دانلود رایگان ترجمه مقاله ادراک نوجوانان از سبک های تربیتی والدین – Ejop 2015

 

دانلود رایگان مقاله انگلیسی + خرید ترجمه فارسی
عنوان فارسی مقاله:

ادراک نوجوانان از سبک های تربیتی والدین در سوئد، ایتالیا و یونان: یک مطالعه اکتشافی

عنوان انگلیسی مقاله:

Adolescent Perceptions of Parenting Styles in Sweden, Italy and Greece: An Exploratory Study

 
 
 
 
 

 

مشخصات مقاله انگلیسی (PDF)
سال انتشار ۲۰۱۵
تعداد صفحات مقاله انگلیسی ۱۵ صفحه با فرمت pdf
رشته های مرتبط با این مقاله روانشناسی
گرایش های مرتبط با این مقاله روانشناسی تربیتی، روانشناسی عمومی
چاپ شده در مجله (ژورنال) مجله روانشناسی اروپایی – Europe’s Journal of Psychology
کلمات کلیدی نوجوانان، سبک های تربیتی والدین، PSDQ، مقایسه کشور، فرهنگ
ارائه شده از دانشگاه گروه روانشناسی، میلان، ایتالیا
رفرنس دارد 
کد محصول F1150
نشریه Ejop

 

مشخصات و وضعیت ترجمه فارسی این مقاله (Word)
وضعیت ترجمه انجام شده و آماده دانلود
تعداد صفحات ترجمه تایپ شده با فرمت ورد با قابلیت ویرایش  ۱۲ صفحه با فونت ۱۴ B Nazanin
ترجمه عناوین تصاویر و جداول ترجمه نشده است 
ترجمه متون داخل تصاویر ترجمه نشده است  
ترجمه متون داخل جداول ترجمه نشده است 
درج تصاویر در فایل ترجمه درج شده است 
درج جداول در فایل ترجمه درج شده است  
منابع داخل متن به صورت فارسی درج شده است  
کیفیت ترجمه کیفیت ترجمه این مقاله متوسط میباشد 

 

فهرست مطالب

چکیده
روش
شرکت کننده ها
ابزار های تحقیق
پرسشنامه های سبک ها و ابعاد تربیتی
روش
نتایج
بحث

 

 

بخشی از ترجمه
 چکیده
تحقیقات مقایسه ای بر روی سبک های تربیتی در میان کشور های مدیترانه ای و اسکاندیناوی هنوز بسیار نادر است علی رغم این که تعداد روز افزونی از مطالعات بر روی سبک های تربیتی والدین در نوجوانان وجود دارد. این مطالعه به بررسی شباهت ها و تفاوت ها در ادراکات گذشته نگرانه نوجوانان از سبک های تربیتی والدین هم برای پدر و هم برای مادر در سوئد،ایتالیا و یونان با استفاده از پرسش نامه ابعاد و سبک تربیتی والدین می پردازد. به ویژه، این مطالعه به بررسی رابطه بین نقش والدین، جنسیت نوجوانان، کشور مبدا، SES و این ادراکات می پردازد. نوجوانان سوئدی، ایتالیایی و یونانی( N=702، ۳۰٫۹ درصد سوئدی، ۳۹٫۶ درصد ایتالیایی و ۲۹٫۵ درصد یونانی) در مطالعه شرکت کردند. برای آزمون اثرات اصلی، سه تجزیه واریانس ۲(والدین: پدر،مادر)*۲( جنسیت: دختر و پسر)*۳( کشور: سوئد، ایتالیا و یونان)*۳(SES پایین ، متوسط و بالا) به صورت جداگانه برای هر سبک تربیتی والدین انجام شد. برای تایید اثرات متقابل، تجزیه واریانس ۲(والدین: پدر،مادر)*۲( جنسیت: دختر و پسر)*۳( کشور: سوئد، ایتالیا و یونان)*۳(SES پایین ، متوسط و بالا) بر روی سبک آمرانه تست شدند.در خصوص سبک مستبدانه و آسان گیر دو تجزیه واریانس تجزیه واریانس ۲(والدین: پدر،مادر)*۲( جنسیت: دختر و پسر)*۳( کشور: سوئد، ایتالیا و یونان)*۳(SES پایین ، متوسط و بالا) تست شد. مادران در مقایسه با پدران بیشتر به صورت سبک آمرانه، مستبدانه و آسان گیر تلقی شدند. به علاوه، پسران بیشتر از دختران تصور می کردند که والدین آن ها آمرانه تر و آسان گیر تر رفتار می کنند. والدین سوئدی نسبت به ایتالیایی و یونانی کم تر به صورت آمرانه در نظر گرفته شدند و نسبت به والدین ایتالیایی از آسان گیری کم تری برخوردار بودند. والدین یونانی کم تر مستبدانه و بیشتر آسان گیر نسبت به والدین ایتالیایی بودند. این مطالعه اطلاعات خوبی در خصوص سبک تربیتی والدین ارایه کرده و نشان می دهد که چگونه قوانین کشور در خصوص موضوع خانواده و SES با ادراک از رفتار های تربیتی والدین ارتباط دارد.
 
 
بر طبق گفته دارلینگ و اشتنبرگ(۱۹۹۳)، سبک های تربیتی والدین به صورت مجموعه ای از نگرش ها در قبال فرزند است که با کودک ارتباط برقرار کرده و یک فضای احساسی را ایجاد می کند که در آن رفتار های والدین بیان می شود( صفحه ۴۹۳). در منابع و مطالعات، سبک های تربیتی والدینی مطالعه شده شامل سبک های آمرانه، مستبدانه و سبک های آسان گیر هستند(بامریند ۱۹۹۱، مولینن ، رامسن و پادیلا والکر ۲۰۱۴، الیویری، تاگلیبو و کانفرنی ۲۰۱۳). والدین با سبک آمرانه سخت گیر و واکنشی هشتند. آن ها مشارکت فرزندان را در زندگی خانوادگی از طریق رفتار های دموکراتیک، اعتماد و پشتیبانی از فرزندان و کنترل آن ها بدون این که محدودیت برای ان ها ایجاد کنند افزایش می دهند. والدین مستبد یا قدرت طلبی بسیار سخت گیر می باشند با این حال واکنشی نمی باشند. آن ها کنترل بالایی بر فرزندان خود داشته و آن ها را از طریق روش های انضباطی تنبیهی و سخت آموزش می دهند. والدین آسان گیر به شدت واکنشی هستند ولی سخت گیر نمی باشند.آن ها فرزندان خود را گنترل نمی کنند و تعداد معدودی قوانین وضع می کنند و به گرمی فرزندان و رفتار های آنها را می پذیرند. مادران و پدران به سبک های تربیتی مطلوب خود با واکنشی بودن یا نبودن در قبال فرزندان خود شکل می دهند( کانفرانی و همکاران ۲۰۱۰). تحقیقات مربوط به سبک تربیت والدین بر مطالعه سبک های تربیتی کلی تاکید داشته و فرض می کنند که هم پدر و هم مادر از سبک های مستقل و یکسان استفاده می کنند و یا این که بر سبک تربیتی مادران متمرکز بوده و نقش پدر نادیده گرفته می شود( سی بست، کانگر و سیمون ۱۹۹۶، پارک ۲۰۰۰، رانر و بریتنر ۲۰۰۲، سنتنس، ونسترا ، لیندبرگ ورهاست و ارمل ۲۰۰۹).
بر طبق مدل بلسکی در خصوص عوامل موثر بر تربیت والدین( بلکسی ۱۹۸۴)، و تئوری سیستم اکولوژیکی برونبنبرنر( برونفنربرنر ۱۹۷۶)، شرایط اجتماعی نقش مهمی ایفا می کند که یا موجب پشتیبانی و یا موجب سرکوب رفتار ها و شیوه های تربیتی می شود. محققان از دیر باز استدلال کرده اند که سبک های تربیتی والدین تحت تاثیر وضعیت اجتماعی اقتصادی است و برخی مطالعات این فرض را تایید می کنند( هاف ، لارسن و تاردیف ۲۰۰۲). برونبنبرنر(۱۹۵۸) خاطر نشان کرده اند که در روابط فرزند- والدین در کلاس های کارگر، یک نوع شیوه اطلاعت و انضباط وجود دارد. چن، دانگ و زو (۱۹۹۷) خاطر نشان کرده اند که روابط فرزند- والدین در خانواده های طبقه متوسط بیشتر به صورت عدالت گرا و پذیرا می باشد در حالی که در خانواده های کارگر آن ها به سمت یک نوع نظم و انشباط میل دارند.شواهد بیشتر را می توان از مطالعات وان در لیپ(۱۹۹۹) یافت که نشان دادند مادران با تحصیلات کمف یگ سبک تربیتی کم تر مقتدرانه را در مقایسه با مادران تحصیل کرده دارند. اخیرا، واردن و کارلسون (۲۰۰۵) و نیز گارسیا و هرور(۲۰۰۸) پیشنهاد کرده اند که والدین با تحصیلات بیشتر به احتمال زیاد تنبیه بدنی کودکان را رد می کنند.
علاوه بر نقش ایفا شده توسط SES، شواهد تجربی قوی ای وجود دارد که نشان می دهد والدین از فرهنگ ها و کشور های مختلف می توانند برخی ارزش ها و اهداف تربیت فرزندگی خاص را اتخاذ کنند و بر اساس آن سبک های تربیتی مناسب را توسعه دهند( برنشتاین ۱۹۹۵، هارکنس، ساپر و وان تیجن ۲۰۰۰، هاروود ، هندورکر، شولمریج و لیندکر ۲۰۰۱). در کشور های مختلف،قوانین کشوری در خصوص موضوع خانواده به عنوان یکی از عناصر زمینه اجتماعی می تواند اثر غیر مستقیمی برروی رفتار های والدین داشته باشد( گاربارینو ، وراسی و کستنلی ۲۰۰۲). علی رغم توجه روز افزون به تحقیقات مربوط به سبک تربیتی در طی کودکی و نوجوانی( اولیواری ۲۰۱۳)، مطالعاتکمی به بررسی مسائل فوق در کشور های اروپایی پرداخته اند( کیلور، بونینو و بوسما ۲۰۰۸)، این در حالی است که هیچ گونه داده های مقایسه ای برای کشور های اسکاندیناوی و مدیترانه ای وجود ندارد. به خصوص ، سوئد، ایتالیا و یونان دارای سیاست ها و قوانین مختلفی در خصوص نقش خانواده در آموزش و تربیب فرزندان هستند و این عناصر در سیاست گذاری بر فضای خانواده و مسئولیت های خانواده اثر دارد.جدول ۱ اطلاعات در خصوص قوانین، هنجار های فرهنگی و ارزش های مربوط به تربیت والدین را خلاصه می کند و نتایج اصلی در خصوص سبک های تربیتی برای هر یک از این سه کشور ارایه می شود.
از این روی، هدف این مطالعه بررسی تشابهات و تفاوت ها در ادراک گذشته نگرانه نوجوانان از سبکهای تربیتی آمرانه، مقتدرانه و آسان گیر برای پدران و مادران در سوئد،ایتالیا و یونان با در نظر گرفتن نقش بالقوه قانون هر کشور در امور خانواده در تاثیر گذاری بر سبک های تربیتی در سه کشور مختلف است. به خصوص، هدف اصلی این مطالعه بررسی رابطه بین نقش والدین، جنسیت فرزندان، کشور مبدا، SES و ادراک های فوق است.

 

بخشی از مقاله انگلیسی

Abstract

Comparative research on parenting styles among Nordic and Mediterranean countries is still missing, despite the increasing number of studies on parenting styles in adolescence. This study explores similarities and differences in adolescents’ retrospective perceptions of parenting styles, for both parents, in Sweden, Italy and Greece, using the Parenting Styles and Dimensions Questionnaire. In particular, it examines the relation between parental role, adolescent gender, country of origin, SES and these perceptions. Swedish, Italian and Greek adolescents (N = 702; 30.9% Swedish, 39.6% Italian and 29.5% Greek) participated in the study. To test the principal effects three mixed 2(parent; mother and father)*2(gender; girl and boy)*3(countries; Sweden, Italy and Greece)*3(SES; low, medium and high) ANOVAs were conducted separately for each parenting style. To verify the interaction effects, a mixed 2(parent; mother and father)*3(countries; Sweden, Italy and Greece)*3(SES; low, medium and high) ANOVA was tested on authoritative style. Regarding authoritarian and permissive two mixed 2(parent; mother and father)*2(gender; girl and boy)*3(countries; Sweden, Italy and Greece) ANOVAs were tested. Mothers, as compared to fathers, were perceived as more authoritative, authoritarian and permissive. Moreover, boys perceived their parents as more authoritarian and more permissive than girls. Swedish parents were perceived as significantly less authoritarian than Italian and Greek parents and more permissive than Italian parents; Greek parents were perceived as less authoritarian and more permissive than Italian parents. The study provides an interesting contribution to parenting styles literature, showing how country legislation concerning family matters and SES are related the perception of parenting behaviours.

According to Darling and Steinberg (1993), parenting styles are a “constellation of attitudes toward the child that are communicated to the child and create an emotional climate in which the parents’ behaviours are expressed” (p. 493). In the literature, the most commonly investigated parenting styles are the authoritative, the authoritarian and the permissive styles (Baumrind, 1991; Moilanen, Rasmussen, & Padilla-Walker, 2014; Olivari, Tagliabue, & Confalonieri, 2013). Authoritative parents are demanding and responsive. They enhance children’s involvement and participation in family life through democratic behaviours, trusting and supporting their children, and controlling them without being restrictive. Authoritarian parents are highly demanding and directive, but not responsive. They exercise high control of their children and educate them through strict and punitive discipline measures. Permissive parents are highly responsive, but not demanding. They do not control their children and set few rules, warmly accepting their children and their behaviours. Mothers and fathers shape their preferable parenting style by being or not responsive and demanding towards their child (Confalonieri et al., 2010). Parenting style research has often focused on the study of an overall parenting style, assuming that both fathers and mothers adopt the same style or interdependent styles, or it has concentrated on the mother’s parenting style, overlooking the role of the father (Ge, Best, Conger, & Simons,1996; Parke,2000; Rohner & Britner,2002; Sentse, Veenstra,Lindenberg, Verhulst, & Ormel, 2009). According to Belsky’s model on the determinants of parenting (Belsky, 1984) and Bronfenbrenner’s ecological system theory (Bronfenbrenner, 1979, 1986), the social context plays an important role that can either support or thwart parental practice and behaviours. Researchers have long argued that parenting styles are affected by socioeconomic status (SES),andseveral studies confirm thishypothesis (Hoff,Laursen, & Tardif,2002). Bronfenbrenner (1958) highlighted that in middle-class families parent-child relationships were more acceptant and equalitarian, while in working-class families they were oriented towards discipline and obedience. Chen, Dong, and Zhou (1997) highlighted that parental occupation and education correlated positively with authoritative parenting for both parents, while they correlated negatively with authoritarian parenting for mothers. Additional evidence derives from von der Lippe’s (1999) study, which shows that less-educated mothers reported less authoritative parenting compared to more-educated mothers. More recently, Worden and Carlson (2005), as well as Gracia and Herrero (2008), suggested that the higher-educated parents are more likely to reject the acceptability of physical punishment of children. Besides the role played by SES, there is strong empirical evidence suggesting that parents from different cultures and countries canadopt some common and some different culture-specific child-rearing values and goals,according to which they develop appropriate parenting styles (Bornstein, 1995; Harkness, Super, & van Tijen, 2000; Harwood, Handwerker, Schoelmerich, & Leyendecker, 2001). Within different countries, country legislation concerning family matters, as one element of the social context, may indirectly affect parental behaviours (Garbarino, Vorrasi, & Kostelny, 2002). Despite the growing interest in the investigation of parenting styles during childhood and adolescence (Olivari et al., 2013), few studies have examined the above issue among European countries (Ciairano, Kliewer, Bonino, & Bosma,2008), whereas there are no comparative data for Nordicand Mediterranean countries. In particular, Sweden, Italy and Greece have different legislation and policies concerning the role of the family in the education and care of children, and these elements in policy-making may affect the family climate and family responsibilities. Table 1 summarises the information regarding the legislation, the cultural norms and values related to parenting, and the main research results on parenting styles for each of these three countries. Therefore, the purpose of the present study was to explore similarities and differences in adolescents’ retrospective perceptions of authoritative, authoritarian and permissive parenting styles for fathers and mothers in Sweden, Italy and Greece, considering the potential role played by the country legislation on family matters in affecting parenting styles across the three different countries. In particular, it sought to examine the relation between parental role, adolescent gender, country of origin, SES and these perceptions.

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا