عنوان فارسی مقاله: | در چه مقطعی فرصت بدون مشتری وجود دارد؟ یکپارچه سازی فعالیت بازاریابی، فرایند کارآفرینی و تئوری سازمانی |
عنوان انگلیسی مقاله: | Where is the opportunity without the customer? An integration of marketing activities, the entrepreneurship process, and institutional theory |
دانلود مقاله انگلیسی: | برای دانلود رایگان مقاله انگلیسی با فرمت pdf اینجا کلیک نمائید |
سال انتشار | 2011 |
تعداد صفحات مقاله انگلیسی | 18 صفحه |
تعداد صفحات ترجمه مقاله | 32 صفحه |
مجله | آکادمی علوم بازاریابی |
دانشگاه | دانشکده کارآفرینی دانشگاه ایالتی اوکلاهما |
کلمات کلیدی | فرایند کارآفرینی، موقعیت و جهت گیری بازار، آمیزه بازاریابی، نظریه نهادی ، نیازهای مشتری، فرصت |
نشریه | Springer |
فهرست مطالب:
چکیده
مقدمه
بازاریابی و کارآفرینی
بازاریابی در فرایند کارآفرینی
تشخیص فرصت
نوآوری
استفاده از فرصت
کارآفرینی فعالیتهای بازاریابی
تاثیرمحیط نهادی بر بازاریابی و فرایند کارآفرینی
بحث
نتیجه گیری
بخشی از ترجمه:
مقدمه
بازاریابی و کارآفرینی مدتهای طولانی به عنوان دو مسئولیت کلیدی برای شرکت ها شناخته شده اند. علی رغم نقش های مرکزی و مکمل مسئولیت های بازاریابی و کارآفرینی، تحقیق و پژوهش به بررسی جداگانه فعالیتهای بازاریابی و فرایند کارآفرینی پرداخته است. محققین و پژوهشگران بازاریابی سئوالات تحقیق وابسته به شناسایی و شناخت مشتری را بررسی و نیازهای مشتری را به محصولات جدید ترجمه و تعبیر می کنند. در مقابل، محققین کارآفرینی فرض کرده اند که فرصتهای بازاری وجود دارد ( در اصل، حضور مشتریان). همچنین، محققین کارآفرینی به بررسی عواملی نظیر صفات و رفتارهای کارآفرین پرداخته اند که بر نحوه تشخیص فرصتها توسط کارآفرینان، نوآوری و سپس استفاده از فرصتها تاثیر می گذارند. واریانس و اختلاف در طبیعت و نوع سئوالات اولیه ای که محققین بازاریابی و کارآفرینی دنبال می کنند، اختلاف نظری مهم و معناداری در رابطه با موارد زیر ایجاد می کند: (۱) نقش ادغام شده این مسئولیت های کلیدی در شرکت ها و (۲) رابطه بین این مسئولیت ها تحت شرایط محیطی مختلف. با ادغام نظریه مربوط به فرایند کارافرینی و فعالیتهای بازاریابی، هدف اول ما ارائه بنیان نظری برای بررسی فصل مشترک بازاریابی و کارآفرینی می باشد. مخصوصاً اولین سئوال تحقیق می گوید: چه روابطی بین فعالیتهای بازاریابی و فرایند کارآفرینی وجود دارد؟ به منظور بررسی این سئوال، این گونه استدلال می کنیم که فعالیتهای بازاریابی و فرایند کارآفرینی شرکت متقابلاً وابسته به هم می باشند.با توجه به بازاریابی به عنوان مجموعه فعالیتهایی که از طریق آنها شرکت ها دانش را مدیریت می کنند، ابتدا این مسئله را شرح می دهیم که فعالیتهای بازاریابی به چه شکل از فرایند کارآفرینی تشخیص فرصت، نوآوری و استفاده از فرصتهای شرکت پشتیبانی می کنند. از طریق اثرات میان سطحی، فعالیتهای بازارگرا از اکتساب و انتشار دانش از سوی شرکت در مورد نیازهای مشتری پشتیبانی می کنند که تشخیص فرصت و نوآوری کارمندان فردی را اطلاع می دهند، در صورتی که فعالیتهای آمیزه بازاریابی دانش مربوط به محصولات شرکت (به عبارتی پشتیبانی از استفاده از فرصتها) را برای مشتریان بالقوه و فعلی منتشر می کنند. اما نیازهای مشتری دائماً در حال تکامل می باشند. فعالیتهای بازاریابی که ازطریق آنها شرکت مشتریان را شناخته و با آنها ارتباط برقرار می کنند، منسوخ شده یا در مجموعه رو به کاهش مشتریان بسیارکم مورد توجه قرار گرفته است. کارآفرینی می تواند منجر به نوآوری در جهت فعالیتهای بازاریابی گردیده و بدین طریق به شرکت ها توانایی حفظ حرکت و سرعت نسبت به تغییرات بازار و واکنش نسبت به تغییرات و حل آنها را می دهد.
نتیجه گیری
بازاریابی و کارآفرینی به عنوان دو مسئولیت کلیدی شرکت شناخته شده اند. به علاوه، فعالیتهای بازاریابی و فرایند کارآفرینی در شرکت ها باهم ادغام شده اند. علی رغم ادغام عملی آنها، تلاشهای پژوهشی در بازاریابی و کارآفرینی در مرزهای رشته ای مربوطه با حداقل پرورش و بارورسازی بین رشته ای پیش رفته و گسترش یافته است. در اینجا به دنبال پر کردن این فضای خالی با ادغام تحقیق پیرامون فعالیتهای بازاریابی و فرایند کارآفرینی بودیم. در اینجا راجع به جهت گیری بازار به عنوان عنصر بهبود دهنده تشخیص فرصت شرکت و نوآوری بحث می کنیم در صورتی که تصمیمات آمیزه بازاریابی استفاده از فرصتها را بهبود می بخشند. به علاوه، راجع به یادگیری به عنوان عنصر حامی کارآفرینی شرکت در راستای جهت گیری بازار و فعالیتهای آمیزه بازاریابی بحث می کنیم. براین اساس، نحوه شکل گیری اجرای جهت گیری بازار و آمیزه بازاریابی به واسطه محیط نهادی در جریان حمایت از فرایند کارآفرینی را بررسی می کنیم. امید داریم این تحقیق تلاشهای آتی در فصل مشترک فعالیتهای بازاریابی و فرایند کارآفرینی به ویژه درمحیط تاثیرات نهادی را تحریک نموده و برانگیزد.
بخشی از مقاله انگلیسی:
Marketing and entrepreneurship have long been recognizedas two key responsibilities for firms (Drucker 1954; Mohrand Sarin 2009). Despite the central and complementaryroles of marketing and entrepreneurship responsibilities,research has largely examined marketing activities and theentrepreneurship process separately. Marketing scholarshave extensively examined research questions related toidentifying and understanding the customer and translatingcustomer needs into new products (e.g., Narver and Slater1990; Troy et al. 2001). In contrast, entrepreneurshipscholars have largely assumed market opportunities (inessence, the presence of customers) to exist.1 As such,entrepreneurship scholars have instead examined the factors,such as an entrepreneur’s traits and behaviors (e.g.,Baron 2008; Dyer et al. 2008), that influence howentrepreneurs recognize opportunities, innovate, and thenexploit opportunities. The variance in the nature of the primary questions that marketing and entrepreneurshipscholars pursue creates a significant theoretical gapconcerning (1) the integrated role of these key responsibilitiesin firms and (2) the relationships between theseresponsibilities under different environmental conditions.By integrating theory regarding the entrepreneurshipprocess (Shane 2003; Venkataraman 1997) and marketingactivities (Kohli and Jaworski 1990; Narver and Slater1990), we first aim to provide a theoretical foundation forexamining the intersection of marketing and entrepreneurship.More specifically, our first research question asks:What are the relationships between key marketing activitiesand the entrepreneurship process? To examine this question,we argue that marketing activities and a firm’sentrepreneurship process are reciprocally related.Viewing marketing as a set of activities through whichfirms manage knowledge,2 we first describe how marketingactivities support the firm’s entrepreneurship process ofopportunity recognition, innovation, and opportunity exploitation.Through cross-level effects, market-orientedactivities support the firm’s acquisition and disseminationof knowledge about customer needs that informs individualemployees’ opportunity recognition and innovation, whereasmarketing mix activities disseminate knowledge to potential and current customers regarding the firm’sproducts (i.e., supporting opportunity exploitation). Customerneeds, however, are constantly evolving. Marketingactivities through which firms understand and communicatewith customers can become obsolete or too narrowlyfocused on a waning set of customers (Baker and Sinkula1999; Christensen and Bower 1996). Entrepreneurship canlead to innovation directed toward marketing activities,thereby enabling firms to maintain pace with marketchanges and both react to and proactively address changes.Research has also suggested that a firm’s institutionalcontext may influence its marketing activities and theentrepreneurship process (Ireland et al. 2008; Webb et al.2009). Therefore, our second research question concerns:How do institutions influence marketing activities andentrepreneurship? Institutional theory (North 1990) assertsthat institutions are stable social structures that define whatis socially acceptable within a society (Clemens and Cook1999; Jepperson 1991). However, institutions tend to differsignificantly across country markets in terms of their levelof development, the degree to which incentive, monitoring,and enforcement apparatuses are effectively in place, andthe norms, values, beliefs, regulations, and laws that aresalient (Holmes et al. 2011; Xu and Shenkar 2002).
عنوان فارسی مقاله: | در چه مقطعی فرصت بدون مشتری وجود دارد؟ ادغام فعالیتهای بازاریابی، فرایند کارآفرینی و نظریه نهادی |
عنوان انگلیسی مقاله: | Where is the opportunity without the customer? An integration of marketing activities, the entrepreneurship process, and institutional theory |
خرید ترجمه فارسی مقاله با فرمت ورد