the most favourable nitrogen source for cell growth and lipid production of N. oleoabundans among the three tested nitrogen-containing compounds, i.e., sodium nitrate, urea, and ammonium bicarbonate. It was observed that lipid cell contents decreased with the increase of sodium nitrate in the medium in the range of 3–20 mM. The trend that lower nitrogen source concentration in medium led to higher lipid cell content was hypothetically explained by the fact that nitrogen would have exhausted earlier at low cell density when the initial concentration of nitrogen source in medium was low. As a result, cells started to accumulate lipid when light had good penetration (at low cell density), when individual cells were exposed to a large quantity of light energy, resulting in more metabolic flux generated from photosynthesis to be channelled to lipid accumulation on an unit biomass basis. Phosphate limitation was also observed to cause enhancement of lipid accumulation of Monodus subterraneus (Khozin-Goldberg and Cohen, 2006). With decreasing phosphate availability from 175 to 52.5, 17.5 and 0 M (K2HPO4), the cellular total lipid content of starved cells increased, mainly due to the drastic increase in TAG levels. In the absence of phosphate, the proportion of phospholipids was reduced from 8.3% to 1.4% of total lipids, and the proportion of TAG increased from 6.5% up to 39.3% of total lipids. Furthermore, iron deficiency has also been reported to stimulate lipid accumulation in microalgae Chlorella vulgaris, which accumulated up to 56.6% lipid of biomass by dry weight under the optimal condition (1.2 × 10−5 mol FeCl3) (Liu et al., 2008). In addition to nutrient-starvation, other stress conditions may also cause enhanced accumulation of lipids in microalgae. For instance, Takagi et al. (2006) observed that TAG content increased in Dunaliella, a marine alga, under high salinity conditions. In that research, an initial NaCl concentration higher than 1.5 M was found to markedly inhibit cell growth. However, when the initial NaCl concentration increased from 0.5 (equal to seawater) to 1.0 M, it resulted in a higher intracellular lipid content (67%) in comparison with 60% for the salt concentration of 0.5 M. Addition of 0.5 or 1.0 M NaCl at mid-log phase or the end of log phase during cultivation with initial NaCl concentration of 1.0 M further increased the lipid content to 70%. An inherited disadvantage of the BE strategy is, however, nutrient-starvation or the physiological stress required for accumulating high lipid content in cells is associated with reduced cell division (Ratledge, 2002). Since lipids are intracellular products, the overall lipid productivity is the product of cell lipid content multiplied by biomass productivity. The overall lipid/energy productivity will therefore be compromised due to the lowered biomass productivity. For instance, Scragg et al. (2002) studied the energy recovery of C. vulgaris and C. emersonii grown in Watanabe’s medium and a low nitrogen medium. The results showed that the low nitrogen medium, although induced higher lipid accumulation in both algae with high calorific values, the overall energy recovery was lower with the low nitrogen medium than that with the Watanabe’s medium. Our studies (Li et al., 2008a) also showed that, in the tested range of 3–20 mM sodium nitrate, although the highest cell lipid content of 40% was obtained at the lowest sodium nitrate concentration of 3 mM, the maximal lipid productivity was achieved at 5 mM. A commonly suggested countermeasure is to use a twostage cultivation strategy, dedicating the first stage for cell growth/division in nutrient-sufficient medium and the second stage for lipid accumulation under nutrient-starvation or other physiological stress. Indeed, a well formulated medium as the one proposed by our group in a previous study (Li et al., 2008a) would achieve the two-stage lipid production “naturally” as the cells will be able to grow quickly before the exhaustion of the limiting substrate (N in this particular case) and then switch to lipid accumulation under N-starvation conditions. Furthermore, a hybrid closed photobioreactor/open pond microalgal cultivation system (Huntley and Redalje, 2007) was suggested to be potentially the appropriate engineering solution accommodating the two-stage strategy with the photobioreactors dedicated to nutrient-rich inoculum build-up and the open ponds to low-nutrient lipid accumulation (Schenk et al., 2008). It was also pointed out that employment of low-nutrient media in open ponds is not only beneficial for lipid accumulation and contamination control, but also environmentally friendly. Nevertheless, deficiency of these nutrients may slow down photosynthesis of microalgal cells one way or the other, resulting in lowered overall lipid productivity. Many of the commonly used limiting nutrients are essential for photosynthesis of microalgae and the depletion of which may severely impede the photosynthesis responsible for generating the metabolic flux for lipid production. For instance, it was observed in our studies that chlorophyll, the essential pigment for light capturing in the biosynthesis of green alga N. oleoabundans, was consumed for cell growth when nitrogen was exhausted from the medium, resulting in a sharp drop of chlorophyll cell content (Li et al., 2008a). Phosphorus is essential to the cellular processes related to energy bio-conversion (e.g., photophosphorylation). Of particular relevance, photosynthesis requires large amounts of proteins (notably Rubisco) and proteins are synthesized by phosphorus-rich ribosomes (Wang et al., 2008). As a result, channelling metabolic flux to lipid biosynthesis by the means of phosphate starvation may have a severe impact on photosynthesis. There is apparently a dilemma in the BE strategy, i.e., the very reason that stimulates lipid accumulation in cells may result in severely impeded cell growth and photosynthesis and hence lowered overall lipid productivity. This dilemma could likely be solved by employing metabolic engineering approaches aiming at enhancing the metabolic flux into lipid biosynthesis without applying the aforementioned “artificial” physiological stresses.

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا